ایران آنلاین /دو کتاب «عزاداران بیل»و«توپ» اخیراً با ترجمه مقبوله آراس و فرهاد عیوضی زوج ایرانی– ترکیهای به ترکی استانبولی ترجمه شده است. مقبوله آراس دانشآموخته زبان و ادبیات ترکی است و بعد از یادگیری زبان فارسی آثاری از نویسندههای ایرانی را به ترکی استانبولی ترجمه کرده است. ترجمه او از اشعار فروغ فرخزاد درترکیه با استقبال مخاطبان مواجه شده و به چاپ یازدهم رسیده است. فرهاد عیوضی هنرمند و مستندساز ایرانی مقیم ترکیه هم با علاقهای که به زندگی و آثار و شخصیت غلامحسین ساعدی داشت با همکاری همسرش آثار او را به ترکی استانبولی ترجمه کرده است. صحبتهای این دو مترجم را درباره ویژگیهای آثار ساعدی و ترجمه آثار او که در روزنامه دیوار ترکیه چاپ شده در ادامه میخوانید.
ابتدا در مورد رمان توپ و جایگاه آن در ادبیات ایران کمی صحبت کنیم. این کتاب چه سرنخی از ادبیات ایران به خواننده میدهد.
فرهاد عیوضی: این کتاب هم در ادبیات ایران و هم در تاریخ ایران جایگاه ویژهای دارد. به لحاظ تاریخی بخشی از دوران مشروطیت را روایت میکند و به لحاظ ادبی هم با استفاده از رئالیسم جادویی واقعهای تاریخی را به اثری هنری تبدیل میکند. این کتاب نمونهای از روایت حقایق اجتماعی با زبانی هنری است.هر چند در دورههای مختلف آثار او ممنوع بوده اما رمان توپ یکی از کتابهایی است که هنرمندان و روشنفکران همواره بهعنوان مرجع از آن یاد کردهاند.
مقبوله آراس: در این رمان در کنار تشابهات فرهنگی شاهد تشابهات تاریخی ایران و ترکیه هستیم. درست مثل ما ایران هم در اوایل قرن بیستم در حال تحمل درد و رنج گذار از سیستم پادشاهی به مشروطیت است. در این دوره بیشترین ضربه را مردمی متحمل میشوند که زیر فشار منفعتطلبیهای گروههای سیاسی هستند. مردم در میان دعواهای روسهای اشغالگر، سلطنت طلبان، مشروطهخواهان و داعیهداران سنت گیر افتادهاند و نمیدانند برای رهایی به چه کسی اعتماد کنند. مردمی فقیر که با قناعت زندگی میکنند.
مردم کوچنشینی که در رمان توپ غلامحسین ساعدی میبینیم شباهت زیادی به کوچنشینان رمانهای یاشار کمال نویسنده بزرگ و مشهور ترکیه دارند. فرهاد همسرم از زبان ادبی غلامحسین ساعدی صحبت کرد. شاید لازم باشد در این باره کمی توضیح بدهم. ساعدی غیر از تصویرسازیهایی که گاه گاه انجام میدهد از زبانی هنری استفاده نمیکند و در متن، زبان محاورهای نیرومندی حاکم است. طبیعی و واقعی بودن زبان محاورهای ساعدی در تصویرسازیها جایش را به تشبیههای ادبی فوقالعاده میدهد و تمامی اینها در کنار هم باعث میشوند ارتباطی درونی با متن و قهرمانان داستان برقرار کنیم. این ارتباط چنان قوی است که خواننده با وجود اینکه از کاراکتر اصلی رمان که فقط بهدنبال منفعت خودش است خشمگین است و در پایان رمان برای همان شخصیت دلسوزی میکنند.
آثار غلامحسین ساعدی برای نخستین بار توسط شما به ترکی استانبولی ترجمه شد. در این باره
چه حسی دارید؟
فرهاد عیوضی: آدم دوست دارد از استادانی که در طول زندگیاش چیزهای زیادی آموخته برود و تشکر کند. غلامحسین ساعدی مثل استادی بود که نتوانسته بودم از او سپاسگزاری کنم. ترجمه آثار او تشکری است که به او بدهکارم و شاید با این کار بخشی از آموخته هایم را جبران کنم. خوشحالم که توانستم این کار را انجام بدهم و امیدوارم بتوانم در باقیمانده عمرم با ترجمه بقیه آثارش دینم را به او ادا کنم.
مقبوله آراس: ترجمه نشدن آثار ساعدی به ترکی استانبولی تا به امروز نقصان بزرگی است. نخستین کتابی که از او خواندم عزاداران بَیل بود که دومین کتابی است که از او ترجمه کردهایم و به تازگی چاپ شده است. وقتی این کتاب را خواندم نفسم بند آمد. تأثیری که 8 داستان به هم پیوسته این کتاب بر من گذاشت بعد از گذشت دو سال هنوزهم باقی است. با گذشت زمان متوجه شدم که قهرمانهای کتاب وارد زندگیام شدهاند. نمیتوانم تأثیری که آثار او بر من گذاشته را بدرستی بیان کنم. عظمتش زبانم را بند آورده بود. نخستین کتابی که از ساعدی خواندم عزاداران بیل بود و به همین دلیل این کتاب جایگاه ویژهای پیش من دارد. واسطه آشنایی من با غلامحسین ساعدی همسرم بود که با پیشنهاد ترجمه آثار او به ترکی استانبولی پیش من آمد. به همین دلیل هر چقدر از او تشکر کنم باز هم کم است.
آیا قصد ترجمه آثار شاخص دیگری از ادبیات ایران دارید؟
فرهاد عیوضی: بله حتماً آثار دیگری را ترجمه خواهم کرد.
مقبوله آراس: ترجمه برای من ادای دین است به نویسندههایی که با نوشتههای آنها ارتباط عاطفی برقرار کردهام و از نوشته هایشان لذت بردهام تا جایی که بتوانم سعی میکنم آثار زیبای ادبیات ایران را ترجمه کنم.فارسی زبانی کهن و غنی است که بسیاری از زبانها از آن تأثیر گرفتهاند.
در ترجمه آثار فارسی مفاهیم و کلماتی هستند که نتوانید در ترجمه آن معادل مناسبی پیدا کنید؟
فرهاد عیوضی: با این وضعیتی که گفتید بسیار روبهرو شدیم. در این موارد من به گنجینه ادبیات لغات ترکی همسرم مراجعه میکردم.
مقبوله آراس: (باخنده) خواهش میکنم. واقعاً زبان فارسی زیبایی و غنایی دارد که انسان را اسیر خود میکند اما نباید از زیبایی و غنای زبان ترکی هم غافل شد. ایرانیها اصطلاح معروفی دارند که میگوید: «فارسی شکر است، ترکی هنر است.» ساعدی نویسندهای است که ضربالمثلها و عبارتها و اصطلاحات را با طنز استفاده میکند و در ترجمه باید به این نکات ریز دقت کرد. جا دارد همین جا نکتهای را در مورد مهارت نویسندگی ساعدی بگویم. ساعدی استاد سکوت است. قصه را در جایی قطع میکند که متن با تمام قدرتش در درون خواننده تهنشین میشود. ترجمه این سکوتها و ایجاد این حس در ترجمه واقعاً کار سختی است. به نظر من یکی از دلایل مهمی که از غلامحسین ساعدی بهعنوان نویسندهای بزرگ یاد میکنند مهارت او در این زمینه است.یکی دیگر از دلایل پویایی و زنده بودن زبان ساعدی استفاده او از زبانی محاورهای است. وقتی مجاز وارد متن میشود کار ترجمه سخت میشود اما ما این سختی را دوست داریم مثلاً در مورد اصطلاحات و ضربالمثلها برای پیدا کردن معادلش در زبان ترکی خیلی وقت میگذاریم سخت است اما همانقدر هم لذتبخش است. وقتی معادل مناسبی پیدا نمیکنیم در ادامه دچار مشکل میشویم. نمیتوانم آن جمله را رها کنم و بگذرم. مخصوصاً ذهن مرا خیلی درگیر میکند.
نظر شما درباره ارتباط جغرافیا با ادبیات چیست؟
فرهاد عیوضی: به اعتقاد من ادبیات و دیگر هنرها صددرصد به جغرافیا وابستهاند. زندگی در کشوری که ممکن است به خاطر نوشتن زندانی شوی ویژگیهای خاصی دارد که بر نویسنده تأثیر میگذارد. این شرایط در جغرافیاهای دیگر وجود ندارد و نویسندهای که در آنجاست این شرایط را نمیفهمد. به همین دلیل جغرافیایی که در آن زندگی میکنیم در ادبیات و دیگر هنرها تأثیر میگذارد.
مقبوله آراس: وقتی با تمرکز روی ترکیه و ایران به مسأله جغرافیا نگاه کنیم شباهتهای حیرتانگیزی را میتوانیم ببینیم. جغرافیا همانطور که انسان و زبان را به دنیا میآورد هنر را هم متولد میکند. هر چند زبان ترکی و فارسی از زبانهای با ریشههای متفاوت هستند اما من یک تشابه شخصیتی در این دو زبان که در دو جغرافیای مختلف هستند میبینم. این شباهت بیشتر از همه در طنز خودش را نشان میدهد. ما دو زبان مختلف داریم اما لطیفهها و اصطلاحات و ضربالمثل هایمان بسیار شبیه هم است. جغرافیا سنگ بنای شخصیت انسان است، همانطور که سنگ بنای فرهنگ و زبان است.زبان هم سنگ بنای ادبیات است.
نظر شما درباره این تعبیر احمد شاملو در مورد ساعدی که گفته: «مارکزی قبل از مارکز»چیست؟
فرهاد عیوضی: این فقط نظر شاملو نیست. بسیاری از هنرمندان در ایران چنین نظری دارند. ساعدی تلاش کرده اتفاقات زندگی خودش و اطرافش را با زبان هنر به جامعه عرضه کند. ساعدی در پی مطرح کردن خود نبوده و سعی کرده دیدهها و تجربههای زندگیاش را منعکس کند و این گونه توانسته سبک و زبان منحصر به فردش را خلق کند. او سعی کرده اتفاقات اجتماعی را با همان سرعتی که در حال روی دادن است عرضه کند. اینقدر سریع که گاهی حتی فرصت بازبینی نداشته به همین دلیل بسیاری از آثارش بدون ویرایش چاپ شدهاند.
مقبوله آراس: احمد شاملو در اینجا از یک تقدم تاریخی صحبت میکند و تأکید میکند که قبل از اینکه زیبایی سبک رئالیسم جادویی مارکز به دنیا عرضه شود ساعدی این سبک را خلق کرده و به نظر من هم حرف درستی است. آثار یک نویسنده امریکای لاتین راه آسانتری برای جهانی شدن دارد. اما نویسندهای از خاورمیانه برای پیمودن این راه و جهانی شدن کار دشواری پیش رو دارد. متأسفانه در بیشتر موارد نویسندههای ما این شانس را ندارند. به نظر من کتاب عزاداران بیل ساعدی نقطه اوج رئالیسم جادویی است اما مثلاً ببینید بعضی از ناشران خوب ما در ترکیه هم به آثار او بهدلیل ایرانی بودنش برچسب محلی بودن میزنند. برای یک فرانسوی آثار یاشار کمال محلی نیست؟ اما میبینیم که بعد از ترجمه درفرانسه آثار او خوانده میشود پس این طور نیست. خوشبختانه ناشرانی هم بودند که آثار ساعدی را با برچسب محلی بودن قضاوت نکردند. جا دارد همین جا از انتشارات «یا پی کردی» که آثار ساعدی را به زبان ترکی استانبولی منتشر کردند، تشکر کنم./روزنامه ایران