اعلام ترامپ در به رسمیت شناختن همه بیتالمقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، مورد مخالفت دولتها در جهان و سازمان ملل متحد قرار گرفته است. کشورهای فرانسه، ایتالیا، انگلستان، آلمان و سوئد به طور رسمی مخالفت خود با اقدام ترامپ در انتقال سفارتخانه آمریکا به بیتالمقدس شرقی و پذیرش همه بیتالمقدس به مرکزیت رسمی اسرائیل را اعلام و آن را «ناهمسو» با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل دانستهاند.
دیروز در حالی که نشست شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شد، «هلی» نماینده هندی تبار آمریکا در سازمان ملل که بسیار تلاش دارد تا خود را یک آمریکایی اصیل و از طرفداران بدون چون، چرای سیاستها و مدیریت ترامپ معرفی کند، گفت: «کاخ سفید دیگر اجازه نخواهد داد تا این شورا و سازمان ملل علیه اسرائیل اقدام و تصمیمگیری کند!»
اما یک بار دیگر افول قدرت آمریکا در شورای امنیت نشان داده شد و در اقدامی کمسابقه ۱۴عضو این شورا (منهای آمریکا) با رسمیت بیتالمقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی مخالفت کردند. اگرچه وزیر خارجه ترامپ «تیلرسون» گفته است: «اجرای تصمیم رئیس جمهور(ترامپ) برای انتقال کامل سفارتخانه آمریکا به بیتالمقدس و استقرار دیپلماتهای آمریکا در این شهر حداقل دو سال طول خواهد کشید» اما این تصمیم ترامپ همه مصوبههای سازمان ملل را درباره فلسطین و تشکیل دو کشور اسرائیلی و فلسطینی که یکی در غرب بیتالمقدس و دیگری (فلسطین) در شرق آن مستقر و مرکزیت سیاسی داشته باشند، باطل میکند.
در فضای بینالمللی موجی از مخالفت و رد تصمیمگیری دولت آمریکا به راه افتاده است. بخصوص در اتحادیه اروپا و برای سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان حرکت ترامپ غیرقابل قبول است زیرا عواقب غیرقابل پیشبینی و خطرناکی ببار میآورد. اولین پرسش این است که چرا ترامپ در این زمان چنین تصمیمی گرفته است؟ اگرچه پاسخ به این پرسش را از زوایای گوناگون میتوان بررسی کرد، اما بنظر میرسد کاخ سفید شرایط کنونی در حاکمیت کشورهای اسلامی از عربی و غیرعربی همچنین ضعف اغلب دولتها در این کشور بهمراه اختلافهای گوناگون سیاسی و روابط سرد و بهم ریخته آنها را مناسب با اعلام این تصمیمگیری دیده است. در خاورمیانه دو ویژگی را در روابط اغلب کشورهای مسلمان و در جایگاه و روابط مردم با حاکمیتهای مستقر میتوان مشاهده کرد. اول، تنافر ملتها از حاکمیتها در کشورهای خود. دوم، تنافر دولتها یا قدرتهای حاکم از یکدیگر در اغلب کشورهای مسلمان خاورمیانه! همین دو ویژگی، سیر واقعیت تلخ بهم ریختگی سیاسی ـ اجتماعی را در اغلب کشورهای خاورمیانه نشان میدهد. نارضایتی مردم از دولتهای حاکم، و گسلهای اختلاف دولتها با یکدیگر که مانع همکاری و همسویی سیاسی منطقهای شده است.
با این ارزیابی، علنی شدن «فساد» آنهم در سطوح بسیار گسترده در مدیریتهای حاکم را میتوان دید که هرگونه انگیزه برای همبستگی اجتماعی مردم و اتحاد برای مقاومت را سست و شکننده کرده است. اعلام تصمیمترامپ تنها برای انتقال سفارت به بیتالمقدس نیست بلکه این تصمیم در عمل همه مصوبههای سیاسی گذشته برای ایجاد دو کشور و رسمیت دو دولت (فلسطینی و اسرائیلی) را منسوخ کرده است. «موگرینی» رئیس سیاسی اتحادیه اروپا گفته است «تصمیم ترامپ ما را به دورانی تاریکتر باز میگرداند.»
بیان این جمله از مدیر سیاسی اتحادیه اروپا پاسخ به پرسش دومی است که به اختصار در این نوشته طرح میشود. آیا ترامپ و نتانیاهو به دنبال جنگ دیگری در خاورمیانهاند؟ به نظر میرسد مرحله به مرحله طراحی و تدارک جنگهای محدود در منطقه بار دیگر دیده میشود که در آن نه فتح سرزمین به روش جنگهای کلاسیک (گذشته)، که تخریب کشوری با حداقل کشتار انسانی و با استفاده از مدرنترین و قویترین ابزارهای جنگی و نظامی خواهد بود. چنین جنگی کشورهای هدف را به دوران عقبماندگی یا بقول خانم موگرینی «به دورانی تاریک» خواهد برد! اگر «اوباما» در سخنرانی اخیر خود، بدون آنکه اسمی از «هیتلر» ببرد، ترامپ را به او تشبیه و برای جهان خطرناک توصیف کرده است، این خطر هم در شرق آسیا (شبه جزیره کره) با تهدید به جنگی اتمی و هم در غرب آسیا (خاورمیانه) با تهدید به «جنگهای محدود» جدید دیده میشود. ترامپ و نتانیاهو مردان صلح و مماشات سیاسی نیستند و نتانیاهو به تصاحب همه بیتالمقدس رضایت نخواهد داد، او بدنبال محو هرگونه طرحی برای تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینیان است حتی در کمتر از ۸ درصد از مجموعه سرزمین فلسطین! نتانیاهو این روزها بطور علنی میگوید: «سرزمین فلسطین همان اردن است تا تشکیل دولتی کنفدراتیو بدهند!» همین دیدگاه را ترامپ و مشاوران او در کاخ سفید دارند!
در کنار این چهرهپردازی از واقعیتهای در جریان،هم ترامپ و هم نتانیاهو، اولی در داخل آمریکا و دومی در داخل اسرائیل مشکلات گوناگونی دارند و متزلزند. آشفتگی سیاسی ـ اجتماعی ناشی از مدیریت یک سال گذشته ترامپ در داخل آمریکا، و مشکلات اقتصادی و فساد مالی در مدیریت کلان نتانیاهو در اسرائیل، اخبار روزانه شده است. و مرحله به مرحله ادامه قدرتنمایی این دو عنصر خطرناک برای محو صلح در جامعه جهانی را نشان میدهد. دیدگاه ترامپ و نتانیاهو بسترسازی برای جهانی ناآرام است که نشانههای آن را دولتمردان و سیاستمداران در اغلب کشورهای جهان میبینند و هشدار میدهند.
∎
دیروز در حالی که نشست شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شد، «هلی» نماینده هندی تبار آمریکا در سازمان ملل که بسیار تلاش دارد تا خود را یک آمریکایی اصیل و از طرفداران بدون چون، چرای سیاستها و مدیریت ترامپ معرفی کند، گفت: «کاخ سفید دیگر اجازه نخواهد داد تا این شورا و سازمان ملل علیه اسرائیل اقدام و تصمیمگیری کند!»
اما یک بار دیگر افول قدرت آمریکا در شورای امنیت نشان داده شد و در اقدامی کمسابقه ۱۴عضو این شورا (منهای آمریکا) با رسمیت بیتالمقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی مخالفت کردند. اگرچه وزیر خارجه ترامپ «تیلرسون» گفته است: «اجرای تصمیم رئیس جمهور(ترامپ) برای انتقال کامل سفارتخانه آمریکا به بیتالمقدس و استقرار دیپلماتهای آمریکا در این شهر حداقل دو سال طول خواهد کشید» اما این تصمیم ترامپ همه مصوبههای سازمان ملل را درباره فلسطین و تشکیل دو کشور اسرائیلی و فلسطینی که یکی در غرب بیتالمقدس و دیگری (فلسطین) در شرق آن مستقر و مرکزیت سیاسی داشته باشند، باطل میکند.
در فضای بینالمللی موجی از مخالفت و رد تصمیمگیری دولت آمریکا به راه افتاده است. بخصوص در اتحادیه اروپا و برای سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان حرکت ترامپ غیرقابل قبول است زیرا عواقب غیرقابل پیشبینی و خطرناکی ببار میآورد. اولین پرسش این است که چرا ترامپ در این زمان چنین تصمیمی گرفته است؟ اگرچه پاسخ به این پرسش را از زوایای گوناگون میتوان بررسی کرد، اما بنظر میرسد کاخ سفید شرایط کنونی در حاکمیت کشورهای اسلامی از عربی و غیرعربی همچنین ضعف اغلب دولتها در این کشور بهمراه اختلافهای گوناگون سیاسی و روابط سرد و بهم ریخته آنها را مناسب با اعلام این تصمیمگیری دیده است. در خاورمیانه دو ویژگی را در روابط اغلب کشورهای مسلمان و در جایگاه و روابط مردم با حاکمیتهای مستقر میتوان مشاهده کرد. اول، تنافر ملتها از حاکمیتها در کشورهای خود. دوم، تنافر دولتها یا قدرتهای حاکم از یکدیگر در اغلب کشورهای مسلمان خاورمیانه! همین دو ویژگی، سیر واقعیت تلخ بهم ریختگی سیاسی ـ اجتماعی را در اغلب کشورهای خاورمیانه نشان میدهد. نارضایتی مردم از دولتهای حاکم، و گسلهای اختلاف دولتها با یکدیگر که مانع همکاری و همسویی سیاسی منطقهای شده است.
با این ارزیابی، علنی شدن «فساد» آنهم در سطوح بسیار گسترده در مدیریتهای حاکم را میتوان دید که هرگونه انگیزه برای همبستگی اجتماعی مردم و اتحاد برای مقاومت را سست و شکننده کرده است. اعلام تصمیمترامپ تنها برای انتقال سفارت به بیتالمقدس نیست بلکه این تصمیم در عمل همه مصوبههای سیاسی گذشته برای ایجاد دو کشور و رسمیت دو دولت (فلسطینی و اسرائیلی) را منسوخ کرده است. «موگرینی» رئیس سیاسی اتحادیه اروپا گفته است «تصمیم ترامپ ما را به دورانی تاریکتر باز میگرداند.»
بیان این جمله از مدیر سیاسی اتحادیه اروپا پاسخ به پرسش دومی است که به اختصار در این نوشته طرح میشود. آیا ترامپ و نتانیاهو به دنبال جنگ دیگری در خاورمیانهاند؟ به نظر میرسد مرحله به مرحله طراحی و تدارک جنگهای محدود در منطقه بار دیگر دیده میشود که در آن نه فتح سرزمین به روش جنگهای کلاسیک (گذشته)، که تخریب کشوری با حداقل کشتار انسانی و با استفاده از مدرنترین و قویترین ابزارهای جنگی و نظامی خواهد بود. چنین جنگی کشورهای هدف را به دوران عقبماندگی یا بقول خانم موگرینی «به دورانی تاریک» خواهد برد! اگر «اوباما» در سخنرانی اخیر خود، بدون آنکه اسمی از «هیتلر» ببرد، ترامپ را به او تشبیه و برای جهان خطرناک توصیف کرده است، این خطر هم در شرق آسیا (شبه جزیره کره) با تهدید به جنگی اتمی و هم در غرب آسیا (خاورمیانه) با تهدید به «جنگهای محدود» جدید دیده میشود. ترامپ و نتانیاهو مردان صلح و مماشات سیاسی نیستند و نتانیاهو به تصاحب همه بیتالمقدس رضایت نخواهد داد، او بدنبال محو هرگونه طرحی برای تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینیان است حتی در کمتر از ۸ درصد از مجموعه سرزمین فلسطین! نتانیاهو این روزها بطور علنی میگوید: «سرزمین فلسطین همان اردن است تا تشکیل دولتی کنفدراتیو بدهند!» همین دیدگاه را ترامپ و مشاوران او در کاخ سفید دارند!
در کنار این چهرهپردازی از واقعیتهای در جریان،هم ترامپ و هم نتانیاهو، اولی در داخل آمریکا و دومی در داخل اسرائیل مشکلات گوناگونی دارند و متزلزند. آشفتگی سیاسی ـ اجتماعی ناشی از مدیریت یک سال گذشته ترامپ در داخل آمریکا، و مشکلات اقتصادی و فساد مالی در مدیریت کلان نتانیاهو در اسرائیل، اخبار روزانه شده است. و مرحله به مرحله ادامه قدرتنمایی این دو عنصر خطرناک برای محو صلح در جامعه جهانی را نشان میدهد. دیدگاه ترامپ و نتانیاهو بسترسازی برای جهانی ناآرام است که نشانههای آن را دولتمردان و سیاستمداران در اغلب کشورهای جهان میبینند و هشدار میدهند.