پروژههای شهری که از بودجه عمومی استفاده میکنند با هدف بهبود وضع زندگی عموم شکل گرفته، طراحی شده، به مرحله اجرایی درآمده و به کاربری میرسند. چنانچه نتیجه کار از نظر عموم مطلوب باشد، یادگاری میشود از سازمان و متولی طرح که برای طرحهای شهری، این متولی شهردار خواهد بود که آنرا از افتخارات خود اعلان نماید و چنانچه طرح اجرایی گرهای از مشکلات باز نکرد و بر پیچیدگیهای مسئله افزود، روال بر این بوده کسی متولی طرح را بهخاطر ضایع کردن منابع عمومی زیر سوال نمیبرد و این نقیصه به فراموشی سپرده میشود.
از طرف دیگر، طبیعت راحتی طلب انسانی، ما را بدان جهت سوق میدهد که اگر راهحلی در یک جا موفق بود، آنرا در همه جا موفق و قابل اجرا تصور کنیم. مثلاً اگر قرص فلان، سردرد ما را خوب کرده، نه تنها برای سردرد، بلکه برای دیگر دردها هم همان قرص را تجویز میکنیم.
نتیجه این رویه را در مورد سدسازی در کشور دیدهایم که آمدند اَبرویش را بردارند، چشمش را هم کور کردند. این رویه را در مورد دوربرگردانها در سطح شهر دیدهاید که در بعضی مناطق عملکرد مثبت داشته و در مواردی دردسر اضافه کرده است. همین موضوع را در مورد جادههای دوطبقه، پل زدن، تونل زدن و بسیار از پروژههای شهری نیز شاهد بودهایم.
بدیهی است تا طرح انجام نشود مشکلات در حین اجرا را نمیتوان تماماً پیشبینی کرد و عواقب پس از بهرهبرداری را نیز نمیتوان پیشگیری کرد. ولی نقش ما بهعنوان متخصص و کارشناس در اینجا معلوم میشود که، چقدر وقت و انرژی صرف شناخت و تحلیل مسئله کرده و چگونه برای هر مشکل راهحل متناسب با آنرا توصیه و تجویز میکنیم. نمونه قابل لمس آن پزشکانی هستند که با دقت تمام به گفتههای بیمار توجه و پس از آزمایشات لازم برای آن بیمار و مشکلش خاصش درمان متناسب را تجویز میکنند و در مقابل پزشکانی که نسخههای از پیش نوشته شده دارند. ما مهندسان نیز در بسیاری موارد نسخههای از پیش نوشته داریم که یقیناً امید به بهبودی از آن نمیتوان داشت.
حال برسیم به مشکل کوی نصر، محله گیشا سابق، ساخت زیرگذر در مسیر آل احمد و بازسازی پل فلزی گیشا که عمر مفیدش به افول رسیده است. تیم فنی شهرداری، شورای شهر و پلیس مدعی هستند که مطالعات کامل انجام شده و هماهنگی لازم و اطلاع رسانی صورت گرفته تا مشکلات در زمان مسدود بودن پل و در حین عملیات ساختمانی به حداقل برسد.ادعا، در عمل معلوم میشود چرا که سردرگمی مردم منطقه و ترافیک عمومی عبوری بار بزرگی بر دوش پلیس گزارده و نه تنها اختلالات ترافیکی به حداقل نرسیده بلکه بر شدت آن و بر آلودگی هوا و صدا هم افزوده است.
چرا به اینجا رسیدهایم؟ آیا به حرف بیمار با دقت گوش کردیم تا بدانیم مشکلش چیست و از ما چه کمکی میخواهد و از خود پرسیدهایم که چه درمانی برای این بیمار خاص موثر خواهد بود؟ ولی ظاهراً به محض دیدن گلوگاه ترافیکی روی پل دو بانده گیشا، علت را کمبود ظرفیت تشخیص دادیم و زیرگذر سه بانده را پیشنهاد کردیم و چون پل طبیعت موفق بوده و با اقبال مردم روبهرو شده مشابه آنرا برای پل گیشا پیشنهاد داده تا این سازه زنگ زده، زندگی دوباره بیابد.
از قدیم گفتهاند که فقط دیکته نا نوشته غلط ندارد. حال که عملیات ساختمانی زیرگذر در حال پیشرفت و برچیدن پل در دست انجام میباشد وقت آن است که خبرنگاران پرسشهایی بکنند تا عموم مردم از تلاش متولیان شهرداری باخبر شوند و نگرانی ساکنان و کسبه منطقه در زمینه حفظ و بهبودی دسترسی پس از اتمام پروژه بر طرف شود. برای مثال موارد زیر نیاز به توضیح و روشنگری دارد:
- در ظرفیت و میزان دسترسی ورودی و خروجی از طرف شرق و غرب برای ساکنان و کسبه محلی چه تغییراتی صورت گرفته و چگونه بهبود یافته است؟
- آیا ساکنان و کسبه گیشا، شهرارا، و امیرآباد به موقع از این طرح و تغییرات موقتی و گذرهای جایگزین مطلع شدهاند؟
- مطالعات ترافیکی صورت گرفته از وضع موجود که نشان دهنده گلوگاه ترافیکی روی پل و دسترسیهای کناری بوده چگونه بهبود پیدا خواهد کرد؟
- افزایش ظرفیت عبوری و بهبود ترافیک در این محل رانندگان را تشویق بیشتر از این گذرگاه خواهد کرد. در آنصورت گلوگاه بعدی ترافیکی در کدام سوی پل گیشا خواهد و چه فکری برای پیشگیری از وقوع آن انجام گرفته است؟
سوالاتی اینگونه، 2 اثر مثبت دارد: اول آنکه مردم خود را ذینفع دیده و مسائل و مشکلات را با شفافیت بیشتری مطرح و از مسئولان درخواست میکنند که در جهت خواسته آنها قدم بردارند. از طرف دیگر، مسئولان را متقاعد میکند که آنها مدیران اجرایی هستند و نه عقل کل و برای موثر بودن باید در تمام مراحل طرح از نظر مصرف کننده و متخصصان استفاده کنند، چرا که اگر طرح موفق شود اعتبارش به مجری میرسد و اگر جوابگوی خواسته اجتماع نباشد سرزنش نثارش خواهد شد.
اگر از یک شخص عادی بشنوید که بگوید «پخش شدن بار ترافیک در منطقه گیشا مقداری زمان بر است و تا زمانی که افراد متوجه شوند که پل جمعآوری شده و مسیرشان را تغییر دهند طول میکشد»، بهنظر شما معقول و منطقی بهنظر میرسد ولی اگر این اظهارنظر یک مدیر سازمان کنترل ترافیک باشد آنرا چگونه ارزیابی خواهید کرد که قبلاً از هماهنگی تمام ارگانها برای کنترل ترافیک شنیدهاید؟
* کارشناس حمل و نقل
نظر شما