شناسهٔ خبر: 23008935 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

تقابل نرم عربستان با ایران

صاحب‌خبر -

عربستان به‌نوعی سعی دارد تا روش‌های تقابل با ایران را از حالت «سخت» به «نرم» تغییر دهد. به همین دلیل برای آنکه بتوان در برابر این اقداماتِ نرم بن سلمان تدابیری اندیشید در درجه اول شناخت این اقدامات ضروری و ناگزیر است.

با نگاهی به نوع سیاست بازیگران در مناطق مختلف می‌توان به‌خوبی به این فهم رسید که کنشگری بازیگران مختلف در منطقه با اهداف خاص و از پیش طراحی‌شده‌ای صورت می‌گیرد. از نگاه محمدرضا مرادی در «شمس» کاملاً طبیعی است که بازیگران رقیب نیز باید با هدف تحدید فعالیت‌های دشمنان خود اقدام به اتخاذ سیاست‌هایی بکنند که دقیقاً با توجه به مؤلفه‌ها و عناصر برنامه‌های رقیب همخوانی داشته باشد. بنابراین در درجه اول شناخت الگوی رفتاری بازیگران بسیار اهمیت دارد.

عربستان و ایران نیز دو بازیگر منطقه‌ای هستند که در سال‌های اخیر دچار تشدید تضاد منافع شده‌اند. این روند با ولیعهدی محمد بن سلمان نیز ابعاد وسیع‌تری نیز پیدا کرده است و اکنون عربستان به‌نوعی سعی دارد تا روش‌های تقابل با ایران را از حالت «سخت» به «نرم» تغییر دهد. به همین دلیل برای آنکه بتوان در برابر این اقداماتِ نرم بن سلمان تدابیری اندیشید در درجه اول شناخت این اقدامات ضروری و ناگزیر است.

بررسی سیاست‌های بن سلمان

محمد بن سلمان که تا پیش از فوت ملک عبدالله، جوانی گمنام و فاقد تجربه بود به ناگاه با به قدرت رسیدن پدرش یعنی ملک سلمان پله‌های ترقی و پیشرفت را به‌سرعت طی کرد. وی در مدت دو سال تمام مخالفان خود را به حاشیه راند و در نهایت با نوعی کودتا محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار و خود به‌عنوان ولیعهد جدید عربستان انتخاب شد. اما این امر به معنای عدم مخالفت داخلی با وی نبود چراکه شاهزاده‌های زیادی در برابر وی صف‌آرایی کردند و حتی علمای وهابی نیز به‌نوعی نارضایتی خود را نسبت به وی نشان دادند.

بن سلمان برای تثبیت اقتدار خود در داخل، هم‌زمان از سیاست «سرکوب» و «اقناع» استفاده کرد. در درجه اول وی بیش از 70 عالم وهابی و فعالان رسانه‌ای را که با وی مخالف بودند دستگیر کرد و در مقابل با اعطای آزادی‌های بسیار گسترده به زنان سعی داشت تا حمایت نیمی از جامعه عربستان را به دست آورد. در واقع وی در شرایط فعلی به دنبال آن است تا پیش از رسیدن به قدرت بتواند به‌نوعی اقتدار خود را تثبیت کند. اما وی در عرصه منطقه‌ای نیز با اجرای برخی برنامه‌ها نشان داده است که به دنبال تغییر نوع کنشگری عربستان است. تا پیش‌ازاین ریاض بازیگری خود را به‌صورت مداخله آشکار در کشورهای دیگر و حمایت از برخی جریان‌های تروریست و تندرو تعریف کرده بود. نتیجه این سیاست نیز در 5 سال گذشته جز شکست، دستاورد دیگری برای عربستان به همراه نداشته است به همین دلیل بن سلمان به‌عنوان حاکم عملی عربستان سعی دارد این روش قدیمی و شکست‌خورده را کنار بگذارد و از روش‌های دیگری برای نیل به اهداف خود استفاده کند.

سرمایه‌گذاری بر جریان‌های شیعی واگرا

محمد بن سلمان در راستای تغییر سیاست‌های خود در منطقه سعی دارد تا با استفاده از فرصت‌های واگرایی در بین نیروهای شیعه به‌نوعی رقابت خود با ایران را از حالت سخت‌افزاری به حوزه نرم بکشاند. در این میان جریان صدر در عراق بهترین گزینه است. جریان صدر در داخل عراق جریانی مهم است و علاوه بر اینکه این جریان به رهبری مقتدا صدر با سپاه المهدی در برابر اشغالگران آمریکایی جنگیده است در جنگ با داعش نیز در قالب گردان‌های صلح به‌ویژه در سامرا و استان صلاح‌الدین مشارکت کرده است. اما این جریان در مراحل بسیار مهمی با برخی اقدامات نشان داده که گرایش‌های گریز از مرکز زیادی دارد. در شرایط کنونی سید مقتدی صدر رهبر جریان صدر را به اتخاذ مواضع و سیاست‌های متناقض در عرصه سیاست در عراق و منطقه می‌شناسند.

رویکردهای سیاسی صدر تاکنون با تناقض‌های متعددی همراه بوده است، از جمله اینکه صدر در ابتدای بحران سوریه، تحولات سوریه را مسئله‌ای داخلی عنوان کرده بود که کشورهای خارجی نباید در آن دخالت کنند، اما اخیراً خواستار کناره‌گیری «بشار اسد»، رئیس‌جمهوری سوریه از قدرت شده بود. همچنین، از سوی دیگر در ماه‌های اخیر نیز صدر از حضور ایران در عراق و سوریه انتقاد و به نیروهای مورد حمایت ایران در منطقه از جمله نیروی بسیج مردمی عراق موسوم به «الحشد الشعبی» تاخته و حتی خواستار انحلال آن شده بود. طی دوران نخست‌وزیری نوری المالکی نیز صدر بارها برای اعمال قدرت و نفوذ در اعتراض به تصمیمات دولت وقت عراق به بغداد لشکرکشی کرد تا جایی که نیروهای وفادار به وی در سال ۲۰۰۸ مستقیماً با ارتش و نیروهای امنیتی عراق درگیر شدند و پس از بازداشت بسیاری از آن‌ها، صدر اعلام کرد که ارتش مهدی را منحل خواهد کرد. تناقض سیاسی صدر در دوران نخست‌وزیری «حیدر العبادی» نیز با دادن فراخوان‌های اعتصاب و اعتراض در منطقه «الخضراء» بغداد ادامه یافت و در این راستا نیروهای هوادار صدر تابستان گذشته در اعتراض به دولت به پارلمان و ساختمان نخست‌وزیری حمله کرده و خسارات فراوانی برجا گذاشتند. این مسائل باعث شد تا عربستان جریان صدر را به‌عنوان نقطه ورود مطمئنی برای ورود به بغداد انتخاب کند. در همین راستا سید «مقتدی صدر»، 30 جولای گذشته به دعوت رسمی «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی در اقدامی غیرمعمول و کم‌سابقه به عربستان سفر کرد. این سفر از آنجا بسیار مهم بود که عربستان سعی دارد تا در انتخابات پارلمانی آینده عراق نقش‌آفرینی کند. ابزار ریاض تاکنون برای این اقدام اتکا به جمعیت اهل سنت عراق بوده است اما با توجه به جمعیت اندک اهل سنت در عراق، عربستان ناچار به سمت سرمایه‌گذاری بر روی جریان‌های شیعی واگرا است.

نفوذ اقتصادی در عراق

اقدام بعدی بن سلمان برای نفوذ در عراق اتکا به دلارهای نفتی است. در واقع درگیر شدن بغداد در سال‌های اخیر در نبرد با تروریسم باعث نابودی بسیاری از شهرهای این کشور شده است. به همین دلیل عراق در شرایط کنونی نیازمند بازسازی جدی است. به همین دلیل کشورهای مختلف سعی دارند تا با استفاده از این موقعیت جایگاه خود در عراق را ارتقا دهند. عربستان نیز کشوری است که سعی دارد در جهت تقابل با حضور و نفوذ ایران در عراق از این دریچه وارد شود. در این راستا اخیراً نشست شورای هماهنگی عراق و عربستان در ریاض تشکیل شد و وزیر خارجه آمریکا نیز در این نشست شرکت کرد. البته مقدمات بهبود روابط بغداد و ریاض پیش‌ازاین فراهم شده بود.

عادل الجبیر در مقام وزیر خارجه عربستان سعودی پس از ۱۴ سال در اسفندماه ۹۵ یعنی چند هفته پس از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ به همراه هیئتی وارد عراق شد و با حیدر العبادی، نخست‌وزیر و ابراهیم جعفری، وزیر خارجه این کشور، دیدار و گفت‌وگو کرد. این نخستین سفر یک دیپلمات ارشد سعودی به عراق از سال ۲۰۰۳ محسوب می‌شد. وی عربستان و عراق را "دو پاره یک تن" خواند و همچنین قول همکاری‌های گسترده اقتصادی و امنیتی با "کشور برادر، عراق" را داد. توسعه نفوذ عربستان در عراق که با هدف آشکار سدِ نفوذ ایران در حال انجام است می‌تواند به نفوذ عربستان در مناطق سنی‌نشین عراق که به‌شدت مستعد تنش و بحران هستند بینجامد. نتیجه این امر نیز از یک‌سو می‌تواند باعث تشدید تنش‌ها در مناطق سنی‌نشین علیه دولت مرکزی بغداد شود و از سوی دیگر ریاض با سرمایه‌گذاری در عراق به‌تدریج می‌تواند به‌عنوان یک بازیگر مؤثر در سیاست‌های بغداد نقش‌آفرینی کند.

کمک به بازسازی شهر الرقه

عربستان پس از شکست در طرح‌های مختلف منطقه‌ای خود اکنون به دنبال آن است تا به‌نوعی از راه‌های دیگر به مسائل مهم منطقه ورود پیدا کند و از این طریق بتواند با دشمنان و رقبای خود مقابله کند. رقه به نظر می‌رسد عرصه جدید بازیگری عربستان باشد. در همین ارتباط پس از اعلام آزادسازی کامل شهر رقه، «برت مک‌گورک» نماینده آمریکا در ائتلاف به‌اصطلاح ضدداعش، به همراه «ثامرالسبهان» وزیر مشاور در امور خاورمیانه عربستان وارد شهر رقه شدند. «هدر ناوئرت» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفته است: ما می‌خواهیم آب و برق و دیگر نیازهای شهر رقه را تأمین (و بازسازی) کنیم...» آمریکا و هم‌پیمانان آن برای اقدامات آینده، آمادگی دارند. این مسئله سبب نگرانی‌هایی درباره اهداف آمریکا در رقه شده است. حضور ثامرالسبهان، وزیر جنجالی سعودی در شهرک عین‌العرب سوریه در حومه الرقه، اولین ظهور علنی یک مقام سعودی در منطقه تحت سیطره گروه‌های مسلح کُردی در سوریه قلمداد می‌شود. اعلام آمادگی عربستان برای کمک به بازسازی شهر رقه در سوریه نشان‌دهنده این مسئله است که ریاض پس از شکست در نقشهAخود به دنبال آن است تا با استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی، نقشهB خود را در سوریه اجرا کند. در واقع عربستان به نظر می‌رسد با شکست سیاست‌های منطقه‌ای به دنبال تغییر این نوع از سیاست‌ها است و در سال‌های آینده باید شاهد بازیگری عربستان در منطقه از زاویه اقتصادی بود.

پیامدهای این مسئله برای ایران

عربستان برای اجرای سیاست‌های جدید خود به‌نوعی بازوهای ایران را در منطقه هدف قرار داده است. ایران و عراق به‌عنوان دو کشور متحد ایران در نبرد با داعش تنها با کمک‌های تهران توانستند تهدید داعش را از بین ببرند. همین مسئله باعث افزایش نفوذ ایران در این دو کشور شده است و عربستان با کمک‌های دولت ترامپ سعی دارد از طریق نفوذ اقتصادی در این کشور و نیاز شدید دمشق و بغداد به امر بازسازی، در برابر ایران صف‌آرایی کند. این مسئله می‌تواند چالش‌ها و تهدیداتی را برای ایران به وجود بیاورد. درصورتی‌که ایران نتواند در امر بازسازی در عراق و سوریه مشارکت فعالانه‌ای داشته باشد بسیار طبیعی است که رقبای ایران فعال خواهند شد. این مسئله به معنای آن است که نفوذ ایران در این دو کشور کاهش پیدا خواهد کرد و همین مسئله خود زمینه‌ساز تهدیداتی دیگر است.

پتانسیل‌های پیش روی ایران

گسترش فعالیت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی

در درجه اول ایران باید زمینه را برای حضور و مشارکت فعالانه بخش خصوصی در بازسازی شهرهای آزاد شده از اشغال داعش در دو کشور عراق و سوریه هموار کند. کاملاً طبیعی است که دولت به‌تنهایی امکان ایفای نقش بازسازی را ندارد و بخش خصوصی می‌تواند اهداف دولت را در این زمینه محقق سازد. بغداد و دمشق نیز در صورت اعلام آمادگی شرکت‌های ایرانی برای سرمایه‌گذاری، اولویت را به ایران خواهند داد و این خود امتیاز مثبتی برای مقابله با نفوذ عربستان در منطقه است. از سوی دیگر واردات ایران به عراق نسبت به جایگاه ایران بسیار ناچیز است و باید این رقم افزایش یابد.

واردات عراق از کشورهای دنیا 65 میلیارد دلار است، اما ایران حدود 6 میلیارد و 100 میلیون دلار به عراق صادرات دارد و سهمی‌ اندک از این بازار را به خود اختصاص داده است.

تشدید حضور اقتصادی- فرهنگی در مناطق سنی‌نشین

یکی از ضعف‌های سیاست خارجی ایران در عراق و سوریه عدم سرمایه‌گذاری در مناطق سنی‌نشین بوده است. این مسئله باعث کاهش نفوذ ایران در این مناطق شده و زمینه را برای حضور رقبای ایران فراهم کرده است. درصورتی‌که سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و فرهنگی در این مناطق می‌توانند باعث تغییر نگاه‌ها نسبت به نقش ایران در عراق شود. در نگاه نخست این‌طور تصور می‌شود که مناطق سنی‌نشین، عربستان را بر ایران ترجیح خواهند داد اما نباید فراموش کرد که این مناطق یکی از دلایل تقویت داعش را نیز ریاض می‌دانند که ایران باید از این فرصت استفاده حداکثری را داشته باشد.

استفاده از فرصت واگرایی در شورای همکاری خلیج‌فارس

بحران چهارماهه در شبه‌جزیره عربی بین عربستان و قطر باعث تشدید موج واگرایی در شورای همکاری خلیج‌فارس شده است. این مسئله یک باخت استراتژیک برای عربستان بوده است چراکه ریاض خود را پدرخوانده این شورا می‌داند. نزدیک شدن قطر به ایران باعث شده تا موازنه در این مورد به سود تهران سنگین شود و همین مسئله باعث تشدید تلاش‌های ریاض برای جبران مافات شده است. اکنون عمان و کویت نیز به‌عنوان کشورهایی در شورای همکاری خلیج فارس فعالیت می‌کنند که چندان به پیروی و تبعیت از سیاست‌های ریاض راضی نیستند و ایران می‌تواند با تشدید سیاست‌های همگرایانه با این کشورها زمینه‌ساز انزوای بیشتر عربستان در این شورا شود.

نتیجه

محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی به این نتیجه رسیده است که نمی‌تواند پادشاهی آل سعود را با اتکا به سیاست‌های قدیمی اداره کند. از این رو وی برخی طرح‌ها مانند سند 2030 را در دست اجرا دارد که بر کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و انجام برخی اصلاحات سیاسی اجتماعی تأکید دارد. در عرصه خارجی نیز وی به دنبال آن است تا برای جبران شکست‌های منطقه‌ای نوع سیاست‌های عربستان را تغییر داده و از حالت تقابلی مستقیم با ایران به سمت جذب متحدان ایران از طریق مشوق‌های اقتصادی روی بیاورد. همین مسئله می‌تواند در بلندمدت زنگ خطر را برای تهران به صدا درآورد و به کاهش نفوذ ایران در بین متحدان خود بینجامد. به همین دلیل ایران نیازمند نوعی بازنگری در سیاست‌های خود در منطقه است و این اصل که هیچ کشوری تا ابد متحد ایران نخواهد بود مگر آنکه تلاش‌هایی برای تحکیم اتحاد صورت بگیرد را راهنمای سیاست خارجی خود بکند.