فریدون جیرانی در یادداشتی با عنوان «از جمع عروسکها تا عروسک تنها»، درباره جنابخان مطلبی را نوشته و استفاده از این عروسک را در سینما پیشنهاد کرده است. این کارگردان سینما و تلویزیون در ابتدای این یادداشت آورده است: «ورود عروسکها به برنامههای تلویزیون اگر چه مسبوق به سابقه بود و قبل از انقلاب کارهای عروسکی راه افتاده بود، اما در دهه ۶۰ عروسکها بهانهای شدند تا تلویزیون خشک و عبوس آن روزها را تغییر دهند. زمان جنگ بود و مسئولان تلویزیون از تولید برنامههای شاد پرهیز داشتند و اصلا در آن تاریخ محدوده برنامههای شاد روشن نبود. در چنین وضعیتی عروسکهایی از دل جُنگی بیرون آمدند که مجموعه «مدرسه موشها» را شکل دادند، ترانه را با اندکی حرکات موزون با عروسک آوردند، آن هم در فضایی که واژه «ترانه» در رادیو و تلویزیون گفته نمیشد. ترانهای که در مدرسه موشها خوانده شد، گرچه شعر سادهای برای بچهها داشت اما ریتم تند موسیقی آن میتوانست همراه با حرکات نیمه موزون عروسکها، بچهها را برقصاند، شادی که مجموعه مدرسه موشها و بعد فیلم «شهر موشها» با عروسکها آوردند گر چه کنترل شده بود، اما در آن تاریخ، در آغاز دهه ۶۰ اتفاق مهمی بود، چرا که رادیو و تلویزیون آن قدر احتیاط میکرد که واژه «سرود» را به جای ترانه به کار میبرد.»
عروسک راه گریز از ممیزها بود
فریدون جیرانی در ادامه یادداشت خود یادآور شده است: «درست در آغاز دهه ۷۰ عروسکی که از دل برنامه جقجقه و فرفره بیرون آمد، بیش از یک دهه مردم و بچهها را سرگرم کرد. عروسکی که راه گریزی میشد برای عبور از ممیزیهای تلویزیون و سینما که بعد از تغییر وزیر ارشاد و مدیرعامل تلویزیون سختتر شده بود. عروسکی که باز فضای تلویزیون و بعد سینما را بازتر کرد. فقط کلاه قرمزی در آغاز آن دهه میتوانست آوازی شبیه آواز «فردین» در اتوبوس بخواند و بچهها را در سالن سینما به دست زدن وادارد، آن هم در شرایطی که در مراسمی اگر دست میزدند یک نوع اعتراض بود به کسانی که مخالف دست زدن بودند. نمیتوان خلاقیتی که پشت شکلگیری این عروسکها وجود داشت و بعد تخیلی که در نگارش متن و صداپیشهگان عروسکها دیده میشد، نادیده گرفت. این خلاقیت و تخیل قابل تحسین حتما در موفقیت عروسکها نقش اساسی داشته است. اما وقتی در دوره اصلاحات کلاه قرمزی از شرایط تاثیر نگرفت و فیلم ساخته شده در این دوران (کلاه قرمزی و سروناز) ارجحیتی بر «کلاه قرمزی و پسرخاله» تولید قبل از اصلاحات نداشت، این تحلیل را که عروسکها از دل ممیزی بیرون آمدند و محصول محدودیتها هستند، بیشتر جا انداخت.
درباره عروسک جنابخان
جیرانی سپس درباره عروسک جنابخان چنین نوشته است: «هیچکس فکر نمیکرد عروسکی که از برنامه ناموفق «کوچه مروارید» به «خندوانه» میآید، بتواند نبض برنامه را در اختیار گیرد و بر محبوبیت برنامه بیفزاید و بشود آیتم جذاب برنامه. تردیدی نیست که در آن تاریخ برنامه خندوانه داشت به یک برنامه مهم و تاثیرگذار تبدیل میشد. که حضور در یک برنامه مهم و تاثیرگذار میتوانست به موفقیت شرکتکننده اضافه کند، اما حضوری موثر نه هر حضوری. عروسکی که از کوچه مروارید به نام «جنابخان» به خندوانه آمد، در همان برنامه نخست توانست برای خود هویتی دست و پا کند. این هویت با استفاده درست از لهجه جنوبی، سادگی و لاف جنوبیها تواما، آواز جنوبی با خندههای بسیار بامزه به دست آمد. شوخیهای مناسب با اسم «رامبد» که مجری برنامه بود و اسم برنامه، هویت عروسک را با شروعی خوب تکمیل کرد. شروعی که حکایت از هوش و درایت صداپیشه عروسک داشت که میدانست آغاز دهه ۹۰ است و برنامهای است کاملا متفاوت از همه برنامهها و باید بهروزتر از بقیه عروسکهای پیشین عمل کند. ورود عروسک جنابخان به برنامه خندوانه شکل افتتاحیه یک فیلم جذاب را داشت که در همان دقایق اول قهرمانش را خوب معرفی میکرد.» «محمد بحرانی» صداپیشه عروسک «جنابخان» متولد ۱۳۶۰ است و لیسانس بازیگری دارد و فوق لیسانس کارگردانی. در چند فیلم بازی کرد. مجموعهای نوشته محمد نادری که برای نمایش خانگی با شرکت رامبد جوان و علیرضا خمسه در سال ۹۳ برای شبکه نمایش خانگی ساخته شده است. این مجموعه که برای مخاطبان کودک و نوجوان تولید شده عروسکهای مختلف داشته که یکی از عروسکهای آن جنابخان بوده است. محمد بحرانی چهره بسیار مستعدی است که بیشتر از جنابخان میتوان روی او سرمایهگذاری کرد و این عروسک موفق را در کارهای بیشتری حتی سینما به کار گرفت.»
∎