خبرگزاری فارس ـ گروه آیین و اندیشه: حجتالاسلام سیدمحمدباقر علمالهدی در سال 1341 شمسی در تهران متولد شد، وی بخشی از تحصیلات حوزویاش را در تهران و بخش دیگر آن را در قم پیگیری کرده است، در محضر اساتیدی نظیر آیات فیاض، سبحانی(فلسفه)، گرامی(نهایه)، ممدوحی(اشارات و احکام)، جواد آملی(اسفار)، وحید خراسانی(فقه و اصول) دروس خارج را تلمذ کرده است، همچنین دروس مقدماتی را نیز نزد مرحوم آیات پایانی، اعتمادی و ستوده گذارنده است، در سال 1376 پس از اینکه احساس کرد تحصیلاتش به حد قابل قبولی رسیده است، در حوزه علمیه قائمیه چیذر مشغول به تدریس شد، همزمان هم به سمت مدیرکل آفریقایی – عربی مجمع جهانی اهل بیت هم منصوب میشود.
حجتالاسلام علمالهدی هم اینک دکترای رشته تخصصی فلسفه و کلام و همچنین دکترای فقه را دارا است، فعالیتهای برون مرزی هم داشته است و تاکنون در 13 کشور آفریقایی به احداث مسجد و ارائه خدمات عامالمنفعه با همکاری خیران پرداخته است. وی هم اکنون ریاست مؤسسه آموزش عالی حوزوی قاسم بن الحسن(ع) واقع در محله شهید محلاتی را بر عهده دارد، این مرکز که مجموعهای از مسجد، حسینیه، حوزه علمیه، درمانگاه، مرکز مشاوره و باشگاه ورزشی است تلاش دارد که عرصه فعالیتهای مذهبی حوزه را به جامعه پیرامون خود تسری دهد، با توجه به دیدار طلاب و روحانیون حوزه علمیه استان تهران با رهبر انقلاب به همین منظور در نشستی به بررسی چگونگی رسیدن حوزه تهران به دوران پر افتخار خود با حضور حجتالاسلام علمالهدی پرداختیم که بخش دوم و پایانی آن در ادامه میآید:
* با توجه به قدمت حوزه علمیه تهران و اینکه زمانی حوزه تهران دارای جایگاه علمی بوده است، مقام معظم رهبری در دیداری که با طلاب داشتند به این جایگاه اشاره میکنند، به نظر شما چگونه حوزه علمیه تهران میتواند به آن جایگاه سابق خود بازگردد؟
غیر از فقه و اصول که ما فقهای نامداری در تهران داشتیم، یک حوزه حکیمپرور و مقبولی بوده است
-فکر میکنم یکی از مهمترین کارهایی که باید اتفاق بیفتد بازسازی و بازنگری هویت حوزوی و هویت حوزههای تهران و استان تهران است، تهران یک زمانی حوزههایش یک هویت ویژه داشت و امروز آن هویت را یا باید بگوییم از دست داده یا خیلی کمرنگ شده است.
* آقای رشاد هم همیشه میگویند...
-حوزه تهران حالا غیر از فقه و اصول که ما فقهای نامداری در تهران داشتیم، یک حوزه حکیمپرور و مقبولی بوده؛ یعنی شخصیتهای عارف و فیلسوفی در تهران وجود داشت که به همین دلیل شخصی مانند مرحوم امام از قم به تهران میآمدند و از شخصیتها مبرز آن زمان علوم معقول و بهره میگرفتند، امروز متأسفانه آن هویت کمرنگ شده است و اگر ما بخواهیم حوزه تهران را بار دیگر بازشناسایی و بازنشانی کنیم، راهش این است که باید به بازسازی هویت حوزه تهران بپردازیم.
ضرورت پرورش مدیران نظامند و سیستماتیک در حوزههای علمیه
*دقیقتر توضیح میدهید؟
-یکی از کارهایی که به نظر من باید اتفاق بیفتد، پرورش مدیران نظامند و سیستماتیک است، یعنی مدیریت سیستماتیک در حوزههای علمیه یکی از راههای بازشناسی این هویت برای حوزهها است؛ مدیرانی که برنامه برای 2 سال آینده، 5 سال آینده، 10 ساله آینده حوزه داشته باشند، یعنی هدفمند یکسری اهداف بلندمدت، کوتاهمدت و میانمدت را برای حوزه خودشان تعریف کنند و مدیریت حوزه هم باید همین کار را دقیقاً انجام دهد، مانند آنچه حوزهها و مدارس تابع این کار را میکنند، خود مدیریت حوزه تهران هم باید یکسری اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت طراحی کنند.
مطالبات امروز مردم کف کوچه و بازار کشور و شهرمان و قارهای که در آن زندگی میکنیم و حتی کشورهای دیگر را باید دریافت کنیم
یکی از کارهای بسیار مهمی که باید اتفاق بیفتد و جای آن در ملاقات با مقام معظم رهبری خالی بود و باید خدمت حضرت آقا بیان میشد و متأسفانه بیان نشد، پرداختن به این امر مهم بود، پرداختن به نظام آموزشی حوزه، بازشناسی هویتی حوزه تهران، راهکارهای جذب و پذیرش هدفمند طلاب در حوزه، استقلال حوزه تهران، توسعه مراکز تخصصی معنوی و مادی از این گونه مراکز و ... ، به نظر من آن جلسه، جلسه بسیار ارزشمندی بود که متأسفانه به حاشیه رفت و حرفهایی مطرح شد که اصلاً لازم نبود، مطرح شود.
اگر یک زمانی مرحوم شیخ مفیدها نگاهشان به 700 ـ 800 سال، هزار سال زمان بعد از خودشان بود و طراحی شبهه میکردند و شبهاتی که امروز مطرح میشود، مطرح میکردند و بعد هم پاسخ میدادند، این نشان از عمق دید این فضلاء، علما و متکلمین سابق ما دارد، ما هم باید مانند سَلف گذشته خودمان عمل کنیم و این امکانپذیر نیست مگر اینکه ما بیشتر مطالبات امروز مردم کف کوچه و بازار کشور و شهرمان و قارهای که در آن زندگی میکنیم و حتی کشورهای دیگر را باید دریافت کنیم و شاگردان امام صادق(ع) را برای پاسخگویی به این مطالبات آمادهسازی کنیم.
حوزهها فهم قرآن را برای همه مردم تسهیل کنند/ دشمنان اسلام بر جهل مردم سوار شدهاند
به هر حال اگر اعتقاد ما این است که - درست هم است - «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَاللَّهِ الْإِسْلام» که وجود امام زمان(عج) ظهور میکنند، همه عالم را به دین واحد در میآورند و اسلام پاسخگوی همه نوع پرسشهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی مردم است، ما باید امروز این بستر را فراهم کنیم و متکلف این امر حوزهها هستند و حوزهها باید این کار را انجام دهند، حوزهها باید امروز به مبانی کلامی و تفسیری ورود پیدا کرده و فهم قرآن را برای همه مردم تسهیل کنند، نه فقط برای مسلمان و شیعیانی که در مسجد خودشان هستند، بلکه برای همه تشنگان حقیقت در اقصی نقاط عالم.
ما باید امروز تفسیر قرآن و همچنین مباحث کلامی به زبانهای مختلف برای نگاهها و تشنگان حقیقت بازگو کنیم تا اینکه مردم از اسلام یک دین انحرافی، یک دین جنگطلب، یک دین فتنهگر و یک دین غوغاسالار نبینند، اسلامی که تماماً رحمت بوده و دست مودت، محبت، دوستی و عشق و ارادت را به سمت مردم دراز کرده است، از آن دیو نسازند تا دشمن موفق نشود به راحتی با چند اقدام تروریستی اسلامستیزی کند.
به نظر من حوزههای علمیه اگر آن رسالت خودشان را آن طور که شاید و باید انجام میدادند، شاید تکفیریها این قدر برای به دام انداختن نسل جوان توفیق نداشتند، امروز مسلمانی که برای رضای خدا به خودش بمب میبندد و میآید برادران مسلمان خودش را در مسجد و در نماز جمعه میکشد! درست است که دشمن پشت سر آنهاست و آنها تحت فریب دشمن قرار گرفتهاند، ولیکن شاید اگر ما گستره فعالیتهای تفسیری، کلامی و اعتقادی خودمان را در ابعاد مختلف در کشورهای مختلف توسعه داده بودیم، حداقل دشمن را به این راحتی به منویات شوم خودش نمیرساندیم.
حوزههای علمیه دانههای یک تسبیح هستند و این دانهها زمانی میتوانند به هم خوب سرویس بدهند که توسط یک نخ به همدیگر مرتبط و متصل شده باشند
این جوانانی که امروز دارند خودشان را میکشند، برای این است که به پیغمبر(ص) برسند، در واقع دشمنان اسلام و دشمنان دین سوار بر جهل مردم شدهاند و آن کسی که باید مردم را از زیر بار جهالت خارج کند، حوزه علمیه است.
*شما الان در حوزه خودتان چه کارهایی انجام دادهاید؟ برنامه بلندمدتان در این زمینه چه بوده؟
-ما یکسری تلاشهایی در این زمینه داریم، اما توجه داشته باشید، همه این فعالیتها مانند یک نخ تسبیح است، در واقع حوزههای علمیه دانههای یک تسبیح هستند و این دانهها زمانی میتوانند به هم خوب سرویس بدهند و همدیگر را تحمل کنند و کنار همدیگر بایستند که توسط یک نخ به همدیگر مرتبط و متصل شده باشند، اما اگر این نخ تسبیح دچار تزلزل شده باشد و خلاصه مشکلی اتفاق افتاده باشد، این دانهها شاید به تنهایی بتوانند، تعداد ذکرها را حفظ کنند، اما قطعاً آن نقش لازم را نخواهند داشت.
بنابراین اگر بخواهیم نسل جوان حوزوی فعال و پویا در بخش خودمان نگه داریم و بخواهیم فعال و پویا در ساختن آن آرمانشهری که باید اتفاق بیفتد به کار ببریم، طبیعی است که بدون همکاری، همیاری، داشتن قوانین و مقررات، نظامنامه و آموزش نمیتوانیم کاری انجام دهیم، به هر حال ما بخشی از این جریان هستیم که باید این جریان کاملاً اصلاح شود، همان گونه که مقام معظم رهبری بارها به این موضوع اشاره کردهاند که نظام آموزشی حوزه باید طبق مطالبات امروز حرکت کند، ضمن اینکه ما باید فقه جواهری را حفظ کنیم، اما نباید فکر کنیم که رسالت حوزههای علمیه فقط و فقط در کار فقه و اصول باید کار کنند و هیچ وظیفه دیگری نسبت به علوم انسانی و علوم دیگر مثل تفسیر، کلام، فقه حکومت و ... ندارند.
به نظرم ما باید حوزهها را تخصصی کنیم، حتی فقهمان را هم تخصصی کنیم، چون آنقدر مسائل فقه وسیع و تخصصی شده است که قطعاً در یک بخش ما بخواهیم کار کنیم، قطعاً خسارت خواهیم دید، یعنی بخشهای دیگر از دست ما خارج میشود، لذا اگر آمدیم حوزه را یک حوزه عام، جامع و شامل تشکیل دادیم و افراد را برحسب استعداد، ذوقیات و استعدادهایشان در آن رشتههایی که مایل هستند، متخصص کردیم .... در فقه، اصول، کلام، قضاء و بخشهای مختلف، طبیعتاً بهرهوری ما از این حوزه بیشتر میشود.
عمده کتابهای حوزه جنبه آموزشی ندارد
*تهران امروز مانند زمان قدیم نیست و با توجه به مناطق 22گانه تهران به نظر شما بهتر نیست حوزهها از شکل تجمیعشده دربیایند و بیشتر جامعه شهر تهران را درگیر کنیم؟
-الحمدلله در تهران این بحث پراکندگی حوزهها به صورت مطلوب است، ما در همه اطراف تهران و بخشهای شمال، جنوب، شرق و غرب حوزههای فعال داریم، آن چیزی که بسیار مهم است این است که باید تلاش کنیم، خروجی این حوزهها بیشتر در راستای کار ترویج اهل بیت(ع) قرار بگیرد و پاسخگوی نیازهای امروز نسل جوان ما باشد، همچنان که الان این حوزهها این کار را میکنند، یک زمانی خدایی نکرده این توهم ایجاد نشود که اکنون حوزهها کار عبث میکنند، نه! همین امروز بسیاری از این حوزهها کمر دشمنان را شکسته، همین حوزهها در مقابل این همه تبلیغات شوم دشمنان و هجمه تولید پرسش و شبهاتی که دشمن ایجاد میکند، در مقابلش ایستادهاند.
اگر به همین بحثها جنبه آموزشی دهیم و این گونه کتابها را مرجع طلاب قرار دهیم، آن زمان حوزه خیلی فعالتر میتواند به پرسشهای حکومتی پاسخگو باشد
منتها میخواهم بگویم حوزهها پتانسیل و توان بیشتری دارند، اگر نظام مدیریتی سیستماتیک در مدرسههای علمیه اعمال بشود و دروس حوزوی طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب نگاه عمیقتر، دقیقتر و کاراتری نسبت به بحثهای حوزه به حوزه ارائه شود، قطعاً تأثیراتش چندین برابر خواهد شد، مثلاً یکی از مشاکلی که درسهای ما دارد، این است که عمده کتابهای ما جنبه آموزشی ندارد، بلکه کارهای تحقیقی یک استاد بوده، مثلا مرحوم شیخ مرتضی انصاری کتابی تحت عنوان «مکاسب» دارند، کارهای تحقیقی بسیار عمیق، وسیع، دقیق و ظریف و یا مرحوم آخوند یا حاح آقا رضا همدانی و سایرین، این بزرگواران کارهای تحقیقی بزرگی داشتند، ولی کتاب آموزشی ننوشتهاند، ما اگر بیاییم به همین بحثها را جنبه آموزشی دهیم و این گونه کتابها را مستندات و کتابهای مرجع طلاب و پژوهشگران علوم اسلامی قرار دهیم، آن زمان حوزه خیلی فعالتر میتواند به پرسشهای حکومتی که امروز ما به آن نیازمند هستیم، پاسخگو باشد.
حرف اینجاست که در این زمینه کاری انجام دهیم، استاد مطهری در این زمینه خیلی بحثهای عمیق و دقیقی داشتند، این حرفهایی که میزنم برای امروز نیست، حتی قبل از انقلاب مرحوم مطهری در این زمینه خیلی حرفها داشتند که میگفتند ما باید بیاییم نظام حوزوی را ضمن حفظ فقه جواهری -همان نگاهی که مرحوم امام داشتند و مقام معظم رهبری دارند- چون ما نمیخواهیم فقه التقاطی وارد کنیم، فقهای که برخواسته از کتاب و سنت و مستندات علمی مذهبی و متون دینی است را با زبان روز مطرح کنیم تا بتواند پاسخگوی نیازمندیهای حکومت باشد.
شعاع وجودی حوزه برای مردم کوچه فراخور مطالباتشان تأمین شود
*اگر یک حوزه در دایره منطقه خود، فعالیتهایش را در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و ورزشی انجام دهد، میتواند در آن منطقه با توجه به تهاجم فرهنگی به عنوان یک واکسن عمل کند، در حالی که حضور حوزه را در این عرصهها خیلی کم میبینیم!
-ببینید بستگی دارد که آن مدیر امکاناتش، ارتباطاتش و نگاهش نسبت به اینگونه کارها مثبت باشد، شاید خیلی از دوستان ما بگویند مثلا آقای علمالهدی چه ضرورتی دارد شما در کنار حوزه قاسم بن الحسن(ع) یک درمانگاه درست کردید یا مثلاً در کنار حوزه یک مجموعه ورزشی دارید؟ یا کار مشاوره حقوقی میکنید؟ شاید افرادی باشند که به این نوع مدل فعالیتهای حوزوی خرده بگیرند، ولی من فکر میکنم ما حوزویان اگر ورود نکنیم، شاید دیگران ورود پیدا کنند که بعد مشخص نیست که چگونه مدیریت خواهند کرد، فکر میکنم حوزه همان گونه که باید طلاب و پژوهشگران را مدنظر قرار بدهد، باید شعاع وجودیاش برای مردم کوچه و خیابان هم فراخور مطالباتشان تأمین و تنظیم شود.
لزوم پرچمداری کارهای اجتماعی توسط حوزویان و حوزهها
*شاید سنتیهای حوزه با این نوع فعالیتها مخالف باشند، مثلاً بگویند مناسب طلبگی نیست و شاید حرمت لباس طلبگی را زیر سؤال میبرد، اینکه طلبه در حوزه نهایت مجتهد شود و فقط خودش را به سعادت برساند، اینکه فایده ندارد، پس باقی مردم از وجود او نباید استفاده کنند؟!
-اتفاقاً یکی از فرمایشاتی که 25 خرداد که خدمت آقا بودیم و آقا فرمودند همین بود، پرچمداری کارهای اجتماعی توسط حوزویان و حوزهها، کارهای اجتماعی مانند مجموعه ورزشی، مشاوره، کار حقوقی، ساخت مسجد، ساخت درمانگاه این دستور اکید حضرت آقا است و این نگاه برای امروز نیست، این نگاه آقا از زمان قبل از انقلاب بوده، این طیف افرادی که در خدمت امام بودند و نفس گرم امام به آنها خورد، مثل شهید بهشتی، مثل حضرت آقا، مثل مرحوم مطهری نوع نگاهشان همین بود و درست هم است، البته اگر بنا باشد ما نسل جوانمان را به سمت معارف دعوت کنیم، ما دکتر متدین متعهد، مهندس متدین متعهد، کاسب متدین متعهد، کارمند متدین متعهد نیاز داریم، اگر بنا باشد خدمتگزاران جامعه را در بحثهای مختلف اجتماعی وارد کنیم، اینها باید در کنار حوزهها بیایند، هم حوزهها از آنها استفاده کنند و هم آنها از حوزهها استفاده بکنند، یک تبادل است، بالاخره خدمات متقابلی است.
یکی از کارهایی که ما شروع کردیم و همین امروز هم داشتیم، راجع به همکاریهای حوزوی با مجموع پزشکان بدون مرز است، چرا که امروز یک کار بسیار لازم و ضروری است، اگر پزشکان خدمتگزار ما به آفریقا با همه خطرات، سختیها و گرفتاریهایی که وجود دارد، میروند و از جیب خودشان خرج میکنند و مردم مسیحی و مسلمان و لائیک را زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران درمان میکنند و میگویند ما از ایران آمدهایم و میگویند ما میخواهیم خدمات بشردوستانه کنیم چقدر ارزشمند است، همان جا هم یک روحانی خوشذوق و خوشسلیقه بیاید معارف اهل بیت(ع) و اصل دین را ترویج و ارائه کند، این یکی از کارهای ماست، ما حوزویان برای این ساخته نمیشویم که دوباره در این حوزهها بزرگ شویم، ما حوزویان ساخته میشویم به مجردی که ساخته شدیم از حوزهها بیرون بیاییم و یک کاری کنیم؛ یعنی یک گرهای را باز کنیم و یک آبی را به کام تشنه لب اهل بیتی(ع) برسانیم، حالا این در ابعاد مختلف در خارج از کشور و داخل کشور میتواند باشد.
اگر یک روحانی به درد مردم بخورد ...
*چون حوزه قرار نیست خدمات فیزیکی ارائه دهد، باید یک فکری بکند که مردم را بتواند جذب کند، مثلاً یک روز در سال یک خدماتی را مانند خدمات مشاورهای ارائه کند!
-ببینید امروز خیلی از حوزهها به این سمت حرکت کردهاند، حالا ما فقط تهران را نبینیم، همه جای ایران تهران نیست، حوزهها در شهرستانها و شهرهای کوچک خیلی حضور پررنگ و تأثیرگذاری دارند، در عین حالی که امروز فضاهای مجازی برای پاسخگیری مردم فراوان شده است، اما باز مردم دوست دارند که مثلاً بعضی از مشاورههای زندگیشان را با یک روحانی انجام دهند، باز مردم دوست دارند نظام آموزشی و تربیتی حوزه را ببینند، دوست دارند حتی فرزندانشان اگر قرار است سخنی از اهل بیت(ع) بشنوند، از زبان یک روحانی بشنوند، یعنی شاید یک سخنرانی غیر از روحانی حرفهای خوبی هم بزند که خیلی خوب و ارزشمند است، اما با این وجود مردم دوست دارند، همین سخنان را از حوزویان بشنوند.
لذا به نظر من در جامعه امروزی، روحانیونی که این حس و دریافت را ادراک کرده باشند، در بورس و مورد مراجعه مردم هستند، مردم با آنها ارتباط دارند، خدا رحمت کند مرحوم آقای مجتهدی که استاد من در تهران بودند، ایشان میگفتند اگر یک روحانی به درد مردم بخورد مردم تحت هیچ شرایطی او را رها نمیکنند و این یک واقعیتی است، چون امروز مردم شریف و بزرگوار ایران میدانند که از ابتدای ولادت فرزندشان اقامه و اذان فرزندشان را حاج آقا مسجدشان یا روحانی حوزوی باید بگوید، یا وقتی که بخواهند وصیتنامه بنویسند و به هر حال عمرشان به پایان برسد و این ارتباط وجود دارد.
حالا برحسب مسائل مختلف اجتماعی فضا کمرنگ و پررنگ میشود، اما آن روحانیونی که کار فرهنگی میکنند و از آن حیطه و قلمرویی که برای آنها تعریف شده است و رسالتی که برعهده دارند پا فراتر نگذاشتهاند و از ذی خودشان خارج نشدهاند، یکی از دلایل مقبولیت ویژه مقام معظم رهبری انقلاب در میان اقشار مختلف مردم با این همه تبلیغات منفی دشمن چیست؟ موضعگیریها و ارتباطات اجتماعی آقا است، بله! همه اینها درست است، ولیکن یکی از مهمترین دلایلش این است که آقا و خانوادهشان از ذی روحانی بودن خارج نشدهاند، این را مردم لمس کردهاند و دیدهاند، فرزندانشان، مدل زندگی و تعاملشان، سخنان و عملکردشان و ... این خیلی مهم است.
مردم اگر ببینند روحانی مسجد و محلهشان از جنس خودشان است و حریم ویژهای برای خودش درست نکرده و حرمت مردم را حفظ کرده است، قطعاً در سایر رفتارهای زندگی و اجتماعی هم به آن روحانی اقتدا میکنند. از نماز مهمتر هم مگه داریم؟ نه نداریم! مردم در مساجد و نماز جمعه به چه کسی اقتدا میکنند؟ به همین حاج آقای مسجد، حالا این حاج آقا محل چه زمانی موفق است؟ زمانی که این حاج آقای محل منش، رفتارش و ارتباطاتش تعریف شده باشد و مردم فکر کنند این حاج آقا از جنس خودشان است و همراه خودشان است.
انتهای پیام/ک
∎