دکتر سیدعلی مفاخریان
آذرماه با نام شورایعالی انقلاب فرهنگی گره خورده است. شورایی که بنا بر تدبیر رهبر کبیر انقلاب برای توجه به اصلاحات فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب در دستور کار قرار گرفت.
با بازگشایی دانشگاهها و توسعه مراکز آموزشی و گستردگی فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی، ضرورت تقویت این نهاد بیش از پیش احساس شد.
19 آذر 1363 بود که با ترمیم عمده ستاد انقلاب فرهنگی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) عملا شورای عالی انقلاب فرهنگی با ترکیبی جدید شکل گرفت.
امام (ره) درباره ضرورت تشکیل این شورا میگویند: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشهدار غرب مبارزه کرد».
با گذشت زمان ، وظایف این شورا بسط و گسترش یافت و دقیق تر شد. به طوری که «تدوين نقشه مهندسي فرهنگي كشور و روزآمد نمودن آنها» و «زمينهسازي براي اجراي نقشه مهندسي فرهنگي كشور و نقشه جامع علمي كشور» از جمله وظایف این شورا شد.
وظایفی که بار سنگینی بر دوش این شورا نهاد. چرا که مهندسی فرهنگی ، ضرورتی است که امروزه یکی از مهمترین دغدغههای پیش روی توسعه منابع انسانی است .
توسعه کمیشهرها و روستا ، به همراه خود دغدغههای جدیدی را نیز پدید آورد. «سبک زندگی»، از اساسی ترین موضوعاتی بوده که ایران در مسیر توسعه همه جانبه را تحت الشعاع قرار داده است.
سبكی که که همان شيوهها و الگوهاي زندگي روزمره است. سبکی كه الگوهاي فردي مطلوب از زندگي و تمام عادات و روشهايي كه فرد يا اعضاي يك گروه به آنها خو كرده يا عملاً با آنها سرو كار دارند را در بر ميگيرد .
با توصیههای هوشمندانه مقام معظم رهبری، شورایعالی انقلاب فرهنگی، چند سالی است راهبرد جدیدتری را مورد توجه قرار داده و نهادینه سازی و تدوین برنامه «سبک زندگی اسلامی– ایرانی» را در دستور کار گذاشته است.
بر این اساس اگر نگاهی به سند مهندسی فرهنگی کشور و راهبرد کلان شماره 5 آن بیاندازیم با 8 راهبرد ملی به همراه 24 اقدام ملی برای نیل جامعه به سبک زندگی اسلامی- ایرانی مواجه میشویم .
در این راهبردها و اقدامات به بخشهایی میرسیم که عملا با وظایف مدیریت شهری در طراحي و نهادينهسازي الگوي معماري و شهرسازي گره خورده است.
سوال اساسی اینجاست اگر «طراحي و نهادينهسازي الگوي معماري و شهرسازي اسلامي- ايراني» به عنوان یکی از راهبردهای ملی این سند مطرح است ، تا چه میزان در راستای اجرایی شدن آن گام برداشته شده است؟
در راستای سبک زندگی ، چقدر نوع معمارى كنونى ما متناسب با نيازهاى شهروندان است؟
اینجاست که برداشتن گامهای اساسی تر ضرورت مییابد.
مگر غیر این است که بالاترين هدف توسعه و مديريت شهري، بهبود كيفيت زندگي شهروندان در شهرهاست. مگر غیر این است که نوع معماری و شهرسازی تاثیر مستقیمی بر روح و روان مردمیکه در شهر زندگی میکنند، میگذارد .
شهر به سان موجودی زنده ، نفس میکشد و رشد میکند و اگر برنامه ای برای توسعه آن پیش رو نباشد ، با رشد کاریکاتوری ، حال جامعه را بد میکند.
معماری شهر عاملی اساسی، در بهبود کیفیت زندگی انسانهایی است که هر روز از کوچه و خیابان آن میگذرند و همین دلیل کافی است تا نقش توسعه شهری در سبک زندگی مردم بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.شهروندان هر روز با شهر زندگی میکنند و به گونه ای با خلق و خوی شهر بزرگ میشوند .
وقتی در خیابان شهرمان قدم میزنیم. باید از خود سوال کنیم چه میزان رشد فزاینده ساخت و سازهای شهری در مسیر آرامش انسانی بوده است؟ چقدر معماری شهری بر کاهش استرسها و اضطرابها و فشارهای روحی مردم شهرمان اثر گذاشته است؟
و بپرسیم مبادا با توسعه نامتوازن، زخمی بر روح شهروندان زده شده است؟
اینجاست که توجه به کیفیت محیط زندگی شهری بیشتر نمایان میشود. مردمی شاد و پرانرژی در همین کوچه و خیابانها قدم میزنند. از همین ساختار شهری ، امنیت میگیرند و نظم اجتماعی و روابط انسانی را هم حتی میآموزند. جامعهشناسان، یکی از راههای کاهش انحرافات و جرائم اجتماعی را الگوهای معماری و شهرسازی میدانند و معتقدند که با پیشگیری اجتماعی از طریق مداخله در ساختوسازهای اماکن و محیطهای عمومی و اجتماعی، میتوان انحرافات را کم کرد.
به همین جهت است که در معماری و نظام شهرسازی، بایستی پیوستهای فرهنگی رعایت شود .
حرکت در مسیر «معماري و شهرسازي اسلامی– ایرانی» به عنوان یکی از راهبردهای اساسی سبک زندگی، نیاز به عزم جدیتری دارد که به همافزایی همه نیاز است. چرا که تصویر هر روز شهرها، الگوی زندگی را میسازد.