شناسهٔ خبر: 23045917 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان | لینک خبر

تفسیر آیات98-101سوره آل عمران

خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

سوره آل عمران سومین سوره قرآن کریم است که 200 آیه دارد. عمران نام سه نفر از اشخاص مشهور بوده است: نام پدر حضرت موسی (ع)، پدر حضرت مریم (ع) و پدر حضرت علی (ع )که بیشتر به ابوطالب مشهور بوده است. ولی در این سوره بیشتر منظور از آل عمران پدر حضرت مریم و همسرش و حضرت مریم (ع) وحضرت عیسی (ع) است. این کلمه دو بار در این سوره به کار رفته است.

سوره آل عمران یادآور طبقات و رده هایی از انسان ها است که خداوند متعال آنها را از میان جامعه بشری گزینش و انتخاب کرده است و اینان عبارتند از: آدم نوح آل ابراهیم و آل عمران. در این سوره مطالب زیادی از جمله: ماجرای جنگ احد، مطالب فراوانی راجع به جهاد، مباهله، دعوت یهود به اسلام، امر به صبر و پایداری، بیان فضیلت شهدا و چند دعای زیبا آمده است.

 

 

تفسیر آیات98-101سوره آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ

بگو اى اهل كتاب چرا به آيات خدا كفر مى ‏ورزيد با آنكه خدا بر آنچه مى ‏كنيد گواه است (۹۸)

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 

بگو اى اهل كتاب چرا كسى را كه ايمان آورده است از راه خدا بازمى داريد و آن [راه] را كج مى ‏شماريد با آنكه خود [به راستى آن] گواهيد و خدا از آنچه مى ‏كنيد غافل نيست (۹۹)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ 

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر از فرقه‏ اى از اهل كتاب فرمان بريد شما را پس از ايمانتان به حال كفر برمى‏ گردانند (۱۰۰)

وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

و چگونه كفر مى ‏ورزيد با اينكه آيات خدا بر شما خوانده مى ‏شود و پيامبر او ميان شماست و هر كس به خدا تمسك جويد قطعا به راه راست هدايت ‏شده است (۱۰۱)

شان نزول :
از مجموع آنچه در كتب شيعه و اهل تسنن درباره شاءن نزول اين آيات نقل شده چنين استفاده مى شود كه : يكى از يهوديان به نام (شاس بن قيس ) كه پيرمردى تاريك دل و در كفر و عناد كم نظير بود روزى از كنار مجمع مسلمانان مى گذشت ، ديد جمعى از طايفه (اوس ) و (خزرج ) كه سالها با هم جنگهاى خونينى داشتند، در نهايت صفا و صميميت گرد هم نشسته ، مجلس انسى به وجود آورده اند، و آتش اختلافات شديدى كه در جاهليت در ميان آنها شعله ور بود به كلى خاموش شده است .


او از ديدن اين صحنه بسيار ناراحت شد و با خود گفت اگر اينها تحت رهبرى محمد صلى اللّه عليه و آله از همين راه پيش روند موجوديت يهود به كلى در خطر است ، در اين حال نقشه اى به نظر او رسيد، و يكى از جوانان يهودى را دستور داد كه به جمع آنها بپيوندد، و حوادث خونين (بغاث ) (محلى كه جنگ شديد اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد) به ياد آنها بياورد، و آن حوادث را پيش چشم آنها مجسم سازد.اتفاقا اين نقشه كه با مهارت به وسيله آن جوان يهودى پياده شد، مؤ ثر واقع گرديد و جمعى از مسلمانان از شنيدن اين جريان به گفتگو پرداختند، و حتى بعضى از افراد طايفه (اوس ) و (خزرج ) يكديگر را به تجديد آن صحنه ها تهديد كردند، چيزى نمانده بود كه آتش خاموش شده ديرين بار ديگر شعله ور گردد.


خبر به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد، فورا با جمعى از مهاجرين به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاى مؤ ثر و سخنان تكان دهنده خود آنها را بيدار ساخت .جمعيت چون سخنان آرام بخش پيامبر را شنيدند از تصميم خود برگشتند، و سلاحها را بر زمين گذاشته ، دست در گردن هم افكنده ، به شدت گريه كردند، و دانستند اين از نقشه هاى دشمنان اسلام بوده است ، و صلح و صفا و آشتى بار ديگر كينه هايى را كه مى خواست زنده شود شستشو داد.در اين هنگام چهار آيه فوق نازل شد كه در دو آيه نخست ، يهوديان اغوا كننده را نكوهش مى كنند، و در دو آيه بعد به مسلمانان هشدار مى دهد.

در نخستين آيه مورد بحث روى سخن به اهل كتاب كه منظور در اينجا يهود است است، و خداوند به پيغمبرش فرمان مى دهد كه با زبان ملامت و سرزنش از آنها بپرسد انگيزه آنها در كفر ورزيدن به آيات خدا چيست ؟ در حالى كه مى دانند خداوند از اعمال آنان آگاه است .قرآن مى گويد: (بگو: اى اهل كتاب ! چرا به آيات خدا كفر مى ورزيد با آنكه خدا گواه بر اعمال شماست )(قل يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات الله و الله شهيد على ما تعملون ).منظور از (آيات خدا) در اينجا يا آياتى است كه در تورات درباره نشانه هاى پيامبر اسلام وارد شده بود، و يا مجموعه آيات و معجزاتى است كه به پيامبر اسلام نازل گرديد و حكايت از حقانيت او مى كرد.


سپس در آيه بعد آنها را ملامت مى كند كه اگر خود شما حاضر به پذيرفتن حق نيستيد چه اصرارى داريد كه ديگران را نيز از راه خدا منحرف سازيد و راه مستقيم الهى را در نظر آنها كج و نادرست جلوه دهيد؟ قرآن مى گويد: (بگو: اى اهل كتاب ! چرا افرادى را كه ايمان آورده اند از راه خدا باز مى داريد و مى خواهيد اين راه را كج سازيد در حالى كه شما (به درستى اين راه ) گواه هستيد).(قل يا اهل الكتاب لم تصدون عن سبيل الله من آمن تبغونها عوجا و انتم شهداء).در حالى كه شما بايد نخستين دسته اى باشيد كه اين منادى الهى را (لبيك )گوئيد، زيرا بشارات ظهور اين پيامبر قبلا در كتب شما داده شده و شما گواه بر آنيد.بنابراين چرا با سمپاشيها و وسوسه ها و القاى شبهات و روشن ساختن آتش كينه هاى فراموش شده ، مردم را از راه مستقيم الهى دور مى سازيد، و علاوه بر انحراف خود بار سنگين مسئوليت انحراف ديگران را نيز بر دوش مى كشيد؟! چرا؟


در پايان آيه آنها را تهديد مى كند كه : (خدا هرگز از اعمال شما غافل نيست ) (و ما الله بغافل عما تعملون ).
شايد تعبير به (عدم غفلت خداوند) در اينجا بخاطر اين باشد، كه : يهود براى پيشبرد مقاصد شوم خود غالبا دست به نقشه هاى مخفيانه و توطئه هاى پنهانى مى زدند، كه در افراد غافل و بى اطلاع زود مؤ ثر واقع مى شد، و لذا مى فرمايد: اگر بعضى از مردم بخاطر غفلت تحت تاءثير توطئه هاى شوم شما قرار گيرند، خداوندى كه از اسرار نهان و آشكار آنها آگاه است ، غافل نخواهد بود، و مجازات او در انتظار شما است !.
سپس در آيه بعد روى سخن را به مسلمانان اغفال شده كرده ، مى گويد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از جمعى از اهل كتاب (كه كارشان نفاق افكنى و شعله ور ساختن آتش كينه و عداوت در ميان شماست ) اطاعت كنيد شما را پس از ايمان به كفر باز مى گردانند) (يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب يردوكم بعد ايمانكم كافرين ).

 

تفسیر آیات98-101سوره آل عمران

 


به اين ترتيب به آنها هشدار مى دهد كه اگر تحت تاءثير سخنان مسموم دشمن واقع شوند، و به آنها اجازه دهند كه در ميان افرادشان نفوذ كنند، و به وسوسه هاى آنها ترتيب اثر دهند، چيزى نخواهد گذشت كه رشته ايمان را به كلى خواهند گسست و به سوى كفر باز مى گردند، زيرا دشمن ، نخست مى كوشد آتش عداوت رادر ميان آنها شعله ور سازد و آنها را به جان هم بيفكند و مسلما به اين مقدار قناعت نخواهد كرد، و به وسوسه هاى خود همچنان ادامه مى دهد تا به كلى آنها را از اسلام بيگانه سازد.


از آنچه گفته شد، روشن مى شود كه منظور از بازگشت به كفر كه در آيه فوق به آن اشاره شده ، (كفر حقيقى و بيگانگى مطلق ) از اسلام است و نيز ممكن است منظور از (كفر) همان عداوتها و دشمنيهاى دوران جاهليت باشد، كه آن خود يكى از شعبه ها و نشانه هاى كفر محسوب مى شود، چه اينكه ايمان سرچشمه محبت و برادرى است ، و كفر سرچشمه پراكندگى و عداوت است .


در آخرين آيه مورد بحث به صورت تعجب از مؤ منان سوال مى كند: (و چگونه ممكن است شما كافر شويد با اينكه (در دامان وحى قرار گرفته ايد) و آيات خدا بر شما خوانده مى شود و پيامبر او در ميان شماست ) (و كيف تكفرون و انتم تتلى عليكم آيات الله و فيكم رسوله ) اين جمله در حقيقت اشاره به اين است كه اگر ديگران گمراه شوند، زياد جاى تعجب نيست ، تعجب در اين است كه افرادى كه پيامبر را در ميان خود مى بينند، و دائما با عالم وحى در تماس هستند چگونه ممكن است گمراه گردند، و مسلما اگر چنين اشخاصى گمراه شوند، مقصر اصلى خود آنها هستند و مجازاتشان بسيار دردناك خواهد بود.در پايان اين آيات به مسلمانان توصيه مى كند، كه براى نجات خود از وسوسه هاى دشمنان ، و براى هدايت يافتن به صراط مستقيم ، دست به دامن لطف پروردگار بزنند، و به ذات پاك او و آيات قرآن مجيد متمسك شوند، و قرآن مى گويد: (و هر كس به خدا تمسك جويد به راه مستقيم هدايت شده است ) (و من يعتصم بالله فقدهدى الى صراط مستقيم ).


از نكته هايى كه در اين آيات جلب توجه مى كند اين است كه در دو آيه اول كه روى سخن در آن به يهود است به صورت خطاب بالواسطه است ، زيرا به پيامبر دستور مى دهد كه اين مطالب را به آنها بگويد، لذا با كلمه قل (بگو) شروع شده است ، اما در دو آيه اخير كه روى سخن به مؤ منان است ، خطاب بدون واسطه صورت گرفته ، و بدون كلمه (قل ) شروع شده است و اين نشانه نهايت لطف و توجه خاص خداوند به بندگان با ايمان است .

انتهای پیام/

 

نظر شما