شناسهٔ خبر: 71552967 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

تا وقتی مردم به حکومت اعتماد دارند رضایت وجود دارد حتی اگر از شرایط زندگی خود راضی نباشند

پرویز اجلالی گفت: تا وقتی مردم به حکومت اعتماد دارند رضایت وجود دارد حتی اگر از شرایط زندگی خود راضی نباشند؛ زیرا اعتماد به آن‌ها این نوید را می‌دهد که با کوشش خودشان و سیاست‌های حکومت شرایط زندگی‌شان بهتر خواهد شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پرویز اجلالی، استاد بازنشسته جامعه‌شناسی در بخشی از گفتگوی خود با هم‌میهن با اشاره به ارتباط دوسویه بی‌اعتمادی حکومت و ملت به همدیگر معتقد است حکومت هر فلسفه‌ای داشته باشد مجبور است که در درجه اول رضایت نسبی اکثریت اتباع خود را جلب کند زیرا در جهان جدید حکومتی که چنین نکند اصولاً ماهیت وجودی‌اش را از نظر مردم از دست می‌دهد.

این دو ویژگی با هم رابطه دوسویه دارند و در واقع در مجموع نشانه‌های یک پدیده‌اند و آن هم شکاف میان مردم و حکومت است. زیرا اعتماد یک‌سویه شکننده است و فقط اعتماد دوسویه سرمایه سیاسی یک جامعه محسوب می‌شود. اعتماد میان حکومت و مردم دو بُعد دارد؛ یکی جنبه تئوریک و تاریخی (تحولات فلسفه سیاسی و ایده لوژیک حکومت‌ها در گذر زمان) و دومی، جنبه عملی و تجربه زیسته مردم و حکمرانان به‌ویژه در کوتاه‌مدت.

تا وقتی مردم به حکومت اعتماد دارند رضایت وجود دارد حتی اگر از شرایط زندگی خود راضی نباشند؛ زیرا اعتماد به آن‌ها این نوید را می‌دهد که با کوشش خودشان و سیاست‌های حکومت شرایط زندگی‌شان بهتر خواهد شد. در دنیای امروز مردم به رفتار حکومت نگاه می‌کنند تا وقتی احساس کنند نظم و سیاقی درکار است و اوضاع به خوبی پیش می‌رود راضی می‌مانند. وقتی نظام سیاسی مدرن باشد همین که حس کردند اوضاع درست پیش نمی‌رود در انتخابات دولت را می‌اندازند و منتظر اقدامات دولت جدید می‌شوند.

این بازی انتخابات به احزاب سیاسی این فرصت را می‌دهد تا اوضاع را تجزیه و تحلیل کنند و سیاست‌هایشان را بازنگری کنند تا باز بتوانند قدرت را در دست بگیرند. اما در اکثر کشورهای جنوب نظام سیاسی مدرن وجود ندارد. بنابراین نارضایتی مردم به آسانی نظام حکمرانی را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. سیاست‌ها صیقل نمی‌خورند. کارها خوب پیش نمی‌رود. حکمرانان افکار عمومی را جدی نمی‌گیرند و امکان مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها را هم برای همه مردم فراهم نمی‌آورند در نتیجه مردم ناراضی هم که اعتماد خود را به حکومت از دست داده‌اند با حکومت همکاری نمی‌کنند.

وجود فساد در خواص و حکومتگران و وضع بد اقتصادی شهروندان عادی را به سوی فردگرایی و بی‌اعتنایی به قوانین و عرف و اخلاق می‌راند و تعادل جامعه به هم می‌خورد. حکمرانان که این وضع را می‌بینند به جای اینکه به اصلاح خود بپردازند تا موجبات اعتماد مردم را فراهم آورند به مردم بی‌اعتماد می‌شوند و می‌کوشند برای تحقق اهداف خود به نیرنگ یا خشونت یا تطمیع متوسل شوند. در نتیجه به قول دانشمندان یک دایره شیطانی پیدا می‌شود و بی‌اعتمادی دوسویه میان حکومت و مردم شدید و شدیرتر می‌شود و نظام حکمرانی را سست‌تر و ناکاراتر می‌کند. این تجربه‌ای است که در بسیاری از کشورهای جنوب تکرار شده است. حالا دیگر به نسبت این موارد درباره وضعیت ایران نیز می‌توان تصویری را ترسیم کرد.

27218