سلامت نیوز-*عطیه میرزا امیری: بعضی از والدین فکر میکنند که اگر فرزندشان در هر سطح و سنی با اضطراب روبرو است، در طی رشدی که دارد ناخودآگاه این اضطراب را کنار میگذارد. برخی دیگر عکس این قضیه را فکر میکنند. آنها گمان میکنند که اضطراب کودکشان در فرایند رشد بیشتر میشود. اما سؤال این است که بالاخره کدام یک درست است؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، نکته مهمی که والدین باید آن را در نظر بگیرند این است که اگر برخی کودکان را تشویق کنیم تا با ترسهایشان روبرو شوند، در ضمن رشد میتوانند توانایی و مهارتهای مربوط به سازگاری را کسب کنند. به عبارتی، میتوان گفت که آنها ترسهایشان را پشت سر میگذارند. اما کودکانی که از ترسهایشان فرار میکنند، هیچگاه اضطراب آنها را رها نمیکند و همیشه احساس خفگی میکنند.
معمولاً وقتی حمایت از جانب والدین از بین میرود یا یک عامل فشار و استرسی جدید بهوجود میآید، اضطراب در فرد تشدید میشود. هر بار که کودک بر وضعیت جدیدی مسلط میشود، اعتماد به نفس او افزایش مییابد و امکان پیدا میکند تا با چالشهای تازه روبرو شود و زندگی رضایتبخش و مفیدی را بگذراند.
کودک هراسان
ترس، متداولترین واکنشی است که کودک از خود بروز میدهد. بسیاری از کودکان در طی رشد، از چیز یا وضعیت خاصی میترسند. حتی بعضی از ترسها برای رشد سالم یک کودک ضروریاند. به همین ترتیب، بعضی ترسها در سنین معینی در بسیاری از کودکان شکل میگیرد و بعد از مدتی ناپدید میشوند. اما گاهی این ترس طبیعی جای خود را به ترس بیمارگونه میدهد. این جا است که والدین باید نگران شوند. بیشتر کودکان چند روز تا چند هفته پس از یک رویداد ترسناک، آن را پشت سر میگذارند. ترسی که مدت زمان زیادی کودک را اسیر خود نگه میدارد، غیرعادی است.
ترس بیمارگونه چطور فعال میشود؟
ممکن است کودکان، بدون آن که رویداد بسیار ترسناکی را تجربه کرده باشند، هراسان باشند. بسیاری از پدر و مادرها به خاطر نمیآورند که رویداد خاص ترسناکی، علت احتیاط بیش از حد یا ترس فرزندشان باشد. اما در بیشتر موارد، کودک سابقه احتیاط یا حساسیتی دارد که به نخستین سالهای زندگیاش باز میگردد و حاکی از حساسیت یا ترس ذاتی اوست.
کودکانی که طبیعت حساسی دارند یا کمرو هستند و به وقفه رفتاری دچارند ممکن است در واکنش به آنچه برای یک کودک معمولی فقط تغییر جزیی شرایط است، هراسان بشوند. تقریباً هر منظره، صدا، بو، مزه یا هر احساس غیر عادی دیگری میتواند موجب نوعی فشار اضافی حسی در این کودکان بشود وانها را هراسان یا ناراحت کند.مجموعه کاملی از تجربههای حسی جدید، میتواند تنشزا یا حتی تکاندهنده محسوب شود. این کودکان اغلب پس از چنین وقایعی، هراس شدیدو مداومی نشان میدهند که بر کارهای روزمرهشان تأثیر میگذارد. در این مرحله، پدر و مادرها به این فکر میافتند که باید برای کودکشان کاری کنند.
چگونه به کودکان کمک کنیم تا سازگار شوند؟
روبرو کردن او با ترسش
یکی از راههای تقویت اعتماد به نفس کودک، تشویق او به داشتن رفتارهای مطمئنتر است. پژوهشهایی که در ارتباط با افراد مضطرب انجام گرفته، این نکته را تایید میکند که تنها راه کاهش ترس، روبرو شدن با مورد ترس است.
حساسیت زدایی
رویارویی با مورد ترس، به روندی منجر میشود که حساسیتزدایی نام دارد. اولین بار که فرزندتان با وضعیت ترسناکی روبرو میشود، نتیجه آن واکنش شدید جنگ یا گریز همراه با احساس اضطراب شدید خواهد بود. دفعات بعد از شدت ترس و واکنش نسبت به آن و حتی از اضطراب کودک کاسته میشود تا آنکه آن وضعیت ترسناک را پیش پا افتاده به شمار میآورد و حتی منکر آن میشود که زمانی از آن میترسیده است.
روشهای حساسیت زدایی
برطرف کردن حساسیت به وضعیتهای هراسآور، به دو روش ممکن است:
تماس ناگهانی که غرقهسازی نام دارد.
تماس تدریجی که حساسیت نظاممند نام دارد.
روش غرقه سازی، در مورد کودکان خردسال با ترسهای نسبتاً خفیف، بسیار مؤثر است. متأسفانه کودکان بزرگتر، سرعت عمل و قدرت بیشتری دارند و میتوانند تقریباً از هر وضعیت غرقه سازی که پدر و مادر طراحی کردهاند فرار کنند. در نتیجه برای کودکان بزرگتری که ترسهای مزمن دارند، معمولاً روش حساسیت زدایی تدریجی مفیدتر است.
برخورد اطمینان بخش
پدر و مادرها اغلب میپرسند که آیا باید از کودک هراسان خود حمایت کنند یا او را به جلو هل بدهند؟ روشن است که باید هر دو کار را انجام دهند. وقتی پدر و مادر با فرزند ابراز همدلی میکنند و در ضمن، نشان میدهند که اطمینان دارند فرزندشان میتواند کاری را انجام دهد که از آن میترسد، کودک بهترین کارایی را از خود نشان میدهد.
این نکته را هم در نظر بگیرید که ممکن است واداشتن کودک به در میان گذاشتن اضطرابهایش، به دو دلیل مؤثر نباشد: اول، معمولاً کودکان مضطرب نمیتوانند یا یا نمیخواهند درباره ترسهایشان صحبت کنند و در نتیجه وادار کردن کودک به صحبت درباره عواطفش موجب خشم و سر خوردگی او میشود. دوم، بعضی اوقات گفتگو درباره اضطراب، این حالت را تشدید میکند. در نتیجه روبرو شدن با ترسها در درازمدت، احساس موفقیتی به شخص دست میدهد که عزت نفس او را افزایش و احتمال افسردگی را کاهش میدهد.
* کارشناس ارشد روانشناسی
نظر شما