عبدالرحمن فتحالهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - در حالی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده فردا چهارشنبه در دومین سفر دیپلماتیک خود از زمان آغاز شیوع کرونا، واشنگتن را به مقصد تلآویو ترک می کند که رئیس دستگاه سیاست خارجی آمریکا از سفر غیر مترقبه 23 مارس/ 4 فروردین خود به افغانستان برای ارزیابی روند توافق آمریکا با طالبان تاکنون تحرک دیپلماتیکی نداشته است. این مسئله نشان میدهد که اهداف و برنامه های مد نظر در این سفر برای سران و مقامات کاخ سفید بسیار حائز اهمیت است خصوصا که این حضور دیپلماتیک مایک پمپئو با آغاز پنجمین دوره نخست وزیری بنیامین نتانیاهو نیز گره خورده است.
اگر چه وزارت امور خارجه ایالات متحده اهداف سفر پمپئو به اسرائیل را در سه محور تلاش واشنگتن و تل آویو برای مبارزه با کووید-۱۹، بررسی ابعاد پرونده فعالیتهای ایران در منطقه و تصمیم یکجانبه کابینه اسرائیل برای الحاق بخشهایی از کرانه باختری عنوان کرده، اما به نظر می رسد واشنگتن ذیل پیگیری هر سه هدف اکنون تلاش های جدی برای کسب رضایت اسرائیل به کار بسته، آن هم در وضعیت نا به سامان داخلی دونالد ترامپ که حجم بالای انتقادات رسانه ها و جریان های سیاسی نسبت به ناکارامدی وی در مدیریت شرایط به دلیل شیوع کرونا در آمریکا بیش از گذشته او را نیازمند حمایت لابی صهیونیستی آمریکایی کرده است. ولی این حمایت زمانی جنبه عملیاتی به خود می گیرد که از تل آویو چراغ سبز این حمایت صهیونیست های امریکایی با محوریت لابی آیپک روشن شود.
صد البته جا ماندن ترامپ از بایدن در نظر سنجی های اخیر نگرانی ها او را چند برابر کرده است که وی برای دومین بار از راه یابی به کاخ سفید باز بماند. در این رابطه موسسه «بروکینگز» به عنوان یکی از قدیمیترین اتاق فکرهای آمریکایی مستقر در واشنگتن در گزارشی پیرامون تحلیل شرایط ترامپ خبر از آن داده که رئیسجمهوری آمریکا در نظرسنجیهای ملی با اختلاف بیش از ۵ درصد رقیب خود، جو بایدن، معاون رئیسجمهوری سابق آمریکا را دنبال میکند. البته یک بررسی جدید خبرها حکایت از آن دارد که ترامپ جایگاه خود را بیشتر در ایالتهای کلیدی (ایالتی که هیچ کدام از دو حزب اصلی و نامزدهای آنان پشتیبانی قاطع در آن ندارد) نسبت به ایالتهای یکپارچه دموکرات یا جمهوریخواه، از دست داده است. پس بدون شک اکنون نیاز ترامپ به حمایت صهیونیست ها بیش از هر زمان دیگری است و پمپئو سعی دارد در این سفر با سه هدف تلاش واشنگتن و تل آویو برای مبارزه با کووید-۱۹، بررسی ابعاد پرونده فعالیتهای ایران در منطقه و تصمیم یکجانبه کابینه اسرائیل برای الحاق بخشهایی از کرانه باختری رضایت اسرائیل و در نهایت لابی صهیونیستی را کسب کند.
پیرو این واقعیت ابتدا به ساکن باید عنوان داشت که به نظر نمی رسد که گفت و گو و رایزنی پمپئو با بنیامین نتانیاهو در خصوص تلاش واشنگتن و تل آویو برای تقابل با ویروس کرونا از اهمیت چندان بالایی در این سفر برخوردار باشد و بتواند بخش قابل توجهی از رایزنیهای دیپلماتیک وزیر امور خارجه آمریکا را به خود اختصاص دهد، اگرچه به نظر میرسد که موفقیت نتانیاهو در مدیریت شرایط و کنترل وضعیت بهداشت و درمان سرزمینهای اشغالی در زمان شیوع کرونا و نهایتا کاهش آمار مبتلایان و مرگ و میر ناشی از این ویروس باعث افزایش نفوذ وی، حزب لیکود و راستگرایان و بالا رفتن قدرت چانه زنی سیاسی نتانیاهو در برابر بنی گانتس و حزب آبی و سفید شود تا در نهایت او را برای پنجمین بار متوالی به کرسی نخست وزیر اسرائیل برساند.
از شیوع ویروس کرونا که بگذریم قطعا دو مسئله برنامه اسرائیل برای الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی و بحث و گفت وگو در خصوص ابعاد پرونده ایران مهمترین دلایل سفر پمپئو به اسرائیل است.
پیرامون برنامه اسرائیل برای الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی باید این نکته را مد نظر داشت علی رغم آن که مایک پمپئو در آوریل سال جاری صراحتا عنوان کرده بود تصمیم گیری در مورد پیشبرد برنامه الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی را کاملا به نوع نگاه و تصمیم اسرائیل واگذار کرده و برنامه ای از سوی واشنگتن برای دخالت در این مسئله وجود ندارد، ولی شدت نیاز دونالد ترامپ به حمایت اسرائیل از وی در انتخابات 3 نوامبر که با شیوع کرونا این شدت نیاز بیشتر هم شده از یک سو و در سوی دیگر توافق ائتلاف کابینه اسرائیل در مورد لزوم همکاری آمریکا برای رسمیت دادن الحاق این سرزمین ها گویای آن است که کاخ سفید نمی تواند نسبت به این مسئله حساس بی تفاوت باشد و در یک فرار رو به جلو از تبعات سیاسی و دیپلماتیک مخرب عملیاتی کردن الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی شانه خالی کند.
لذا ترامپ که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خود را در دو راهی مرگ و حیات سیاسی می بیند قطعا بین مواجه با تبعات منفی حمایت از این الحاق و واگذار کردن آن به خود اسرائیلی ها برای فرار از آثار سیاسی مخرب آن، راه اول را انتخاب خواهد کرد. از این رو دولت ترامپ به ناگهان تاکید کرده است که برنامه الحاق کرانه باختری را به زودی پس از اول ژوئیه (۱۱ تیر تاریخ مشخص شده در توافق تشکیل کابینه جدید اسرائیل) پیش خواهد برد. چرا که برای ترامپ حمایت از پروسه الحاق یکجانبه ۳۰ درصد از کرانه باختری رود اردن توسط اسرائیل که چراغ سبز آن در طرح معامله قرن به تل آویو داده شد، حکم همان عصای جادویی برای اعلام حمایت صهیونیست های آمریکایی از او را دارد. ضمن این که ترامپ نیز بر این واقعیت اشراف داد که هر گونه تلاش اسرائیل و دولت تازه نفس نتانیاهو به منظور الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی به حمایت سیاسی و تایید دیپلماتیک ایالات متحده امریکا نیاز دارد تا با واکنش های تند جامعه جهانی، نهادها، سران، مقامات دیگر کشورها و سازمان های بین المللی مواجه نشود و توجیهی برای نادیده گرفتن توافقات پیدا کند. کما این که تصمیم واشنگتن در خصوص انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس اکنون راه را برای صهیونیست ها در خصوص معرفی این شهر (بیت المقدس) به عنوان پایتخت اسرائیل هموار کرده، هم چنان که با تایید و حمایت ترامپ اکنون تل آویو مشروعیت سیاسی و دیپلماتیک لازم برای الحاق بلندی های جولان به سرزمین های اشغالی را به زعم خود پیدا کرده است. همین احساس نیاز اسرائیل به تایید و حمایت دیپلماتیک واشنگتن سبب شده تا دونالد ترامپ علیرغم وضعیت نامناسب داخلی، سعی در موج سواری برای گرفتن حداکثر امتیازها از صهیونیست ها را داشته باشد. از این رو دونالد ترامپ بر آن است به محض تشکیل دولت جدید اسرائیل طرح الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی را اجرایی کند، ضمن این که وی همچنان امیدوار است که این اقدام و حمایتش از اسرائیل با حجم بالایی از انتقادات و واکنش های تند جهانی همراه نشود و در نهایت نیز فلسطینیها این طرح را ولو به صورت تدریجی و در یک پروسه زمانی به عنوان «واقعیت موجود در عرصه میدانی» بپذیرند.
به موازات این مسئله قطعا ایران و ابعاد پرونده جمهوری اسلامی از توان موشکی تا نفوذ منطقه ای و نیز آینده برجام، محور و کانون رایزنی های پمپئو با مقامات اسرائیلی خواهد بود. خصوصا که مایک پمپئو علاوه بر دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و بنی گانتس، رئیس کنست (پارلمان اسرائیل) درخواستی هم برای دیدار با یوسی کوهن، رئیس موساد خواهد داشت. این مسئله نشان می دهد که مایک پمپئو که خود سابقه امنیتی ریاست آژانس اطلاعات مرکزی (C.I.A) را برعهده داشته علاوه بر پیگیری پرونده ایران در چارچوب مسائل سیاسی و دیپلماتیک، ابعاد امنیتی آن را نیز بررسی خواهد کرد.
بعد از اقدام سوم اردیبهشت ماه نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پرتاب ماهواره بر «قاصد» که با واکنش های تند مقامات اسرائیلی، آمریکایی و اروپایی مواجه شد و به عنوان یک کاتالیزور و تسریع کننده تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک واشنگتن به منظور تداوم تحریم های تسلیحاتی ایران بعد از ۱۸ اکتبر/ ۲۷ مهرماه در دستور کار قرار گیرد، قطعا پیگیری هر چه بیشتر این تلاش های سیاسی و دیپلماتیک برای محدودیت در پرونده توان دفاعی و موشکی ایران و تقسیم وظایف میان واشنگتن و تل آویو برای همراهی جامعه جهانی با این تلاش ها می تواند از موضوعات مهم رایزنی های فردا چهارشنبه پمپئو و نتایناهو باشد.
به هر حال توان موشکی جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین نگرانی های اسرائیل و آمریکا در خصوص امنیت رژیم صهیونیستی به شمار می رود. از این رو قطعاً به هر میزان که تلاشهای کاخ سفید برای تداوم تحریم های تسلیحاتی و کاهش توان موشکی و دفاعی ایران قرین موفقیت باشد از آن سو می تواند باعث همراهی بیشتر صهیونیست های آمریکایی از دونالد ترامپ در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود. از این رو است که بعد از اقدام نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ایالات متحده آمریکا از تمام توان و ظرفیت سیاسی و دیپلماتیک خود برای تداوم این تحریمها استفاده کرده است.
کما این که در راستای این تلاش ها آمریکا در کنار پیگیری حقوقی برای استفاده از قطعنامه ۲۲۳۱ به منظور تداوم تحریم های تسلیحاتی و همچنین به کارگیری اهرم مکانیسم ماشه در بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل و شورای امنیت ضد ایران، کاخ سفید در برنامه جداگانه ای با تدوین پیش نویس قطعنامه در تلاش است که تحریم های تسلیحاتی ایران را تا مدت نامعلومی ادامه دهد. چرا که این قطعنامه بر ممنوعیت فروش و صادرات سلاح به ایران تاکید دارد. در این رابطه به نقل از آسوشیتدپرس مقامات آمریکایی و دیپلمات های سازمان ملل سند پیش نویس این قطعنامه که تاکنون در اختیار تعداد کمی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل (سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان و امارات متحده عربی و عربستان سعودی) قرار گرفته، انقضای تحریم تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر را هدف قرار می دهد و خواهان تمدید این تحریم ها برای مدتی نامعلوم است. اما دولت ترامپ به دنبال آن است که در ماه می و زمانی که استونی به عنوان متحد نزدیک آمریکا ریاست دورهای شورای امنیت را بر عهده دارد، قطعنامه را به رای بگذارد.
از این رو قطعا این مسائل و پیگیری تلاش های دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا، هم در قالب استفاده حقوقی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل و هم در چارجوب قطعنامه مورد نظر آمریکا برای تداوم تحریم های تسلیحاتی و ممنوعیت فروش و صادرات سلاح به ایران در ماه «می» یکی از موضوعات مهم رایزنیهای سیاسی و دیپلماتیک پمپئو در اسرائیل خواهد بود.
البته علاوه بر این مسئله قطعاً تحولات میدانی در خصوص حضور ایران در سوریه نیز میتواند موضوع مهم دیگری باشد که وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و نخست وزیر اسرائیل به دنبال رایزنی در خصوص آن هستند، به ویژه که اکنون برخی رسانه های آمریکایی، صهیونیستی و کشورهای منطقه شائبه کاهش تعداد نیروهای ایران و محور مقاومت در سوریه را مطرح کرده اند و در این راستا به زعم خود این برآورد را دارند که به واسطه برخی اقتضائات سیاسی، اقتصادی و امنیت داخلی در ایران اکنون توان محور مقاومت در سوریه رو به افول است. از این رو است که اسرائیلیها در چند هفته اخیر حملات مکرر هوایی به سوریه و مورد هدف قرار دادن اهداف و مواضع نیروهای ایران و محور مقاومت را در دستور کار قرار داده اند. لذا قطعاً پیگیری طرح ها و اهدافی که به کاهش هرچه بیشتر نیروهای محور مقاومت در سوریه بینجامد می تواند از دستور کارهای مذاکرات نتانیاهو و پمپئو و حتی پمپئو یا یوسی کوهن باشد. اینجاست که درخواست دیدار جداگانه با رئیس موساد از طرف وزیر امور خارجه آمریکا میتواند معنا پیدا کند.
نظر شما