اين عمر، اما آسان به بلندا نرسيده است. آغاز عزيمت همشهري حسابشده بود. اين جريده دوستداشتني و نوگراي طبقه متوسط شهري، مرارتهاي مسير حرفهاي خود را به مدد حرفهايگرايي، هوشمندي، كادر كارآمد، فرهنگسازماني غني، خوداتكايي مالي، اعتدال، عقلانيت و پرهيز از ريسك نابهجا، آنقدر تحمل كرد تا به شخصيت تابآور حكايت روزنامهنگاري امروز ما تبديل شد. روزنامهاي كه مخاطبانش آن را بيشتر فرهنگي، اجتماعي ميشناسند تا سياسي.
همشهري اما چگونه تابآور شد؟ تجربه زيسته را كه با دانش موجود پيوند زنيم، پاسخي اجمالي براي اين پرسش رازآلود خواهيم يافت و البته در دل اميد داريم روز جشن تولد 50 يا 100سالگي همشهري، شواهد شايان بحث براي واكاوي اين راز ماندگار همچنان پابرجا باشند.
شخصيت باصلابت همشهري را ميشود از نگاه نافذ، دورانديش، معتدل، رو به مردم، نرم و آرامبخش او دريافت! تلاطم بحرانهاي دورهاي، او را چندان آشفته نميكند. گويي آماده است تا فرازوفرودهاي پياپي را پشت سر نهد و سر فرو نياورد. چه طور؟
شخصيت فرهنگي همشهري، موقعيتشناس است. آگاهي او از روند نوسانات و تغييرات آتي و منش پيشنگر او آسان و تصادفي بهدست نيامده. اگر او غافلگير نميشود بهخاطر فهم درستاش از محيط عمل، خبرگي و پختگي ريشهدار اوست. تا وقتي او آيندهنگر است، ميتواند هر تهديدي را از پيش شناسايي و آن را تبديل به فرصت كند. تهديدها اما متنوعاند و دامنه شمولشان، هم تغييرات در اركان قدرت سياسي را دربرميگيرد و هم مسائلي مانند نوسان بازار كاغذ و نشر، فناوريهاي نوين ارتباطي فراگير، تنگناهاي اقتصادي، قوانين تازه، دگرگوني در ارزشها و نگرشهاي مخاطبان و....
در جايي، به مناسبتي، بر اين واقعيت تأكيد داشتم كه همشهري، نه فقط يك سازمان رسانهاي يا نهاد فرهنگي يا بنگاه اقتصادي يا جمعيت سياسي، يا بنياد نيكوكاري اجتماعي بلكه آميزهاي از همه اينهاست. پس براي مديريت آن، صرفا تك گرايشها و تخصصهاي اقتصادي، سياسي، حقوقي، فني، فرهنگي و اجتماعي افاقه نميكند بلكه نيازمند حكمت و خرد جمعي همه گرايشها و تخصصهاي ياد شده است.
تكتك عناصر فعال در چرخه توليد تا توزيع همشهري، نميتوانند خود را رها از اين كليت پيچيده تصور كنند. حس تعلق بالا، نياز دائمي همشهري است تا هر نفر از اعضا، درباره چالشها و فرصتهاي اين روزنامه تامل و انديشه كند و راهكار پيشنهادي خود را با ديگر همكاران به بحث و گفتوگو بگذارد. جريان سيال و شفاف گردش و تبادل اطلاعات هم لازم است تا اعضاي همشهري، آگاهي لازم از منابع دروني و بيروني، تعهدات و مسئوليتها، ذينفعان و مخاطبان داشته باشند.
به ياد ميآورم روزهاي كژتابي جرياني سياسي را كه چند صباحي سرخوش از قدرت، مشي انتقادي همشهري را برنميتافت، گويي با دشمن روبهروست، پس براي توقف جريان حيات همشهري، برنامه ميريخت و بيوقفه تلاش ميكرد. بيش از هر چيزي، در آن روزهاي سخت، قوت قلب و راهگشاي مديريت روزنامه، همراهي همدلانه و همهسويه منابع انساني بخشهاي مختلف همشهري بود. آن روزها گذشت و اين واقعيت پررنگتر از گذشته شد كه به مدد فرهنگسازماني نيرومند، همشهري ميتواند بر آسيبهاي بزرگ چيره شود و سربلند در كنار خوانندگانش، برقرار بماند.
چالشهاي همشهري به ناشكيباييها و ناآراميهاي سياسي محدود نبوده و نيست. دورهاي را هم تجربه كرده كه تحريم و تورم، گراني كاغذ و مركب و تجهيزات چاپ و توزيع را تحميل ميكرد و موجب كاهش درآمدهاي حاصل از جذب آگهي نيز شده بود. عاقلهمرد همشهري اما تخممرغها را در يك سبد قرار ننهاده بود. فرآوردهها و خدمات متنوع همشهري، و تعامل سازنده ميان زيرسيستمهاي آن، از سازمانهاي آگهيها گرفته تا چاپ، توزيع، مجلات، ضمائم، و امور شهرستانها، موجب شد تا اين چالش بزرگ نيز پشت سر نهاده شود بيآنكه افت تيراژ چشمگير يا وادار به دريافت كمك از شهرداري تهران شود.
شخصيت همشهري تا وقتي كه خويشتندار و صرفهجو باشد ميتواند روي ياري سرمايهها و داراييهاي خود همچنان حساب كند. مهمترين اين داراييها، سرمايه اجتماعي همشهري بهويژه رضايت و اعتماد مخاطبان وفادارش است. برادران و فرزندان خانواده همشهري، از حيث آگاهي، تجربه، و حس تعلق همچنان قابل اتكاي «كلانشخصيت» همشهري هستند. اصلا همشهري مدرسهاي است كه در آنجا بزرگاني همچون يونس شكرخواه، فريدون صديقي، حسن نمكدوست و...، چراغ آموزش روزنامهنگاري عينيگرا، مردممدار، روزآمد، پرسشگر و جستوجومدار را روشن نگهداشتهاند. روزنامهنگاران و دبيران سرويس با سابقه همشهري، چه آنان كه در تحريريه كاغذي مشغولند و چه آنان كه در اتاق آنلاين تكاپوي حضور دارند، سرآمدان حرفه خود هستند.
فهرست داراييهاي همشهري مراتب ديگري نيز دارد؛ استقلال مالي و اتكا به درآمد خود، برخورداري از چاپخانه اختصاصي، دفاتر توليد محتوا و توزيع در استانها، همشهري آنلاين، مدرسه آموزش و تحقيقات روزنامهنگاري، دفاتر همشهري محله و سامانه كارآمد توزيع در اين فهرست جاي دارند.
ادبيات همشهري، پاك و بسيار كماشتباه است. قلم نويسندگان همشهري نه آنچنان ثقيل است كه از فهم مخاطب متوسط شهري دور افتد و نه آنچنان سطحي كه وجهه وزين روزنامه را مخدوش كند. ويراستاراني ورزيده و توانمند در بخش فني همشهري، مراقب تميزي و سلامت ادبيات آن هستند. فناوريهاي شبكهاي پرسرعت و امن، نرمافزارهاي جديد حروفچيني، صفحهآرايي و صفحهبندي، با ذوق و سليقه نوآورانه پديدآورندگان همشهري تركيب شده است تا صفحات چاپي يا آنلاين همشهري چشمنواز و بديع بماند.
همشهري استوار بر اين سرمايههاي ارزشمند است اما نميتواند نگراني خود را از يك رقيب جوان و تازهنفس پنهان كند. رقيب سايبري كه از يكسو عادت خوانندگان را از مطالعه نسخههاي چاپي به سمت سايتها و شبكههاي آنلاين برده و از سوي ديگر رقيب آگهيهاي روزنامه شده است. اينكه شخصيت عاقل، آرام، معتدل و آيندهنگر حكايت ما، چگونه به همزيستي با اين رقيب نيرومند خواهد رسيد، پرسشي اساسي است كه شايد پاسخ آن را بهتر از هر جاي ديگري، خانواده همشهري در آينده خواهد داد.
∎