به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تاریخ دو دهه اخیر پرسپولیس، تاریخ منازعات و به یک معنا بحرانهای مدیریتی هم بوده است. نیمه دوم دهه هفتاد، در سالهایی که پرسپولیس داشت خوب کار میکرد، به یکباره بحران مدیریتی در تیم شروع شد که پرسپولیس را از روند خوبش دور کرد. بحرانی که درنهایت با واگذاری قطعی پرسپولیس به دولت در ظاهر پایان گرفت. آن روز خیلیها فکر میکردند مساله مدیریت در پرسپولیس حل شده است، که پرسپولیس به ساحل آرامش رسیده است. اما داستان ادامه پیدا کرد. از آن زمان، تقریبا در همه دولتها، بحران مدیریتی همیشه همراه پرسپولیس بوده است.
دولتها همیشه شعار خصوصیسازی تیم را دادهاند، اما گامی اساسی در این راه برنداشتهاند. طبیعی است که پرسپولیس و استقلال جذابیت دارند، منفعت سیاسی و اقتصادی دارند و دل کندن از آنها سخت است.
هیاتمدیرههای سفارشی، آدمهایی که بعضا معلوم نبود کارشان چیست و تزلزل مدیریتی ویژگی تمام این سالها بوده است. مدیران میآمدند، قولهای عجیب و غریبی میدادند، بر بدهیها اضافه میکردند و پس از چندی جایشان را به نفر دیگر میدادند. خیلی کم پیش آمده عمر مدیریت یک فرد در این دو باشگاه به دو سال برسد. آن هم در حالی که همه آسیبشناسیها نشان میداد که عدم ثبات مدیریتی مهمترین مشکل پرسپولیس و استقلال است.
مدیریت طاهری در پرسپولیس استثنایی بود بر این قاعده. طاهری نزدیک به سه سال مدیر پرسپولیس بود و با وجود اشتباهاتی که داشت، داوری درباره کارنامهاش در افواه عمومی کم و بیش مثبت است.
دو چیز به طاهری در این میان کمک کرد؛ یکی وجود شخص برانکو در باشگاه بود؛ که هم فوتبال ایران را میشناخت و هم توان فنیاش پرسپولیس را چندگام جلو برد. دیگری جا افتادن نسبی اسپانسرینگ (هرچند در شکل نهچندان مشخصش) و دریافتیهای بسیار باشگاه در این میان بود. حالا، پس از چندماه چالش میان طاهری و برخی وزارتنشینان، طاهری از پرسپولیس کنار رفته است. مدیر جدید هنوز معلوم نیست و نگرانیها درباره آینده پرسپولیس افزایش یافته است. هواداران پرسپولیس نگرانند مبادا مدیریت، یک بار دیگر پاشنه آشیلشان شود، نگران قرارداد برانکو هستند، نگران تیمی هستند که از دو پنجره نقل و انتقالات محروم است و وضعیت مدیریتیاش مشخص نیست.