در درازمدت که تاریخ موسیقی ایران را مینویسند و اسناد و مکاتبات اداری بر روزن رسانه میافتد، او مصداق این مصراع حافظ خواهد شد: شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد.
نمونه بیّن چنین رفتاری را در مواجهه او با چند تخلف اساسی تیم هیات مدیره خانه موسیقی باید جست وجو کرد و نکته شگفتانگیز این که در گفت وگوی اخیرش (سهشنبه شب ۱۴ آذرماه-شبکه اینترنتی آهنگ) نیز به رغم آنکه سعی کرد خود را بیطرف نشان دهد، اما دم خروس طرفداری ایشان از چند جای آن گفت وگو بیرون زده شد.
به قول دوست موزیسینم، علی قمصری، که با ما در جبهه منتقدین رفتار خانه موسیقی و معاونت هنری قرار دارد،«این جماعت زرنگی را با هوش اشتباه گرفتهاند و برخلاف ويترين رفتارى كه خود را دمكراتيك نشان مىدهند انواع اهانتها و زيان رسانىها را در مقابل منتقدين داشتند. میتوان نحوه ى بازى دادن امثال آقاى فاطمى(و منتقدان دیگر) و چگونه پشيمان و خسته كردنشان با دومينوى تزريق آرامبخش، تهديد و اغفال را در همین مصاحبه به عینه دید.»
نگارنده به سیاق تجربهای که در کار صنفی حوزه فرهنگ، از جمله موسیقی داشت، و اشرافش به اساسنامه و آییننامههای خانه موسیقی (به صفت دو دوره بازرسی این نهاد)، از تابستان ۱۳۹۴ محل مشورت و گفتوگوی چند تن از دوستان و اهالی موسیقی و بعدها گروه منتقدان و نیز گروه تدوین اساسنامه جشنواره موسیقی فجر قرار گرفت که به نوعی منتقد رفتارهای هیاتمدیره خانه موسیقی بودند.
تابستان همان سال به استاد دکتر داریوش طلایی و دوست گرامیام دکتر ساسان فاطمی پیشنهاد دادم نشستی با حضور این دو تن، رضا مهدوی( مدیر سابق موسیقی حوزه هنری) و سید عبدالحسین مختاباد( عضو و دبیر وقت کمیته هنر شورای شهر تهران)، سید عباس سجادی(مدیر فرهنگسرای نیاوران) با آقای مرادخانی تشکیل شود. با آقای سجادی که از دوستان دیرینم است و در جریان مشکلات خانه موسیقی قرار داشت نیز صحبتی کردم که تشکیل این جلسه را مدیریت کند چرا که همیشه بر این باورم که باب گفت وگو را باید باز نگه داشت و تا آنجایی که عزت نفس آدمی ملکوک نشود، گفت وگو را ادامه داد. کار صنفی البته همین است که باید صبر داشت و به دیده خوشبینانه به پدیدهها نگریست.
جلسه تشکیل و قرار شد نامهای نوشته و تخلفات و عدول هیات مدیره از اساسنامه خانه موسیقی فهرست و به او داده شود و ایشان هم قول پیگیری دادند که این گره را به تیغ تدبیر باز کنند،اما فرایند کار به سمتی رفت که نه تنها تدبیری مشاهده نشد که حتی گرهها کورتر وکورتر شد و در نهایت کار به جایی کشید که هنرمندان بزرگ به جان هم افتادند. استاد حسین علیزاده( که نگارنده این فرصت را داشت که در همین زمینه با ایشان گفت وگویی داشته باشد) با انتشار نامهآی سرگشاده استعفاء داد، استاد محمدرضا شجریان به دفاع از مواردی پرداخت و نامهای نوشت و گفت وگویی کرد که تنافضات آن با اساسنامه و فعالیتهای شورای عالی آشکار بود. خانه موسیقی با ابزار شکایت و استخدام وکیلی خام و ناپخته، به تهدید منتقدان پرداخت و در نهایت کار به جایی رسید که ۷۰۰ تن اهل موسیقی به دفاع از متشاکی پرداختند و در تمامی این مدت آقای مرادخانی نه تنها کناری ننشست که حداقل تماشاگر این تیغکشیدنهای حیرتانگیز باشد، بلکه خود با سپردن دبیری جشنواره موسیقی فجر(یکی از مهمترین سمتهای دولتی موسیقایی سال) به مدیری که این همه اهل موسیقی از او شاکی بودند، به شکل علنی از او حمایت کرد و جالب این که این حمایت را سالهای بعد نیز ادامه داد در حالی که گزارشهای تیم حقوقی وزارت ارشاد و نیز بررسیهای کارشناسان نشان از تخلفی آشکار و عدول از اساسنامه داشت.
به یک مورد از این تخلف اشاره میکنم و معاون جدید هنری را به توجه و پیگیری این تخلف جلب میکنم.
در روزنامه رسمی به شماره ۲۰۱۴۳ تاریخ ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۳ در صفحه ۳۳اطلاعیه مجمع عمومی خانه موسیقی منتشر شد. این اطلاعیه روی سایت روزنامه رسمی هم قابل دسترس است و تصویر آن هم در زیر قرار داده میشود.
در این اطلاعیه آمده است که در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۹۱ خانه موسیقی مجمع عمومی تشکیل داده است. اما چنین مجمعی اصولا تشکیل نشده و نگارنده در آن ایام در تهران بود و هیچ اطلاعیهای نیز از سوی خانه موسیقی در روزنامهها و حتی سایت خانه موسیقی مبنی بر دعوت از افراد برای تشکیل مجمع منتشر نشد و برخی از افرادی که نام و سمتشان آمده است ، روحشان از چنین مجمعی خبر ندارد. تمامی سخن منتقدان این بود که چگونه وقتی مجمعی در واقع ماجرا تشکیل نشد؟ باید طول مدت فعالیت هیات مدیره بر اساس تصمیم این مجمع دو سال دیگر اضافه شود؟
نگارنده در اردیبهشت ۱۳۹۵ که انتخابات خانه موسیقی به صورتی یکطرفه برگزار میشد همین یادداشت را نوشتم و این سند را منتشر کردم و متاسفانه با سکوت مجامع قانونی و به خصوص نهاد خانه موسیقی روبرو شدم.
در بخشی از آن یادداشت آمده بود: «از دید آقای نوربخش و دکتر سریر(دو حقوقدان)نام چنین کاری چیست؟ دوستان حقوقدان و مشاوران خانه موسیقی و به خصوص آقای کامبیز نوروزی که من به ایشان ارادت دارم بفرمایند که نام چنین کاری را چه میتوان گذاشت و اگر اثبات شود متخلفان با چه مجازاتی روبرو خواهند شد؟ دوستان هیات نظارت بر موسسات فرهنگی و هنری در برابر چنین کاری چه واکنشی نشان می دهند. ضمن آنکه دوستان هیات نظارت تا آنجایی که من در جریانم ، گفتهاند تنها اساسنامه مورد نظر و ملاک عمل آنها اساسنامه سال ۱۳۷۹ است و نه تغییرات بعدی. که باید پرسید اگر چنین است چرا هیچ اقدامی برای نظارت بر خانه موسیقی صورت نمیدهید؟»
متن کامل آن یادداشت با عنوان آقایان! ما دنبال اجرای قانون و اساسنامهایم و نه اخلاق در خبرآنلاین منتشر شد.
بعدها که با تهدید و شکایت و دفع الوقت ماستمالی بسیاری از قول و قرارها ماجرا فرسایشی شد، بخشی از این منتقدان که به ساز و کار برگزاری جشنواره موسیقی فجر انتقاد داشتند، با صرف وقت و هزینه و پیشنهاد دفتر موسیقی زیر نظر آقای مرادخانی،اساسنامهآی کامل و کاربردی تدوین کردند و به معاونت هنری و دفتر وزیر و نیز دفتر موسیقی دادند تا جلوی این همه برخوردهای سلیقهای مدیر جشنواره گرفته شود، اما حاصل این زحمات چه شد؟ خندیدن به ریش منتقدان و سرکار گذاشتن آنها.
متن کامل پیشنویس اساسنامه پیشنهادی منتقدان جشنواره موسیقی فجر
امید که معاون هنری تازه راه آقای مرادخانی را در پیش نگیرد، صدای منتقدان را بشنود، و از آن مهمتر به قانون و آییننامه های نوشته شده در وزارتخانه وفادار بماندو به مانند مدیر سابق بذر بیتدبیری و تخم یاس نپراکند.
این یادداشت در صفحه ۱۳ روزنامه جامعه فردای سه شنبه(۲۱ آذرماه) منتشر شد.