محراب محمدزاده
معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جايي است كه سه شاخه مهم هنري با هنرمنداني بيشمار اين روزها در تب و تاب تغيير رياستش بود؛ معاونتي كه طي سالهاي اخير مديري را تجربه كرد كه علاقهاي به ارتباط با رسانهها نداشت و تصميمات نامشخص و سليقهاي همواره در سكوت خبري اجرايي ميشد و همين تصميمها مشكلات بسياري را به بار آورد كه اصليترين آن مسئله اقتصاد هنر بود كه در همان سال اول نيز در منظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي علي جنتي طرحي اشتباه بود اما مرادخاني بر ادامه آن و البته با ساختاري اشتباه تأكيد داشت.
متأسفانه چه در سالهاي مديريت مرادخاني و چه اكنون به دليل ترس او از روبهرو شدن با رسانهها شايد هيچگاه نتوانيم دوران او را با حضور خود او و منصفانه واكاوي كنيم اما آنچه مهم است انتصاب روز گذشته سيدمجتبي حسيني است كه در وهله اول بايد خوشحال بود كه مديري نسبتاً جوان را در اين معاونت ميبينيم و از ديدگاه ديگر بايد خوشحال بود كه دوره مأموريت حسيني در معاونت هنري به بازنشستگياش ختم نميشود.
تئاتر
مركز هنرهاي نمايشي، يكي از بخشهاي مهم معاونت هنري است. جايي كه علاوه بر سر و كار داشتن با تمامي هنرمندان سراسر كشور، برگزاركننده اصليترين جشنوارههاي تئاتر كشور نيز هست. جشنوارههايي كه طي چند سال گذشته با وجود آمد و رفت افراد بسيار، دچار فراز و نشيبهاي درون مجموعهاي ارشاد بودهاند، از طرفي ديگر مركز هنرهاي نمايشي دوران مرادخاني يكي از پرحاشيهترين دوران بود؛ از آمدن حسين طاهري تا حواشي رفتن او و بازگشت دوباره مهدي شفيعي به مركز هنرهاي نمايشي. حالا هم هنرمندان تئاتر كه دوران آرامتري را پس از تلاطمهاي طاهري تجربه كردند منتظر هستند تا ببينند آيا شفيعي ميماند يا فرد ديگري جايگزين او ميشود.
موسيقي
مركز موسيقي ديگر بخش معاونت هنري است كه طي چند سال گذشته با وجود آنكه مرادخاني خود را از خانواده موسيقي ميدانست، اما مديريتي با ثبات نداشت و برخي اصليترين عامل آن را ورودهاي مستقيم مرادخاني در اين حوزه ميدانند. برخي هم معتقدند كه اطرافيان مرادخاني دخالتهاي نابجاي بسياري در حوزه موسيقي داشتند و همين امر مشكلات بسياري در اين حوزه به وجود آورد. شايد اصليترين جايي كه نزديكان مرادخاني تأثير منفيشان را گذاشتند، اركستر سمفونيك تهران و اركستر ملي ايران بود. جايي كه ميتوانست نقطهاي درخشان در كارنامه علي مرادخاني باشد، اكنون يكي از نقاط تاريك دوران مديريت او در معاونت هنري است.
حواشي انتخاب مدير دفتر موسيقي و حضور سرپرست در آنجا، از جمله ديگر مشكلات بود. مسئله اماكن هم يكي ديگر از مشكلات اهالي موسيقي بود كه علي مرادخاني هرگز براي حل آن اقدامي جدي نكرد. اماكن براي برگزاري هر كنسرت از اهالي موسيقي رقمهايي را طلب ميكند كه گاهي همين رقمها باعث ميشود كه اهالي موسيقي قيد برگزاري كنسرتهايشان را بزنند. به هر روي بايد ديد اوضاع دفتر موسيقي در دوران جديد و در هنگام ورود حسيني به معاونت هنري به چه صورتي پيش خواهد رفت.
هنرهای تجسمي
دفتر امور هنرهاي تجسمي هم حاشيههاي فراواني را در دوران مرادخاني سپري كرد كه يكي از مهمترين اتفاقات آن واگذاري موزه هنرهاي معاصر تهران و عدم صورت وضعيت مشخص از گنجينه ارزشمند اين موزه بود. بماند كه مباحث حول حراج بزرگ تهران و الصاق برخي مافياهاي اين حوزه به معاونت هنري همواره مطرح بود و جالب آنكه هيچگاه هم پاسخي درست نسبت به اين ارتباطات از سوي مرادخاني اعلام نشده است.
مسئله رفتنِ آثار موزه هنرهاي معاصر به دو كشور اروپايي و حاشيههايي كه حول اين ماجرا مطرح شد، يكي از مهمترين مسائل مربوط به بخش تجسمي بود. آثاري كه قرار بود به ايتاليا و آلمان بروند ارزش ماليشان به ميلياردها دلار ميرسيد و ابهامهايي درباره سند مالكيت اين آثار مطرح شد. البته در نهايت اين سفرها لغو شد اما باز هم زمزمههاي رفتن آثار به اروپا شنيده ميشود. اميد است كه در دفتر تجسمي هم با توجه به سابقه خوب حسيني در موزه ملك و ديگر اقدامات وي در عرصه هنرهاي تجسمي شاهد تغييراتي مثبت باشيم.
سيدمجتبي حسيني به عنوان معاون امور هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي راهي سخت را در پيش دارد، چراكه او اكنون با معاونتي سر و كار دارد كه مانند هندوانه در بسته است و طي چهار سال گذشته تنها گوشههايي از اخبار پر حواشي آن به بيرون درز ميكرد.
روابط عمومی
معاونت هنري در دوره مرادخاني براي مدتي و پس از رفتن ندا انتظامي از سِمتِ مدير روابط عمومي معاونت هنري، روابط عمومي نداشت و پس از آن هم مهدي وجداني به اين سمت گماشته شد كه او هم بيش از هر چيز به فكر منافع شخصي خود بود تا انعكاس اخبار معاونت هنري. وجداني در زمان حضورش در روابط عمومي معاونت هنري، توانست چوب رهبري اركستر ملي را به عنوان رهبر مهمان به دست بگيرد.
با اين اوصاف شايد نياز است حسيني ابتدا شفافسازي مناسبي نسبت به وضعيت اين معاونت داشته باشد؛ معاونتي كه ستونهاي متزلزل آن در دوران شاهآبادي در دوران مرادخاني فرو ريخت و حالا بايد ديد حسيني ميتواند اين عمارت فرو ريخته را دوباره بسازد يا نه؟
∎
معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جايي است كه سه شاخه مهم هنري با هنرمنداني بيشمار اين روزها در تب و تاب تغيير رياستش بود؛ معاونتي كه طي سالهاي اخير مديري را تجربه كرد كه علاقهاي به ارتباط با رسانهها نداشت و تصميمات نامشخص و سليقهاي همواره در سكوت خبري اجرايي ميشد و همين تصميمها مشكلات بسياري را به بار آورد كه اصليترين آن مسئله اقتصاد هنر بود كه در همان سال اول نيز در منظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي علي جنتي طرحي اشتباه بود اما مرادخاني بر ادامه آن و البته با ساختاري اشتباه تأكيد داشت.
متأسفانه چه در سالهاي مديريت مرادخاني و چه اكنون به دليل ترس او از روبهرو شدن با رسانهها شايد هيچگاه نتوانيم دوران او را با حضور خود او و منصفانه واكاوي كنيم اما آنچه مهم است انتصاب روز گذشته سيدمجتبي حسيني است كه در وهله اول بايد خوشحال بود كه مديري نسبتاً جوان را در اين معاونت ميبينيم و از ديدگاه ديگر بايد خوشحال بود كه دوره مأموريت حسيني در معاونت هنري به بازنشستگياش ختم نميشود.
تئاتر
مركز هنرهاي نمايشي، يكي از بخشهاي مهم معاونت هنري است. جايي كه علاوه بر سر و كار داشتن با تمامي هنرمندان سراسر كشور، برگزاركننده اصليترين جشنوارههاي تئاتر كشور نيز هست. جشنوارههايي كه طي چند سال گذشته با وجود آمد و رفت افراد بسيار، دچار فراز و نشيبهاي درون مجموعهاي ارشاد بودهاند، از طرفي ديگر مركز هنرهاي نمايشي دوران مرادخاني يكي از پرحاشيهترين دوران بود؛ از آمدن حسين طاهري تا حواشي رفتن او و بازگشت دوباره مهدي شفيعي به مركز هنرهاي نمايشي. حالا هم هنرمندان تئاتر كه دوران آرامتري را پس از تلاطمهاي طاهري تجربه كردند منتظر هستند تا ببينند آيا شفيعي ميماند يا فرد ديگري جايگزين او ميشود.
موسيقي
مركز موسيقي ديگر بخش معاونت هنري است كه طي چند سال گذشته با وجود آنكه مرادخاني خود را از خانواده موسيقي ميدانست، اما مديريتي با ثبات نداشت و برخي اصليترين عامل آن را ورودهاي مستقيم مرادخاني در اين حوزه ميدانند. برخي هم معتقدند كه اطرافيان مرادخاني دخالتهاي نابجاي بسياري در حوزه موسيقي داشتند و همين امر مشكلات بسياري در اين حوزه به وجود آورد. شايد اصليترين جايي كه نزديكان مرادخاني تأثير منفيشان را گذاشتند، اركستر سمفونيك تهران و اركستر ملي ايران بود. جايي كه ميتوانست نقطهاي درخشان در كارنامه علي مرادخاني باشد، اكنون يكي از نقاط تاريك دوران مديريت او در معاونت هنري است.
حواشي انتخاب مدير دفتر موسيقي و حضور سرپرست در آنجا، از جمله ديگر مشكلات بود. مسئله اماكن هم يكي ديگر از مشكلات اهالي موسيقي بود كه علي مرادخاني هرگز براي حل آن اقدامي جدي نكرد. اماكن براي برگزاري هر كنسرت از اهالي موسيقي رقمهايي را طلب ميكند كه گاهي همين رقمها باعث ميشود كه اهالي موسيقي قيد برگزاري كنسرتهايشان را بزنند. به هر روي بايد ديد اوضاع دفتر موسيقي در دوران جديد و در هنگام ورود حسيني به معاونت هنري به چه صورتي پيش خواهد رفت.
هنرهای تجسمي
دفتر امور هنرهاي تجسمي هم حاشيههاي فراواني را در دوران مرادخاني سپري كرد كه يكي از مهمترين اتفاقات آن واگذاري موزه هنرهاي معاصر تهران و عدم صورت وضعيت مشخص از گنجينه ارزشمند اين موزه بود. بماند كه مباحث حول حراج بزرگ تهران و الصاق برخي مافياهاي اين حوزه به معاونت هنري همواره مطرح بود و جالب آنكه هيچگاه هم پاسخي درست نسبت به اين ارتباطات از سوي مرادخاني اعلام نشده است.
مسئله رفتنِ آثار موزه هنرهاي معاصر به دو كشور اروپايي و حاشيههايي كه حول اين ماجرا مطرح شد، يكي از مهمترين مسائل مربوط به بخش تجسمي بود. آثاري كه قرار بود به ايتاليا و آلمان بروند ارزش ماليشان به ميلياردها دلار ميرسيد و ابهامهايي درباره سند مالكيت اين آثار مطرح شد. البته در نهايت اين سفرها لغو شد اما باز هم زمزمههاي رفتن آثار به اروپا شنيده ميشود. اميد است كه در دفتر تجسمي هم با توجه به سابقه خوب حسيني در موزه ملك و ديگر اقدامات وي در عرصه هنرهاي تجسمي شاهد تغييراتي مثبت باشيم.
سيدمجتبي حسيني به عنوان معاون امور هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي راهي سخت را در پيش دارد، چراكه او اكنون با معاونتي سر و كار دارد كه مانند هندوانه در بسته است و طي چهار سال گذشته تنها گوشههايي از اخبار پر حواشي آن به بيرون درز ميكرد.
روابط عمومی
معاونت هنري در دوره مرادخاني براي مدتي و پس از رفتن ندا انتظامي از سِمتِ مدير روابط عمومي معاونت هنري، روابط عمومي نداشت و پس از آن هم مهدي وجداني به اين سمت گماشته شد كه او هم بيش از هر چيز به فكر منافع شخصي خود بود تا انعكاس اخبار معاونت هنري. وجداني در زمان حضورش در روابط عمومي معاونت هنري، توانست چوب رهبري اركستر ملي را به عنوان رهبر مهمان به دست بگيرد.
با اين اوصاف شايد نياز است حسيني ابتدا شفافسازي مناسبي نسبت به وضعيت اين معاونت داشته باشد؛ معاونتي كه ستونهاي متزلزل آن در دوران شاهآبادي در دوران مرادخاني فرو ريخت و حالا بايد ديد حسيني ميتواند اين عمارت فرو ريخته را دوباره بسازد يا نه؟