شناسهٔ خبر: 22990517 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

پشت پرده‌ یک افسانه

محمدحسین ‌جهان‌پناه. روزنامه‌نگار و مروج علم

صاحب‌خبر -

«...در بلندی‌های شمال روستای مارخونی، در فاصله‌ای نه‌چندان دور از شهرستان ازگله درست در کانون زلزله، دریاچه کوچکی هست به نام مارچوبی که درست هم‌زمان با زلزله ۲۱ آبان شاهد اتفاقی نوظهور بود. سرگرد احمدی، فرمانده پلیس ناحیه، در گزارشی که بعدها هیچ‌وقت منتشر نشد، نوشته بود که ظاهرا در حوالی 9:50 دقیقه شب تقریبا همان زمانی که زلزله‌ ناحیه مرزی ایران و عراق را لرزاند، نوری کورکننده بر فراز دریاچه ظاهر شد. گزارش رؤیت این نور را نه‌تنها آنهایی که از زلزله در روستای مارخونی جان به دربرده‌اند، داده‌اند که حتی یکی از سربازهای پاسگاه منطقه که در محدوده‌ رودخانه حاضر بوده نیز رؤیت چنین نوری را در گزارش خود ذکر کرده است. بر اساس این گزارش، لرزش زمین درست هم‌زمان با ظاهرشدن نور شروع ‌شده و با خاموش‌شدن نور به پایان رسیده است...».
آنچه خواندید گزارش خبری از اساس دروغ بود. در استان کرمانشاه و نزدیکی شهر ازگله نه روستایی به نام مارخونی وجود دارد و نه دریاچه‌ای که مارچوبی نام داشته باشد. حتی سرگرد احمدی هم وجود خارجی ندارد که بخواهد گزارشی را ثبت کرده باشد. درواقع تمام آنچه خواندید گزارشی خیالی‌ بود که خیلی ساده به لطف جزئیاتی به‌ظاهر باورپذیر در صورت دست‌به‌دست‌شدن و بازنشر در شبکه‌های اجتماعی موتور پخش شایعه‌‌ شبه‌علمی همه‌گیر را روشن کند. شایعات هدف‌دار به همین سادگی در میان حوادث ساخته می‌شوند، اما همه شایعات نیز هدفمند نیستند. هرکسی هر چیزی را از نگاه خودش می‌بیند و گاهی تحلیل می‌کند. این موضوع گاهی منجر به وقوع سوءتفاهمات یا سوءبرداشت‌هایی اشتباه می‌شود. مثلا یک هواپیما که از زاویه‌ای دور عجیب به‌نظر می‌رسد، خیلی ساده ممکن است به یک بشقاب‌پرنده تشبیه شود یا حتی ساده‌تر بازتاب نوری که از یک موشک در آسمان باقی‌ مانده است. بیشتر تئوری‌های توطئه بزرگ میراث همین سوءبرداشت‌های شخصی و صدالبته رسانه‌ای‌شدن آنها به‌صورت خواسته یا ناخواسته هستند. به‌عنوان نمونه منطقه ۵۱ در اصل، خیلی ساده، محلی برای آزمایش پروژه‌های محرمانه‌ حوزه هوافضا بود، اما رصد هواپیماهای ناشناس و محرمانه در حومه آن رفته‌رفته به امواج شایعات و سوءبرداشت‌ها پروبال داد؛به‌ویژه  پس از وقوع حادثه رازول این منطقه رسما به حریم افسانه‌ها وارد شد. یا در مثالی دیگر مثلث برمودا که احتمالا تا همین حالا هم خیلی از خوانندگان حتی دقیقا نمی‌دانند کجاست یا اصلا چرا به آن مثلث برمودا می‌گویند، در اصل آنچنان محل غریبی نیست و بیشتر حوادث پیش‌آمده در آن از دید منطقی قابل توضیح هستند.
داستان هارپ نیز کم‌وبیش دچار همین دست سوءتفاهم‌هاست؛ سوءتفاهم‌هایی که در درجه‌اول در نتیجه عدم آگاهی از اصل پروژه به‌وجود‌آمده و برخی اخبار زرد نیز به آن پروبال داده‌اند. دراین‌میان طرفداران نظریه‌های توطئه نیز در ساخت و پرداخت افسانه‌ هارپ بی‌تقصیر نبوده‌اند. همه اینها موجب شد تا یک پروژه علمی و پژوهشی خیلی ساده به سلاح افسانه‌ای تبدیل شود که توانایی کنترل آب‌وهوا و حتی زلزله‌ها را داشته و می‌تواند در هر نقطه‌ای از قدرت ویرانگر آن استفاده کرد؛ آن‌‌هم درحالی‌که نه ادله‌ علمی پشت این ادعا هست و نه کسی واقعا می‌تواند از نظر عملی چنین سلاحی را با تکنولوژی فعلی دنیای ما پیاده کند. همه اینها یعنی یادمان باشد که هیچ خبری را بدون مدرک و دلیلی مستدل یا منبعی قابل اعتنا قبول نکنیم و با کمک به بازنشر آن خودمان جزئی از مشکل انتشار شایعات نشویم.
 

نظر شما