نیکی هیلی، نماینده و سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد روز پنجشنبه 14 دسامبر در نشست خبری در مقر آژانس اطلاعات وزارت دفاع ایالات متحده در نزدیکی واشنگتن با هدف ارائه آن چه به زعم خود شواهد غیرقابل انکاری از اقدامات بی ثبات کننده ایران در خاورمیانه و جهان و یافتههای جدیدی در ارتباط با اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نامیده بود با نمایش برخی قطعات و لاشه به تعبیر خود موشک ساخت ایران سعی داشت دخالت تهران در مساله شلیک موشک انصارالله یمن به فرودگاه ملک خالد ریاض در 4 نوامبر دوباره در سطح افکار عمومیبا تحریک رسانهها مطرح کند. نمایشی که البته با واکنش برخی مقامات پنتاگون هم مواجه شد و آنها گفتند که اظهارات هیلی را تایید نمیکنند. سازمان ملل نیز قبلا گفته بود که مدرکی دال بر ایرانی بودن موشکی که به ریاض شلیک شده ندارد. به نظر میرسد نمایش هیلی را باید تلاش جدی این کشور برای ایران هراسی و زمینه ای برای فروش سلاح به منطقه و نیز ایجاد فضای خبری موازی برای تحت الشعاع قرار دادن فضای ضد آمریکایی بعد از علام به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی از سوی ترامپ که هنوز هم ادامه دارد، باشد. البته در این راستا کشته شدن علی عبدالله صالح و تغییر بازی قدرت در یمن را نیز نباید از یاد برد. اما به واقع اهدف پشت پرده این نمایش 14 دسامبر نیکی هیلی چیست؟ چرا دوباره نقش ایران در مساله یمن و به خصوص دخالت در شلیک موشکی 4 نوامبر به فرودگاه ملک خالد ریاض مطرح شد؟ این مساله میتواند چه تاثیری بر سیاستهای منطقه ای ایران داشته باشد؟ پاسخ به این سوالات و پرسشهایی از این دست را در گفت وگویی با سید علی خرم، سفیر و نماینده دائم اسبق جمهوری اسلامیایران در سازمان ملل متحد در ژنو، سفیر اسبق جمهوری اسلامیایران در جمهوری خلق چین و لیبی و نماینده ویژه اسبق رئیس جمهور نزد رؤسای جمهور سنگال، گینه و گامبیا در کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامی جویا شده ایم که در ادامه میخوانید:
بعد از شلیک موشکی انصارالله یمن به فرودگاه ملک خالد ریاض در 4 نوامبر شاهد شکل گیری موج اول هجمهها علیه ایران با کلیدواژه دخالت ایران در ساخت، انتقال و حتی پرتاب موشکی 4 دسامبر بودیم که محوریت هجمهها در دور اول بر عهده ریاض بود. اما با گذشت تقریبا 40 روز خانم نیکی هیلی، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل نیز با نمایش به زعم خود تکهای از موشک پرتاب شده توسط انصار الله در یک نشست خبری در مقر آژانس اطلاعات وزارت دفاع ایالات متحده، آن (موشک) را ساخت ایران معرفی کرد تا به این وسیله موج دوم این هجمهها این بار با محوریت آمریکا و خود نیکی هیلی رقم بخورد. در سایه این دو دور هجمه علیه ایران، ارزیابی شما از این جریان ضد ایرانی در طول این 40 روز به خصوص نمایش پنج شنبه 14 دسامبر خانم هیلی چیست؟
چنانی که شما هم اشاره کردید حرکت خانم نیکی هیلی بیشتر از هر چیزی شبیه به یک شوی سیاسی بود که دولت ترامپ یا تندروهای کابینه او قصد دارند موضوع ایران را در شرایط کنونی در صحنه بینالملل بار دیگر ملتهب کنند که در سایه آن اگر ترامپ قصد انجام عملی را با حمایت ریاض و تلآویو داشت در تفکر بینالملل و عرصه جهانی توجیهی برای این اعمال وجود داشته باشد. به عبارت دیگر تمامیاین هجمهها علیه ایران به خصوص با دخالت دادن ایران در مساله پرتاب موشکی انصارالله یمن به این دلیل صورت میگیرد تا در صحنه بینالملل و افکار عمومی، تهران را عامل واقعی بی ثباتی منطقه خاورمیانه معرفی نمایند. پس تلاش اخیر خانم هیلی با این نمایش، ایجاد یک جو و فضاسازی علیه ایران بود. اما این فضاسازی پیشتر توسط عوامل اروپایی و مخالفین داخلی ترامپ گوشزد شده بود. چنانی که دو ماه قبل بارها اعلام شده بود که کابینه ترامپ در یک برنامه ریزی با همراهی عربستان به دنبال ایجاد هجمههای شدید علیه تهران به بهانه دخالت ایران در پرتاب موشکی یمن است. در نتیجه این که موشکهای پرتاب شده به سمت عربستان در چه شرایطی بوده است؟ آیا موشکهای مورد نظر اساسا متعلق به ایران است؟ اگر این موشکها متعلق به ایران است، در چه زمانی این موشکها به یمن ارسال شده، آیا قبل از وقوع جنگ بوده و یا بعد از آن؟ و سوالتی فراوان دیگر و مهمتر از آن پاسخ به سوالاتی از این دست نیاز به بررسی دقیق و تحقیق کارشناسی شده دارد و نمیتوان با ادعاهای واهی ایران را متهم به دخالت در امود سایر کشورها کرد. جدای از این مساله سخنگوی کاخ الیزه (کاخ ریاست جمهوری فرانسه) قبلا این نکته را مورد استنباط قرار داده بود و سازمان ملل نیز در راستای این اظهار نظر فرانسویان اعلام کردند که نمیتوان اثبات کرد تهران دخالتی در انتقال و یا پرتاب موشکی یمن به عربستان داشته است. بنابراین تمام رفتارهای خانم هیلی در یک پایگاه نظامیو نمایش بخشی از به قول خود موشک ساخت ایران برای دخالت دادن تهران در این مسائل باعث تمسخر خود خانم هیلی شده است، چرا که او نه کارشناس نظامیاست و نه پژوهشگر مسائل امنیتی؛ بلکه او نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد است و باید در چارچوب تعریف شده وظایف خود عمل کند. لذا این دست از اقدامات نشان از این دارد که خانم هیلی نه آشنایی به مسائل امنیتی و نظامیدارد و نه شناخت درستی از وظایف محوله اش. اگر خانم هیلی به حدود خود آشنا بود دخالتی در امور نظامیو امنیتی نمیکرد. لذا در مجموع ارزیابی من از این هجمهها، چه با محوریت عربستان و چه با محوریت آمریکا با اقدامات خانم هیلی و اظهارات او، تلاشهای از پیش شکست خورده ای است که ترامپ برای فضاسازی علیه ایران انجام میدهد.
بر اساس قطعنامه 2216 و محاصره یمن عملا این کشور هیچ گونه ارتباطی با دنیای خارج ندارد. لذا در سایه این مساله ادعای قاچاق، ترانزیت و یا ادعای کمک به پرتاب موشک انصارالله به عربستان و امارات توسط ایران عملا زیر سوال خواهد رفت. آیا با چنین منطقی میتوان افکار عمومیبینالملل را به اقناع علیه تهران رساند؟
در راستای این نکته شما عملا هیچ پاسخ منطقی و عقلانی از سوی ریاض و واشنگتن به این سوالات داده نشده است. مضاف بر این دلیل باید به دیگر مسائل هم در خصوص غیر منطقی بودن ادعاهای آمریکا وعربستان اشاره داشت. مثلا این که احتمال دارد موشکهای ساخت ایران از منابع دیگری غیر از خود تهران در اختیار یمنیها قرار گرفته باشد. هم چنین امکان دارد که این موشکها قبل از آغاز تنشها و در دوران مناسبات دو همسایه که بسیار عادی است در قالب قرارداد واگذار شده باشد. یا این که اساسا خود یمنیها در یک پروسه مهندسی معکوس اکنون به توان ساخت موشک دست یافته اند. لذا تمامیاین نکات در حوزه حقوق بینالملل نمیتواند تبعاتی را متوجه تهران کند تا از آن طریق بتوانند بر افکار عمومیجهانی اثرات خود را داشته باشد. هم چنانی که خود ایران اکنون توان ساخت موشک اسکات بی را که طراحی و ساخت اولیه آن متعلق به روسیه است، را دارا است. اما اکنون برای استفاده و یا تولید این موشک توسط ایران نمیتوان هیچ اتهامیرا در بعد حقوقی متوجه مسکو کرد. لذا اگر بخواهیم از همین منطق غیر عقلانی ریاض و واشنگتن استفاده کنیم یقینا متهم اصلی که در خصوص کشتار مردم یمن زیر سوال خواهد رفت، آمریکا است، چرا که بمباران هر روزه مردم یمن و تمام جنایات جنگی عربستان در این کشور با جنگ افزارهای آمریکایی صورت میگیرد. در این راستا حتی میتوان انگلستان و آلمان را هم زیر سوال برد و آنان را در بعد حقوقی به چالش کشید. از همین رو است که برلین و لندن اکنون در صدد محدود کردن ارسال تسلیحات به ریاض هستند، چرا که این تسلیحات مستقیما در جنگ علیه یمن استفاده میشود و میتواند برای آنان مسائلی را در جامعه جهانی پدید آورد. لذا در صورت جدی شدن هجمهها تمامی این مسائل میتواند از طریق تهران به عنوان دفاع از خود در برابر این حجم از تخریب وجهه ایران استفاده شود و یقینا با چنین منطق روشن و شفافی در محاکم بینالمللی ادعاهای واهی آمریکا وعربستان زیر سوال خواهد رفت. اما همان طور که قبلا هم گفتم تمام این اقدامات علیه ایران در راستای فضاسازی برای واکنشهای بعدی آمریکا است.
پنج شنبه هفته گذشته مجلس نمایندگان آمریکا طرحی با عنوان شفاف سازی فروش و واگذاری هواپیماهای مسافربری به ایران را چه در قالب قرارداد فروش 80 فروند هواپیمای بوئینگ به ارزش 16.6 میلیارد دلار و چه در قالب معامله تهران با شرکت ایرباس به ارزش 18 تا 20 میلیارد دلار را به بهانه استفاده تهران از این هواپیماها برای ارسال و جابه جایی تسلیحات و نیروهای نظامیدر کشورهای منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن تصویب کردند. در راستای آغاز موج دوم حملات علیه تهران و نیز تصویب این طرح، شما چه سناریوی را برای ایران و برجام متصورید؟
ابتدا باید گفت که طرح مجلس نمایندگان آمریکا ناظر بر ممنوعیت و یا حتی محدودیت فروش و واگذاری هواپیمای مسافربری به ایران نیست. بلکه دال بر نظارت بیشتر بر این واگذاریها است. لذا اگر ممنوعیت و یا محدودیتی در کار بود میتوانست نقض برجام تلقی شود. این طرح وزارت خرانه داری آمریکا را موظف میکند که هر 6 ماه یک بار گزارشی در خصوص نحوه استفاده ایران از هواپیماهای واگذار شده ارائه دهد که در صورت تخطی تهران مبنی بر استفاده از این هواپیماها برای انتقال تسلیحات نظامیو یا نیروهای مسلح به دلیل حمایت از تروریسم، ایران تحت تعیقب قضایی و تحریم مجدد قرار گیرد. بنابراین آمریکا با اقداماتی از این دست در مجلس نمایندگان آمریکا و نیز رفتار خانم هیلی در حال پیمودن راهی اشتباه است که برآیند آن فشار بیشتر بر تهران، البته در زمینی غیر از مسائل هسته ای و با شعار تنش زا بودن صنعت موشکی و توان دفاعی ایران و یا به بهانه حقوق بشر است. اما در هر صورت پس از واگذاری هواپیماها از سوی بوئینگ و یا ایرباس لازم است که شرکتهای هواپیمایی داخلی دقت لازمه را در خصوص نحوه استفاده از آنها را داشته باشد تا بهانههای واهی به دست واشنگتن برای اعمال فشارداده نشود. هر چند که ترامپ علیرغم میل خود توان لغو تصمیمات بارک اوباما را در خصوص برجام را ندارد. اما سعی دارد تا جایی که امکان دارد در این مسیر کارشکنی خود را داشته باشد. مانند کارشکنی در بازپس دادن بخشی از بدهیهای ایران و یا دخالت بیشتر برای کنترل هواپیماهای واگذار شده به ایران. با توجه به تمامینکات یاد شدن به نظر میآید که آمریکا و شخص ترامپ در حال اقناع جامعه داخلی آمریکا و صحنه بینالملل علیه تهران با بهانه واهی نقش تنش زای ایران در منطقه و جهان به منظور بستر سازی اقدامات بعدی خود است.
برجام مانع پرداختن ایران به سیاست خارجی و بهبود مناسبات خود با همسایگان نشد، بلکه برعکس خود همسایگان به خصوص عربستان برجام را تهدیدی علیه خود تلقی کرد. لذا بعد از انعقاد برجام ریاض به همراه تل آیو به شکل بسیار پررنگ و بیسابقهای تنشهای خود با ایران را افزایش دادند.
با توجه به این که تمام تلاش سیاست خارجی دولت یازدهم به خصوص در دو سال اول متوجه برجام بود نوعی کم کاری و نادیده گرفتن بهبود مناسبات ایران با همسایگان صورت گرفت. اکنون در سایه وضعیت نامطلوب سیاست خارجی ایران در ارتقای مناسبات با برخی از همسایگان به خصوص عربستان سعودی، وزارت امور خارجه در بستر واقعیتهای امروز منطقه باید چه سیاستی را در دیپلماسی دولت دوازدهم در پیش گیرد که ضمن حفظ عزت بتوان به سمت کاهش تنشها گام برداشت؟
در ابتدا باید گفت که با بخشی از سوال شما در خصوص نادیده گرفتن مناسبات با همسایگان در سیاست خارجی دولت یازدهم به دلیل توجه به برجام مخالفم. ببینید در دولت یازدهم تمام تلاشها صرف برجام نشد که این مساله سبب مغفور ماندن توجه به بهبود مناسبات با همسایگان شود. چرا که تمام ریشههای خصومت عربستان با ایران به همین برجام باز میگردد. چون در سایه انعقاد برجام و ترمیم جایگاه تهران در جامعه بینالملل و نیز بهبود روابط ایران با اروپا و آمریکا، هم عربستان سعودی و هم اسرائیل احساس نگرانی و تهدیدی جدی را در ارتقای جایگاه ایران پس از ظهور برجام دیدند. ریاض سالها از تنش تهران با واشنگتن امتیازات خود را برده است. لذا یقینا برجام تهدیدی جدی برای سیاستهای کلان آل سعود به شمار میرود. از همین رو نیز همواره تلاش خود را برای از میان بردن دستاوردهای برجامیایران و عدم بهبود مناسبات دیپلماتیکی تهران با جهان داشته اند. در این خصوص شما را به مصاحبه چند وقت پیش جان کری وزیر امورخارجه سابق آمریکا حواله میدهم. در این گفت وگو کری اعلام کرد که در خصوص مذاکره با ایران سراغ سه شخصیت در خاورمیانه رفتیم، مرحوم ملک عبدالله پادشاه سابق سعودی، حسنی مبارک و بنیامین نتانیاهو؛ اما هرسه در یک اعلام موضع مشترک بیان کردند که به جای مذاکره با ایران باید این کشور را با موشک کروز از بین برد. در ادامه کری اعلام کرد که برخی از کشورهای خاورمیانه از شروع پروسه مذاکرات و به نتیجه رسیدن آن احساس نگرانی و تهدید میکردند. بنابراین میبینید که برجام مانع پرداختن ایران به سیاست خارجی و بهبود مناسبات خود با همسایگان نشد، بلکه برعکس خود همسایگان به خصوص عربستان برجام را تهدیدی علیه خود تلقی کرد. بعد از انعقاد برجام ریاض به همراه تل آیو به شکل بسیار پررنگ و بی سابقه ای تنشهای خود با ایران را افزایش دادند. یقین بدانید که اگر ایران در مسائلی مانند تنشهای یمن و یا سوریه با آمریکا به توافقاتی دست یابد عربستان و اسرائیل به مراتب این تنشها را علیه ایران افزایش
خواهند داد.
پس نباید تحلیل اشتباهی در این خصوص داشته باشیم. در این راستا اکنون ریاض به دنبال ایجاد تنش در روابط مثبت میان ایران با کشورهای اروپایی است که بعد از برجام این روابط بسیار سازنده و گرم شده است. البته با حضور ترامپ در آمریکا و نیز برسر کار آمدن ملک سلمان در عربستان و همچنین ولیعهدی محمد بن سلمان، جریانات ضد ایرانی بسیار تند تر از گذشته پی گرفته میشود. مگر این که ریاض به این نتیجه برسد که تهران برای وجود آنان مشکل و یا تهدیدی را پدید نمیآورد. چنانی که در سال 1369 هجری شمسی و پس از حمله صدام به کویت که قصد گسترش حملات به عربستان را داشت به یک باره ریاض به سمت تهران گرایش یافت و از مرحومهاشمیرفسنجانی در مکه، مدینه وجده دعوت کرد. لذا باید همواره این ریشه دشمنی عربستان با ایران را در هر دوره ای مد نظر قرار دهیم. بنابراین تمامیاین مسائل نه متوجه شخص حسن روحانی و نه متوجه محمد جواد ظریف در دولت یازدهم است، بلکه چه در آن زمان و چه اکنون تمامیتلاش دولتهای یازدهم و دوازدهم تا این برهه کاهش تنش، احترام متقابل و افزایش سطح همکاریهای و مناسبات دیپلماتیکی با همه همسایگان خود من جمله عربستان سعودی بوده است. اگر در این مسیر برخی در داخل کشور با اشتباهات خود مانند حمله به سفارت عربستان سبب ایجاد شرایطی خصم آلود شده اند، نباید آن را با روند رسمیدیپلماسی ایران یکی دانست، چرا که مواضع رسمیجمهوری اسلامی ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم تقابل با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و هیچ کشور
دیگری نیست.
سیدعلی خرم، نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد در ژنو:
ریاض و تلآویو برجام را تهدیدی علیه خود میدانند
صاحبخبر -