سرويس حوادث جوان آنلاين: اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد ساعت ۹ صبح دیروز در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدرضا کشکولی و مستشاران عباسی و ترابی برگزار شد. با اعلام رسمیت جلسه، متهم محمدعلی نجفی – شهردار اسبق تهران
- همراه مأموران بدرقه و وکلای مدافعش به نام¬های حمیدرضا گودرزی، سید محمود طباطبایی و لاله عقبایی وارد جلسه دادگاه شد. طرف دیگر سالن وکلای مدافع اولیای دم در غیاب آنها و برادر میترا استاد نیز حضور داشتند.
- همراه مأموران بدرقه و وکلای مدافعش به نام¬های حمیدرضا گودرزی، سید محمود طباطبایی و لاله عقبایی وارد جلسه دادگاه شد. طرف دیگر سالن وکلای مدافع اولیای دم در غیاب آنها و برادر میترا استاد نیز حضور داشتند.
توضیحات محمدرضا کشکولی - ریاست دادگاه
ابتدای جلسه قاضی کشکوکی اظهار کرد: «لازم است قبل از رسیدگی، با توجه به آثار اجتماعی این جرم تذکراتی در راستای آیین دادرسی کیفری جهت تنویر افکار عمومی و رسانه¬ها بیان کنم. در برپایی یک دادرسی الزامات قانونی وجود دارد که رعایت آن الزامی است. با اشاره به ماده ۴۰۰ قانون آیین دادرسی محاکمات در دادگاه کیفری یک به صورت ضبط صوتی و تصویری انجام میشود که انتشار آن بدون اجازه دادگاه ممنوع است. در این پرونده با درخواست دادستان کل کشور و موافقت ریاست قوه قضاییه انتشار جریان رسیدگی این پرونده به صورت علنی است و از رسانهها درخواست میشود تا موازین قانونی را رعایت کنند.»
اصول حفظ حریم خصوصی و حقوق شهروندی مورد توجه است
قاضی کشکولی در خصوص تشویش اذهان عمومی در خصوص پرونده مذکور گفت: «قطعا دخالتهای برخلاف قوانین رسانهها بیتاثیر نبوده است. برای برپایی یک دادرسی منصفانه اصولی حاکم است که در تمامی نظامهای حقوقی کشورها این الزامات وجود دارد و در نظام حقوقی ما نیز وجود دارد، از میان این اصول بی طرفی و استقلال مرجع قضایی، حفظ حریم خصوصی و حقوق شهروندی مورد توجه است.»
رسانه¬ها در مرحله تحقیقات مقدماتی نباید نقش بازپرس را ایفا کنند
وی در ادامه گفت: «در جرایم مهم به اعتبار میزان مجازات و آثار اجتماعی قاعده مهمی موصوف به قاعده طلایی است و آن حفظ صحنه جرم میباشد. رسانهها نباید در مرحله تحقیقات مقدماتی نقش بازپرس یا مقام قضایی را ایفا کنند. در پرونده حاضر مقام قضایی از ابتدا در صحنه جرم و تحقیقات مقدماتی حضور داشته؛ اما برخی از دستگاههای اجرایی سعی کردند تا در امور قضایی دخالت کنند و سبب تشویش اذهان عمومی شدند.
قرائت متن کیفرخواست از سوی نماینده دادستان
بعد از توضیحات ریاست دادگاه، قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران برای قرائت کیفرخواست در جایگاه قرار گرفت. او در توضیح گفت: «محمدعلی نجفی فرزند احمدعلی ۶۶ ساله، بازنشسته، اهل و ساکن تهران، از تاریخ ۸/۳/۹۸ به اتهام مباشرت در قتل عمدی میترا استاد همسر دوم خود با سلاح گرم، حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیر مجاز و ایراد صدمه عمدی بدنی غیر منتهی به فوت در زندان اوین بازداشت است.
بعد از اعلام خبر قتل به کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب، بلافاصله بازپرس ویژه قتل به همراه اکیپی از پزشکی قانونی، تشخیص هویت و پلیس آگاهی به محل اعزام شدند. با ورود به ساختمان مأموران با جسد مقتوله در وان حمام روبرو شدند و آپارتمان هم به هم ریختگی داشت.»
قاضی شهریاری گفت: «مأموران در صحنه قتل دست نوشتهای را پیدا کردند که نوشته شده بود: «در طول یکسال و اندی تمام سعی ام را کردم تا مشکلات با میترا را بدون خونریزی حل کنم، اما او نصیحت پذیر نبود. حتی پیشنهاد دادم تمام حق و حقوقت را می پردازم، اما او میگفت من اول برای گرفتن انتقام از همسر و دخترت آمدهام و تا خیانت نکنم و ... دست بردار نیستم. از تهدید و توهین هایش خسته شدم. او از دیروز شروع کرد به تماس گرفتن با برخی مردهای اجنبی که با آنها رابطه نامشروع داشت و برای توجیه رفتار خود به من تهمت زشت میزد.»
نماینده دادستان گفت: «با کشف این دست نوشته احتمال زیاد می رفت قاتل محمد علی نجفی باشد، لذا وی تحت تعقیب قرار گرفت.»
تحقیق از راننده نجفی با رصد دوربینهای مداربسته
قاضی شهریاری گفت: «با بررسی دوربینهای مدار بسته ساختمان مشخص شد ساعت ۱۱:۴۳ همان روز محمدعلی نجفی در حال خروج از ساختمان است و قبل از خروج راننده محمدعلی نجفی به نام فرهاد آقازاده به درب واحد متهم مراجعه و دو عدد کیف را خارج میکند. به این ترتیب راننده متهم مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: «ساعت ۹:۲۶ دکتر با او تماس گرفته و او را به آدرس آپارتمان دعوت کرده است. سه بار به دکتر زنگ زدم، اما جواب نداد. بعد به واحد ۷ مراجعه کردم زنگ زدم او در را باز کرد و دو عدد کیف قهوهای و مشکی تحویل داد و خواست آن را به دخترش زهرا - برسانم.»
وی افزود: «فرهاد آقازاده در ادامه تحقیقات بیان کرد کیف را به دختر دکتر رساندم. او وقتی در کیف را باز کرد نامهای در آن بود که پدرش به او گفته بود به فلان آدرس مراجعه کنید. ما به همراه دختر او به آدرس رفتیم، چند بار در زدیم کسی در را باز نکرد بعد از آن وارد ساختمان شدیم و همان لحظه پسر میترا نیز رسید که در حمام با جسد میترا استاد مواجه شدیم که بعد از آن با ۱۱۰ تماس گرفتیم. من آخرین لحظه که با دکتر نجفی صحبت کردم دیدم شلوار او خونی و مچ پای او زخمی شده است.»
تحقیق از فرزند مقتوله
شهریاری گفت: «بعد از اظهارات آقازاده، مهیار صفری فرزند جهانشاه پسر مقتوله مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت برای گرفتن پول آژانس به منزل مادرم رفتم. دیدم دو نفر غریبه در محل هستند و گریه میکنند. بعد دیدم مادرم در حمام خونین در وان افتاده است. فکر نمیکردم مادرم مرده باشد هر چه با آقای نجفی تماس گرفتیم گوشی اش خاموش بود. او شب گذشته در آپارتمان مادرم بود. معمولاً با مادرم درگیری لفظی و گاهی بدنی داشت. نجفی گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است.»
تحقیق از دختر متهم
نماینده دادستان گفت: در ادامه زهرا نجفی مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت آقای آقا زاده به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد. بلافاصله با همسرم تماس گرفتم و سه نفری به پدرم رفتیم. چند باز زنگ زدیم، اما کسی در را باز نکرد تا اینکه خودمان در را باز کردیم و پدر و خانم استاد را صدا کردیم. همان موقع پسر میترا استاد رسید و به سمت سرویس بهداشتی رفتیم. دیدم میترا استاد در وان حمام است. وقتی به او دست زدم بدنش یخ کرده بود.»
متن نامه کشف شده در کیف
شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست افزود: «بعد از این اظهارات، به منزل دختر متهم رفتیم. در کیفها سه برگ نامه و شش عدد گوشی بود که در فویل پیچیده شده بود. آنها متعلق به متهم، مقتوله و فرزند مقتوله بود که کشف گردید. در بررسی نامه، متهم نوشته بود: «میترا در اردیبهشت ۹۶ با عدهای به دیدنم آمدند و گفتند کاندیدای شورای شهر هستند. او را به دوستانم معرفی کردم. آن زمان محجبه بود. بعد از آن ملاقات خصوصی داشتیم و مطالبی را درباره زندگی خود گفت که مسلمان و مطلقه است. او قبل از مسلمان شدن با یک کارگردان زندگی عاشقانه و جنسی داشته و بعد از آن به عقد موقت کسی در وزارت خارجه در میآید. بعد از آن هم به عقد موقت شخص دیگری در آموزش و پرورش درآمده است. همه این موارد را همسر او اطلاع داشت. بعد از آن در تیرماه به عقد موقت من درآمد که این بزرگترین اشتباه و لغزش زندگی ام بود.»
در اینجا قاضی دادگاه، به نماینده دادستان گفت: «برخی از مسائل، مستلزم طرح شدن در جلسه غیر علنی است» که در ادامه نماینده دادستان نیز در پاسخ به قاضی گفت: «این نامه را با توجه به اینکه خود آقای نجفی اذعان کرد، میخوانم. در ادامه به مواردی که در خصوص جرم مطرح است اشاره خواهم کرد.»
نماینده دادستان ادامه داد: «متهم در آخر دست نوشته خود گفته است، این مسائل وی را به این نتیجه رسانده که مقتوله مهدورالدم است و برای همین کار را یکسره کردهام.»
شهریاری خاطرنشان کرد: «از مضمون پایانی دست نوشته چنین بر میآمد متهم یا قصد خودکشی داشته و یا خودکشی کرده است تا اینکه در ساعت ۱۹ همان روز وی خود را به پلیس آگاهی تهران معرفی کرد و در همان مرجع انتظامی با سلاح حاضر شد و به قتل و انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد. او گفت خشاب از قبل در اسلحه بوده است.»
نماینده دادستان در ادامه گفت: «متهم نزد بازپرس شعبه ۱۰ دادسرای امور جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش گفت: «مقتوله هشت ماه عقد موقت و یک سال عقد دائم بودیم. در تمامی این مدت با هم اختلاف و درگیری داشتیم. بارها از او خواستم توافقی طلاق بگیرد و همه حق و حقوق او را خواهم داد، اما او قبول نکرد. این گذشت تا شب حادثه. آن شب مقتوله تا ساعت ۲:۳۰ توهین و فحاشی کرد. فردای آن روز قرار شد مقتوله به حمام برود. وقتی وارد حمام شد اسلحه را برداشتم و به سمت حمام رفتم. اسلحه را نشان دادم و مقتول ترسید. در ادامه چند گلوله شلیک شد و تیر آخر به سینه وی برخورد کرد. یک ساعت با خود کلنجار رفتم که خود را با خودکشی مجازات کنم یا خیر، دو دست نوشته گذاشتم و به مزار پدرم در قبرستان وادیالسلام رفتم و میخواستم خودکشی کنم که نتوانستم. سپس به حرم حضرت معصومه (ع) رفتم.»
شهریاری در ادامه اظهار کرد: «متهم در اعترافات خود گفت، چون احساس میکردم خانوادهام پس از این موضوع تحت فشار قرار میگیرند عنوان مهدورالدم را به کار بردم و به خاطر این بود که خانوادهام بتوانند از خود دفاع کنند. (خلاف اظهارات در نامه) متهم مکررا نزد بازپرس اعتراف به قتل نموده و انگیزه را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است. از طرفی سلاح تا سال ۹۴ دارای مجوز بوده که بعد از آن تمدید ننموده است.»
وی با اشاره به انگیزه متهم از قتل مقتوله اظهار داشت: «متهم عدم نصیحتپذیری و عدم قبول طلاق در ازای پرداخت مهریه و دروغ گفتن و ارتباط با برخی از افراد را انگیزه خود از قتل اعلام کرده است؛ اما متهم در اظهارات بعدی خود عنوان نموده، چون قصد خودکشی داشته مطالب مذکور را نوشته است و متهم در جای جای پرونده در بیان انگیزه خود از قتل اختلافات خانوادگی و زناشویی را بیان میکند و مهدورالدم بودن مقتوله را رد میکند و اعلام میدارد که از بالش جهت مخفی نمودن سلاح استفاده کرده و قصد قتل نداشته که این موضوع با دست نوشتهها تناقض دارد.»
شهریاری تصریح کرد: «از طرفی وکیل متهم نیز در لایحهای نوشته است که مقتوله مهدورالدم بوده و برای این موضوع به اظهارات متهم اتکا کرده است و متهم برای فرار از اتهام این ادله را استمساک خود قرار داده است؛ اگر چه بررسی ادعای مهدورالدم بودن در صلاحیت دادگاه است؛ اما جهت بررسی و جمع آوری ادله مورد ادعای متهم، افراد زیادی شناسایی و بازجویی شدند که تمامی افراد احضار و ضمن مواجه حضوری با متهم اعلام نمودند که هیچ گونه رابطه نامشروعی با مقتوله نداشتهاند و برپاکی وی شهادت دادند.»
در ادامه نماینده دادستان گفت: پس از قرائت کیفرخواست از دادگاه تقاضا دارم دلایل اینجانب برای اثبات بررسی شود و از افراد و مطلعین حاضر تحقیق شود.» وی در پایان برای متهم درخواست اشد مجازات کرد.
بعد از قرائت کیفرخواست قاضی کشکولی از یکی از وکلای اولیای دم با توجه به عدم حضور آنها خواست تا در جایگاه حاضر شود. سپس یکی از وکلای اولیای دم در جایگاه ایستاد و گفت: «با توجه به محتویات پرونده و سه جرم منتسب در آن، از ریاست دادگاه حکم به قصاص در حق اولیای دم و اشد مجازات را خواستارم. دفاعیات ما طی لایحه تقدیم دادگاه شده است.»
بعد از این درخواست، قاضی دادگاه با توجه به تقاضای نماینده دادستان از افراد مطلع خواست یک به یک در جایگاه قرار گیرند.
اظهارات زهرا نجفی
قاضی: بعد از معرفی خود مشاهدات خود را از روز حادثه بگویید.
زهرا نجفی: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی متولد ۶۴ هستم. قسم میخورم جز واقعیت چیزی نگویم. روز حادثه آقای آقازاده به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد. داخل یکی از آنها نامهای از پدرم که شامل سه صفحه بود را دیدم. پدرم در آن نامه از ملت ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود و پاییننامه انا لله و انا الیه راجعون نوشته بود. ترسیدم و نگران شدم. بلافاصله با همسرم تماس گرفتم. ساعت حدود ۱۲ یا ۱۲ و نیم بود که به برج رفتیم. آقازاده چند بار زنگ زد، اما کسی جواب نداد. به اجبار با کلید در را باز کردیم. قبل از ورود خانم استاد و پدرم را صدا زدیم، اما جوابی نشنیدیم. نهایتا وارد شدیم. همان لحظه پسر خانم استاد رسید سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کرد و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل. همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند. شوکه شدیم. من به بدن میترا استاد دست زدم که سرد بود. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود. بعد از آن از همسرم خواستم پسر مرحومه را بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند.
قاضی: چرا از جسد عکس گرفتی؟
زهرا نجفی: «زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زد متوجه نشده بودیم خانم استاد تیرخورده است. گفت حالشان بد شده است. اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند. من عکس گرفتم، چون این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود. حتما صدای ضبط شده ما وجود دارد، زیرا خود اورژانس مکالمهها را ضبط میکند. به درخواست اورژانس با همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم. دیدم سینه او سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده است. آنجا بود که متوجه شدم خانم استاد تیرخورده است.»
قاضی: با توجه به اینکه صحنه جرم بهم خورده است آن را تشریح کنید.
زهرا نجفی: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
اظهارات علیر ضا ببری داماد متهم
بعد از اظهارات زهرا نجفی شوهر او به نام علیرضا ببری متولد ۶۷ به دستور ریاست دادگاه به عنوان دومین مطلع در جایگاه ایستاد و به سئوالات ریاست دادگاه پاسخ داد.
قاضی: شما از اختلاف قاتل و مقتول اطلاع داشتید؟
ببری: از اختلاف آنها زیاد نمیدانستم؛ اما با من و زهرا اختلاف داشت.
قاضی: انگیزه اختلاف او با شما چه بود؟
ببری گفت: «بار اول مقتوله را در باغ کتاب در حین نمایش فیلم دیدم او مانتویی با رنگ جیغ پوشیده بود. به فاصله ده روز در برج میلاد دوباره وی را به صورت محجبه دیدم. این اختلاف پوشش برای من سوال شد. از یکی از افراد مسئول در برج میلاد سئوال کردم جواب نداد. بعد از آن مقتوله با من تماس گرفت. بین ما صحبتهای ناپسندی رد و بدل شد، او گفت خوب نبود که درباره زن مردم پرس و جو کنی.
قاضی: چرا شما در برج میلاد بودید؟
ببری: دکتر شهردار بود و به خاطر برنامههای در برج میلاد حضور داشتیم.
قاضی: آیا تاکنون متوجه وجود اسلحه شده بودید؟
ببری: میدانستم دکتر اسلحه دارد، اما از نزدیک ندیده بودم. زهرا از همان ابتدای ازدواجمان در سال ۹۵ به من گفته بود.
اظهارات راننده محمد علی نجفی
نوبت به سومین مطلع آقای علیرضا آقازاده رسید. او نیز به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت و به سئوالات ریاست دادگاه پاسخ داد.
قاضی:از چه زمانی آقای نجفی را میشناسید؟
آقازاده:از دوم یا سوم خرداد سال ۹۷ در شهرداری با ایشان آشنا شدم.
قاضی: از روز حادثه بگویید.
آقازاده: آن روز آقای نجفی ساعت ۹:۲۶ صبح تماس گرفت و گفت فورا بیا. وقتی به خانه ایشان رفتم دو عدد کیف یکی مشکی و دیگری قهوهای رنگ دادند. گفت دارم نامهای مینویسم زنگ زدم بیابالا و نامهها را برای زهرا ببر. ایشان زنگ زد و رفتم بالا. در این لحظه دیدم مچ پا و لباس آقای نجفی خونی است، گفتم چه شده؟ گفت درگیر شدیم. گفتم خانم استاد کجاست؟ گفت بیرون رفته است.» وی ادامه داد: «نامه را به خانه دختر دکتر بردم. زهرا بعد از خواندن نامه دوباره به خانه ایشان برگشتیم. وی در ادامه با تأیید توضیحات اظهارات دختر متهم گفت: «در آن صحنه مهیار به سمت آشپزخانه دوید. به سمت او رفتم. دیدم چاقو برداشته است. ترسیدم بلایی سر خودش یا ما بیاورد. این شد که دستش را گرفتم.»
قاضی: از اسلحه آقای نجفی خبر داشتید؟
آقازاده: خیر اطلاعی نداشتم.
قاضی: آیا از مفاد نامه خبر داشتید؟
آقازاده: بعد از خواندن خانم نجفی متوجه شدم.
قاضی: بعد از حادثه تا ساعت هفت شب با آقای نجفی تماسی داشتید و بعد از اینکه به قم میرود با او حرف زدید؟
آقازاده: خیر در پلیس آگاهی بودم.
قاضی: شما راننده خانوادگی متهم بودید، آیا از اختلافات خانوادگیشان هم خبر داشتید؟
آقازاده: یکی دو بار سر و صورت دکتر را کبود دیده بودم. یک بار هم تلفنی دعوایشان شد، اما از ایشان سوال نکردم گفتم شاید نمیخواهند حرفی بزنم.
اظهارات معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز
چهارمین مطلع خبرنگار انصاف نیوز بود که او نیز به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت. او در خصوص آشنایی اش با میترا استاد توضیح داد: «یک سال پیش، زمان استعفای آقای نجفی گزارشی تحت عنوان نقش پرستوها در حذف سیاستمداران منتشر شد. مباحثی شنیده بودیم که زنی در زندگی ایشان حضور دارد، تلاشم برای برقراری تماس با آقای نجفی بینتیجه ماند. تا اینکه عکسهای دونفره ایشان منتشر شد. شماره خانم استاد را از یک گروه تلگرامی پیدا کردم و با ایشان تماس گرفتم. اولین مصاحبه اول آبان ۹۷ بود، اما دو تماس بعدی از طرف ایشان در دی ماه و تماس آخرشان روز پیش از حادثه بود.»
وی ادامه داد: «در مصاحبه دوم مسائل خصوصیشان را مطرح کردند. خانم استاد گفت مدارکی دارند که نشان میدهد نجفی قولهایی به او داده است. خواستم به انصاف نیوز بیایند. قبول کردند، اما بعد پیام دادند به سفر میرویم و دو عکس نوشته فرستاد با این مضمون که سکوتکنندگان همراه ظلم هستند.»
* * *
در پایان ریاست دادگاه با اعلام تنفس گفت: «بنا به ضروراتی می بایستی به اظهارات اولیای دم هم پرداخته شود. این افراد باید در جلسه بعد حضور داشته باشند تا مطالبشان را بگویند؛ بنابراین جلسه بعد روز چهارشنبه ۲۶ تیرماه در همین مکان و به صورت علنی برگزار میشود.»
نظر شما