آذر منصوری
پس از طرح واژه عدالت جنسیتی در برنامه ششم توسعه، مخالفتهایی در برابر آن شکل گرفت که به باور نگارنده از عدم شناخت این واژه و نسبت آن با مبانی اعتقادی مسلمانان است. منظور از عدالت جنسیتی براساس تأکید دین مبین اسلام بر عدالت بین آحاد جامعه بشری است و کسانی که با مفهوم عدالت نیز آشنا باشند، علیالقاعده نباید مخالفتی با گنجاندن این واژه داشته باشند. دلیل نیز روشن است. این نوشتار برآن است تا اهمیت مشارکت سیاسی زنان را در راستای عدالت جنسیتی مد نظر دین مبین اسلام به تصویر بکشد.
مراد از مشارکت سیاسی زنان، حضور فعال آنان در کلیه امور سیاسی کشورهاست. به عبارت دیگر آنچه در دنیای جدید برجستگی دارد، توجه به حضور فعال زنان در ساختار سیاسی، اعم از دولت و جامعه است. چه آن دسته از مبادی که برنامههای توسعهای بلندمدت برای کشورها تدوین میکنند و چه جاهایی که قرار است این برنامهها را تصویب و به قانون تبدیل نمایند و چه مبادیای که قرار است در اجرای برنامهها نقش ایفا کنند. حذف زنان از این مبادی به معنی نادیدهگرفتن تقاضا و نیاز نیمی از پیکره اجتماع است و در چنین وضعیتی اولین پیامد و مشکل اساسی که برجستهتر مینماید، عدم رشد و توسعه متوازن آن جوامع است. در واقع توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در صورت حذف زنان از کانونهای قدرت میسر نخواهد بود. این حقیقتی است که غالب کشورهای دنیا به آن دست یافتهاند و در پی تمهیداتی برای پر کردن این شکاف و رفع خلأ موجود هستند. آنچه روشن است با خانهنشینکردن زنان و نادیده گرفتن آنان در سیاستگذاریهای خرد و کلان نظامهای مستقر، نه تنها توسعه متوازن امری دست نیافتنی است، بلکه عدم توجه به این ضرورت مهم، پیامدها و مشکلات اجتماعی را در جامعه به دنبال دارد که هر کدام در دراز مدت میتواند به یک مسئله جدی نیز تبدیل شود و علیالقاعده حل آنها تا مدتها هزینههای مضاعفی را از یک طرف برای دولت و از طرف دیگر برای جامعه به دنبال خواهد داشت… .
از آنجا که رویکردی در کشور وجود دارد که با تقابل قرار دادن دین مانع از این مشارکت و تحقق عدالت جنسیتی، در بیش از سه دهه پس از پیروزی انقلاب شده است، ضرورت دارد تا در ابتدا نگاه قرآن بهعنوان اصلیترین گواه خواست خداوند، مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
قرآن کریم همانطور که خودش اظهار میدارد بر پیغمبر نازل شد تا در سختیها و مشکلات راهنمای بشریت باشد، اولین آیاتی که سال اول بعثت در مکه نازل شده بود تکویر آیات ٨،٧ و ٩ است. «و اذاالنفوس زوجت و اذ المؤوده سئلت بای ذنب قتلت». (آنگاهی که نفوس پیوند شده و آنگاهی که از دختر زندهبهگور شده پرسیده شود که به چه گناهی کشته شده است)، تأمل در آیات قبلی این آیه گزارش از واقعه بسیار عظیمی میدهد. به هم ریختن نظام کنونی کائنات، تیره و تاریک شدن و بینورشدن خورشید، از جا کندهشدن کوهها و…). آنگاهی که گناههای بزرگ پیش چشم افراد آورده میشود.
در سال دوم بعثت سوره نبأ آیه ٨: (و خلقنا کم ازواجا؛ ما شما را زن و مرد آفریدیم). آیات متعددی از سال اول تا پایان هجرت پیامبر در القای نقش یکسان زن و مرد در آن دوره که هر کدام مقتضیات زمانی خاص خود را داشته نازل شده است. اما در سال پنجم هجرت سوره حدید (۵٧) آیات ١٢، ١٣و ١٧ فضل دیگری از جایگاه زن را به تصویر میکشد. ١٢: «یومتری المؤمنون و المؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ذالک هو الفوز العظیم. یو م یقول المنافقون و المنا فقات للذین امنو انظرو نا نقتبس من نورکم». ١٣:«قیل ارجعو و رائکم فاالتمسوا نورا فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه رحمه و ظاهره من قبله العذاب…». ١٧: «ان المصدقین و المصدقات و اقرضوالله قرضاًحسناًیضاعف لهم و لهم اجر کریم».
روزی که مردان و زنان با ایمان را ببینی درحالیکه میشتابند نورشان بین دستهاشان و به جانب راستشان بشارت شما امروز بهشتهایی است که از زیر آن نهرها روان است. جاودانیان در آن این است آن کامیابی بزرگ روزی که مردان و زنان منافق به آنان که ایمان آوردند میگویند؛ نظر کنید به ما تا اقتباس نماییم از نور شما. گفته شد که برگردید به عقب، پس بجویید نوری پس کشیده شد میانشان دیواری که در آن دری است که باطن آن رحمت است در آن و ظاهرش از پیش آن است عذاب. آیات ١٢ و ١٣: اول در آیه ١٢ زنان و مردان مومن را در یک گروه ایمانی جا میدهد و میفرماید که این گروه برای خودش نوری و راهنمایی دارد که بر طبق آن مردان و زنانش حرکت میکنند. در آیه ١٣ زنان و مردان منافق را در یک گروه قرار میدهد و جهت حرکتشان بهگونهای است که برایش سخت است ارجعو رجوع و بازگشت به کار برده و دور افتادن از قائله تکامل نیز همین است. لیکن دلیل داشتن نور خداوند در آیه ١١ قرضدادن به خدا میداند. بر طبق آیه ١٧ نیز مردان و زنان مؤمن ایمان به خدا دارند و در راه او از آنچه که دارند انفاق میکنند. یعنی از مالشان و جانشان در راه خدا ایثار میکنند که باز هم در آیه ١٠ همین سوره به آن اشاره شده است. درآیه ١٧ درباره این موضوع تأکید شده که آن زنان و مردانی که راه خدا را تصدیق میکنند و در راه آن کار میکنند به خداوند قرض میدهند که در حقیقت به معنی خرجکردن از مال و جانشان در راه خدا و بندگان وی است. قرضی بدون چشمداشت که برای آنها اجر بزرگی است. در این آیات زنان و مردان به دو طبقه تقسیم شدهاند. زنان و مردانی که در راه تکامل حرکت میکنند و در این راه از هر ایثاری فروگذاری نمیکنند و گروهی دیگر که در جهت مخالف آن حرکت کرده و به راه غیرخدا منحرف میشوند.
نشانههای بارز این زنان و مردان مؤمن انفاق و ایثار در راه خداست و قیام به قسط نیز از همین مبدأ سرچشمه میگیرد. سال پنج و شش هجری سوره ٣٣ آیات ٣۵ تا ۴۵ نیز همین تقسیمبندی را در قرآن کریم میبینیم: «ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القنتین و القانتات و الصدقین و الصدقات و الصبرین و الصبرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحفظین و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعدالله لهم مغفره واجرا عظیما»: «همانا کلیه مردان و زنان مسلمان مردان و زنان باایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس و خاشع و مردان و زنان خیرخواه مسکیننواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، برای همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است». در آیات دیگر تا آیه ۴۵ سوره احزاب نیز تداوم همین نگاه مشهود است.
مصداق این نگاه در عصر پیامبران الهی دیگر نیز به چشم میخورد؛ آسیه همسر فرعون، بلقیس ملکهای از دودمان پادشاه کشور سبا در عصر سلیمان پیامبر و خدیجه (س) که همراه پیامبر اسلام بود. بنابر آنچه گفته شد، نقش زن و مرد مسلمان، بدون هیچ تفاوتی در قیام به قسط و انفاق و ایثار یکسان است و آنچه موجب تفاوت میشود نوع رفتار آنان است نه زن یا مردبودنشان. نوع دیگر این ایفای مسئولیت اجتماعی را باید در رفتار و نوع زندگی دخت گرامی پیامبر جستوجو کرد. هم او که از یک سو فزه، کنیز اهدایی پیامبر را به آموختن ترغیب میکند و… .
بنابراین نهتنها مکتب ما در ایفای مسئولیت و نقش اجتماعی و سیاسی هیچ تفاوتی را بین زنان و مردان قائل نیست، بلکه به هر دو نقشی یکسان و برابر داده است و تکلیف برای زنان و مردان مسلمان یکی است. حال سؤال اینجاست مکتبی که در ایفای کلیه مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تفکیک و تمایزی بین انسانها قائل نمیشود و در آیاتی روشن بر این موضوع صحه میگذارد، آیا مغایرتی با عدالت جنسیتی دارد و اساسا این تأکید در راستای رفع چه مشکلات و مسائلی بوده است که ١۴٠٠ سال بر آن تأکید شده است؟ با تعمیق در این مبانی، روشن میشود دین مبین اسلام نهتنها هیچ مخالفتی با عدالت جنسیتی ندارد، بلکه تأکید بر تحقق عدالت جنسیتی، بهخصوص در اولویت قراردادن امر مشارکت سیاسی زنان دارد. حذف یا بهکارگیری هر واژه جایگزینی، به طور قطع رویکرد برنامه ششم توسعه را که متأثر از همین مبانی و تأکیدات بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر حضور زنان در مقدرات اساسی مملکت است، تحتالشعاع قرار میدهد.
منبع: روزنامه شرق
∎