اصلاح طلبان نقش چندانی در حکومت ایران ندارند چون اصلاح طلبان ارتباط ارگانیک و ساختارمندی با حکومت ندارند. اگر چند نفر اصلاح طلب در اینجا و آنجای دولت می بینید(به فرض که اصلاح طلب باشند) حضور آنها حضور تشکیلاتی نیست بلکه آن را باید محصول عواملی همچون ارتقای شغلی، نبودن اصولگرای قابل اعتماد برای آن سمت، کمبود نیروی تخصصی و ماهر، داشتن ژن خوب و امثال ذلک قلمداد کرد. و ایضا انتخابات مجلس که محصول نظارت استصوابی است.
اصلاح طلبان در انتخاباتهای اخیر در واقع از یک گزینه ی اصولگرا یا میانه حمایت کرده اند و نه یک اصلاح طلب. اگر در جایی مثل مجلس عده ای اصلاح طلب توانسته اند داخل شوند آنها هم تحت محاسبه ی دقیق اصولگرایان حاکم بر کشور چنین اجازه ای را یافته اند.
اصلاحات اگر از آقای روحانی حمایت کرد بخاطر بحران هسته ای و احتمال نابودی تمام عیار کشور بود. آقای روحانی بجز بحرانهای داخلی وارث دو بحران بزرگ بین المللی بود که دستش در هردو بسته و در دومی بسته تر بود. بحران هسته ای و بحران سوریه.
بحران هسته ای را به سرانجام رساند اما در برابر بحران سوریه کاری نکرد چون در واقع کاری هم نمی توانست بکند. مناقشات سوریه، و نیروها و کشورهای درگیر در آن فراتر از توان دولت روحانی بودند تا او بتواند کاری کند. معهذا استراتژی ایده آل یک دولت اصلاح طلب الغای میلیتاریسم منطقه ای است که البته کاری به غایت دشوار و با چشم اندازی نه چندان روشن است. چرا که منافع کشورهایی چند به ویژه آمریکا به جنگ افروزی در خاورمیانه گره خورده است. و همین مسئله بالا آمدن اصلاحات در ایران را ناممکن تر می کند. به عبارت دیگر وقتی آمریکا ایران را تهدید نظامی می کند مردم ایران در مجموع و به طور واکنشی طرف تقابل نظامی را می گیرند. و ایران و منطقه میلیتاریزه می شود. در این شرایط اصلاح طلبان چاره ای جز سکوت و انزوا ندارند. چون اصلاحات بر پایه ی گفتگو و دیپلماسی فعال تعریف می شود و قدرت نظامی را صرفا به عنوان یک نیروی پشتیبان و بازدارنده تعریف می نماید.
حکومت آمریکا با ممنوعیت فروش هواپیما به ایران عملا به سمت خروج از برجام حرکت می کند. در این شرایط حکومت ایران باید خود را برای ماندن در برجام یا خروج از آن آماده کند. من نمی دانم چه تصمیمی گرفته خواهد شد.
معهذا اگر در چالشهای آینده بازهم دولت روحانی نیاز به کمک داشته باشد اصلاح طلبان به اندازه ی مقدور دریغ نخواهند کرد. با وجود این باید خاطرنشان کرد که اصلاحات کماکان از بازی سیاست در ایران بیرون است و نقش مستقل و تعیین کننده ای در حوادث پیش روی کشور نخواهد داشت و هر استراتژی که حکومت ایران انتخاب کند و هر دستاورد یا تبعاتی که انتخاب آن استراتژی باخود همراه بیاورد ارتباطی به اصلاحات نخواهد داشت.