
فريدون حسن
هفدهمين دوره ليگ برتر درست مانند تمام ليگهاي گذشته پر بود از حاشيههاي جور واجور، حاشيههاي ريز و درشت، حاشيههاي زشت و زننده و حاشيههايي كه گاهي از خود فوتبال مثلاً حرفهاي ما و زمين سبز آن نيز فراتر رفتند.
جادوگر در لیگ
اما در حالي كه تصور ميكرديم بحث جادو و جادوگري در فوتبال ايران به فراموشي سپرده شده و بعد از گذشت چند سال ديگر نبايد به دنبال اين داستانها بود، جاروجنجال دو سرمربي جوان و البته موفق رقابتهاي ليگ برتر دوباره همه را به سمت اين مسئله سوق داد.مهدي تارتار و سيروس پورموسوي دو مربي جوان و موفق رقابتهاي ليگ برتر در جريان بازي تيمهايشان چنان به يكديگر تاختند و يكديگر را متهم به جادو جنبل كردند كه همه مات و مبهوت ماندند. 12 هفته از ليگ گذشته بود، حاشيههايي نظير تعويض بي در و پيكر مربيان، بدهيهاي ميلياردي تيمها و حتي برخي محروميتها چندان تكراري نبود. اينقدر در طول اين سالها با آنها روبهرو بوديم كه ديگر تكراري بود و چندان ديده نميشد اما وقتي پاي جادو و جادوگري به ميان آمد، آن وقت گوشها دوباره تيز شد و انگشت اتهام رفت به سراغ كميته اخلاق سازمان ليگ برتر؛ كميتهاي كه حال همه از خود ميپرسند در طول تمامي اين سالها چه كار ميكرده است.
از تغيير سرمربي تا تغيير نام
هنوز چند هفتهاي بيشتر از ليگ نگذشته بود كه بازار تعويض سرمربي داغ شد. خيليها بر اين باورند كه فوتبال ايران با اين روش درست در مسير فوتبال كشورهاي عربي پيش ميرود. ليگ هفدهم تا اينجاي كار چند مربي را قرباني خود كرده است. در اين ميان اما اگر از جابهجايي كلي و كادري مربيان نفت و حضور برخي مربيان به صورت هفتگي در رقابتهاي ليگ و حتي حضور برخي چهرهها مثلاً كارشناس بدون داشتن مدرك مربيگري در رأس برخي تيمهاي ليگ برتري بگذريم، تغيير نام يك تيم آن هم در ميانههاي ليگ از آن دست اتفاقهايي است كه فقط در فوتبال ايران ديده ميشود و بس.
سياهجامگان مدتهاست كه وضعيتي نامشخص دارد، اما ناگهان و در آستانه رسيدن به نيم فصل مسابقات تغيير نام داد و يك شبه شد مشكيپوشان! كه البته اين تغيير نام به بقيه چيزها هم سرايت كرد و كادر فني و بازيكن هم جابهجا شد تا اين يكي حتي از نفت تهران هم به لحاظ تغيير و تحول پيشي بگيرد، نفتي كه بعد از دست به دست شدن توسط دو پرسپوليسي يعني علي كريمي و حميد درخشان در نيم فصل دوم به يك استقلالي رسيد؛ آتيلا حجازي كه بايد ديد چه سرنوشتي با تيم بلاتكليف نفت پيدا ميكند.
جادوگر در لیگ
اما در حالي كه تصور ميكرديم بحث جادو و جادوگري در فوتبال ايران به فراموشي سپرده شده و بعد از گذشت چند سال ديگر نبايد به دنبال اين داستانها بود، جاروجنجال دو سرمربي جوان و البته موفق رقابتهاي ليگ برتر دوباره همه را به سمت اين مسئله سوق داد.مهدي تارتار و سيروس پورموسوي دو مربي جوان و موفق رقابتهاي ليگ برتر در جريان بازي تيمهايشان چنان به يكديگر تاختند و يكديگر را متهم به جادو جنبل كردند كه همه مات و مبهوت ماندند. 12 هفته از ليگ گذشته بود، حاشيههايي نظير تعويض بي در و پيكر مربيان، بدهيهاي ميلياردي تيمها و حتي برخي محروميتها چندان تكراري نبود. اينقدر در طول اين سالها با آنها روبهرو بوديم كه ديگر تكراري بود و چندان ديده نميشد اما وقتي پاي جادو و جادوگري به ميان آمد، آن وقت گوشها دوباره تيز شد و انگشت اتهام رفت به سراغ كميته اخلاق سازمان ليگ برتر؛ كميتهاي كه حال همه از خود ميپرسند در طول تمامي اين سالها چه كار ميكرده است.
از تغيير سرمربي تا تغيير نام
هنوز چند هفتهاي بيشتر از ليگ نگذشته بود كه بازار تعويض سرمربي داغ شد. خيليها بر اين باورند كه فوتبال ايران با اين روش درست در مسير فوتبال كشورهاي عربي پيش ميرود. ليگ هفدهم تا اينجاي كار چند مربي را قرباني خود كرده است. در اين ميان اما اگر از جابهجايي كلي و كادري مربيان نفت و حضور برخي مربيان به صورت هفتگي در رقابتهاي ليگ و حتي حضور برخي چهرهها مثلاً كارشناس بدون داشتن مدرك مربيگري در رأس برخي تيمهاي ليگ برتري بگذريم، تغيير نام يك تيم آن هم در ميانههاي ليگ از آن دست اتفاقهايي است كه فقط در فوتبال ايران ديده ميشود و بس.
سياهجامگان مدتهاست كه وضعيتي نامشخص دارد، اما ناگهان و در آستانه رسيدن به نيم فصل مسابقات تغيير نام داد و يك شبه شد مشكيپوشان! كه البته اين تغيير نام به بقيه چيزها هم سرايت كرد و كادر فني و بازيكن هم جابهجا شد تا اين يكي حتي از نفت تهران هم به لحاظ تغيير و تحول پيشي بگيرد، نفتي كه بعد از دست به دست شدن توسط دو پرسپوليسي يعني علي كريمي و حميد درخشان در نيم فصل دوم به يك استقلالي رسيد؛ آتيلا حجازي كه بايد ديد چه سرنوشتي با تيم بلاتكليف نفت پيدا ميكند.