شركت صنايع كيش خودرو ازجمله برندهايي است كه پس از انقلاب در منطقه آزاد كيش شكل گرفت و خيلي زود هم به احتضار درآمد. اين شركت نخستين كارخانه خودرويي بود كه پس از انقلاب، از سوي بخش خصوصي در كشور بنيانگذاري شد اما نتوانست در اين عرصه موفقيتي كسب كند چرا كه اين خودروساز توقعات مشتريان را برآورده نكرد و در انتخاب محصول دچار اشتباه شد، شكست خورد. كيش خودرو يكي از نخستين نمونههاي حضور بخش خصوصي در صنعت خودرو پس از انقلاب بود كه نتوانست كارنامه خوبي از خود به يادگار بگذارد. بخش خصوصي در صورتي ميتواند در صنعت خودرو عملكرد مناسبي داشته باشد كه نياز بازار را بشناسد و بر اساس سليقه مشتريان به توليد محصولات جديد و به روز بپردازد.
صنايع خودروسازي كيش كه در سال 74 بنيانگذاري شد، در حالي كه عمرش حتي به يك دهه هم نميرسيد در سال 83 طعم تعطيلي را چشيد. اما دليل اين مرگ زودرس چه بود؟ اصولا هر برند، به مانند موجودي زنده يك روز به دنيا ميآيد و يك روز هم از دنيا ميرود. يا مثل تمدنهاي بشري در دورهيي به اوج رسيده و در دورهيي ديگر به حضيض ميرسد. برندها هم اينگونه هستند. اما آنچه ميتوان مورد بحث قرار داد اين است كه چرا طول عمر برخي برندها كم بوده و اصولا به اوج نميرسند و زود سقوط ميكنند. اين اتفاق در صنايع خودروسازي كيش رخ داد و در حالي كه همه اميدوار بودند تا بخش خصوصي واقعي بتواند در اين صنعت موفقيتي كسب كند، اين اتفاق به وقوع نپيوست. كيش خودرو ابتدا توسط دو سرمايهگذار راهاندازي شد اما چون اين دو از اداره شركت برنيامدند شركت «آتيه دماوند» به عنوان طلب خود سهام اين شركت را به مالكيت خود درآورد تا بدينترتيب مالكان آن عوض شوند. درواقع تغيير مالكيت اين برند نخستين ضربهيي بود كه به كيش خودرو وارد كرد. به هر حال هر گاه كه موسسان برندي بالاي سر، كار نباشند و عدهيي ديگر بر راس آن قرار گيرند، خود به خود براي اين برند كه به نهالي جوان ميماند كه تنها در بيابان رها شده و كسي نيست به آن آب دهد و در برابر باد و باران از آن محافظت كند آسيب خواهد رسيد.
در ادامه نيز، ديگر خريداران نتوانستند اين برند را به ثمر برسانند و توليد آن را افزايش دهند. طبيعتا وقتي كه شركتي در قالب بدهي به شركتي ديگر واگذار ميشود، چون شركت جديد، تخصص لازم را در اداره آن ندارد چنين اتفاقي ميافتد. بعد از آنكه «آتيه دماوند»، كيش خودرو را خريد، وقتي كه ديد نميتواند اين شركت را مديريت كند، سهام آن را به افرادي ديگر واگذار كرد كه آنها هم نتوانستند كاري از پيش ببرند. اگر امروز به كيش سري بزنيد متوجه خواهيد شد كه نامي از كيش خودرو نمانده و اين احتمال وجود دارد كه در آيندهيي نزديك زمين آن تغيير كاربري داده شود. خريداران كيش خودرو، شركتي را به دست آوردند كه داراي زمين وسيع در جزيره كيش، جواز توليد خودرو و خطوط توليد بود. اينها همه داراييهاي ارزشمندي محسوب ميشوند كه در اختيار طلبكاران قرار گرفته است. اما اينكه چرا خريداران بعدي نتوانستند كيش خودرو را احيا كنند جاي سوال دارد و اين مشكل نه تنها در كيش خودرو بلكه در بسياري از صنايع كه به دليل بدهي بانكي به غير واگذار شدهاند، نمود دارد.
اما اين سوال هنوز پابرجاست كه چه عاملي سبب شد تا كيش خودرو نتواند به اهداف خود در توليد خودرو برسد؟ مهمترين عامل اين بود كه سرمايهگذاران اوليه خودرو مناسبي براي توليد انتخاب نكردند. اين خودرو از بدنهيي فايبرگلاس بهره ميبرد و عملا نتوانست نظر بازار را به خود جلب كند و فروش مناسبي داشته باشد. طبيعتا كاهش فروش خودرو سبب ميشود كه سرمايه در گردش بنگاه كم شده و او نتواند به اهداف خود برسد. سرمايهگذاران اوليه كيش خودرو با اينكه سبقهيي در اين صنعت داشتند و با چشمان بسته وارد آن نشده بودند، نتوانستند اين برند را بزرگ كرده و نهالش را به درختي تنومند تبديل كنند. البته بايد انصاف داشته باشيم و اين را در نظر بگيريم خودروهايي كه تحت عنوان «سيناد» در كشور به توليد رسيد به غير از بدنه ضعيفي كه داشتند در قواي محركه بسيار قدرتمند بودند. ولي خب به هر حال نظر بازار به سمت اين محصول جلب نشد و عملا نتوانست موفقيت لازم را كسب كند. از اين رو با توجه به همخوان نبودن درآمدها و هزينهها برند كيش خودرو از نظر مالي ضعيف شد و با توجه به اينكه نتوانست بدهي مالي خود را با بانك صنعت و معدن تسويه كند، به تصاحب طلبكاران درآمد.
به غير از كيش خودرو، در آن زمان كرمان موتور به عنوان بخش خصوصي ديگري در صنعت شكل گرفت و توانست تا به يكي از خودروسازان خوب كشور تبديل شود، چراكه نحوه مديريت كرمان موتور با كيش خودرو بسيار متفاوت بود. كرمان موتور توانست برخي از بزرگان صنعت خودرو كشور كه در شركت ايران خودرو سابقه فعاليت داشتند را به استخدام خود درآورد و نيروي انساني مناسبي را دور خود جمع كند. اين اتفاق در كيش خودرو رخ نداد و عمدتا افرادي به كار گرفته شدند كه شايد از نظر بازاريابي و فروش نتوانستند انتظارات را برآورده كنند. نكته بعدي اينكه آنها محصولات مناسب بازار ايران را انتخاب كرده و به توليد رساندند و شايد اگر تحريمها نبود ميتوانستند به يكي از بزرگترين خودروسازان بزرگ خاورميانه تبديل شوند. در همان زمانها هم شركت زاگرس خودرو تاسيس شد و خانواده غلامي به عنوان هلدينگي خانوادگي اين كارخانه را در نزديكيهاي نهاوند و بروجرد بنيانگذاري كردند. زاگرس خودرو، پروتون مالزي را به عنوان شريك اصلي خود انتخاب كرد و به توليد محصولات اين شركت پرداخت اما در ادامه نتوانست با همتاي مالزيايي خود همكارياش را ادامه دهد. اين شركت با وجود اينكه نسبت به كيش خودرو عملكرد مناسبتري داشت اما برند خود را به عنوان يك خودروساز بزرگ مطرح نكرد و خطوط توليدش را در اختيار خودروسازان بزرگ كشور قرار داد تا محصولاتي از آنها را به توليد برساند. زاگرس خودرو داراي خط رنگ بسيار مجهزي است كه در حال حاضر خودروهاي ام ويام در آن به توليد رسيده و در بازار غرب كشور عرضه ميشود. در كل اگر بخواهيم بين سه برند خودرويي كه در دهه 70 از سوي بخش خصوصي بنيانگذاري شد يكي را ناموفق معرفي كنيم ميتوانيم نام كيش خودرو را به زبان بياوريم چرا كه اين خودروساز نتوانست حداقل به مانند زاگرس خودرو شكل فيزيكي خود را حفظ كرده و خطوط توليد خود را زنده نگه دارد.
درسهايي از مرگ كيشخودرو
صاحبخبر -