ميخايل شير / گزارشگر حوزه كاخ سفيد
نيويورك تايمز / ترجمه: مجله آينده نگر
«بيداري؟» ايميل دير ميرسد، اغلب بعد از 1 بامداد كه از يك گوشي بلكبري امن از يك نشاني ايميل فرستاده شده كه تنها معدودي آن را ميدانند.گيرنده مضطرب دوباره فهميده كه رييس هنوز به رختخواب نرفته است. در ماه ژوئن، ساعت 12:30 شب بود كه ايميلي به بنجامين رادس، معاون مشاور امنيت ملي و دنيس مكدانو، رييس كاركنان كاخ سفيد رسيد كه در آن رييسجمهور به آنها اعلام كرده بود پيشنويس سخنراني صبح آن روز را درباره پاسخ تندي به اظهارات دونالد ترامپ درباره كشتار اورلاندو تمام كرده است. اوباما گفته بود كه آن دو كارمندش پيشنويس سخنراني را ببينند. اوباما خود را يك «مرد شب» ناميده و به عنوان رييسجمهور، او ساعتهاي طولاني و تنها بعد از تاريك شدن هوا در حال كار كردن است، همان اندازه كه روزها در دفتر بيضوي كاخ سفيد كار ميكند. تقريبا در شبهايي كه او در كاخ سفيد است حدود ساعت 6:30 با همسر و دخترانش شام ميخورد و بعد به «اتاق قراردادها»، دفتر خصوصي خودش، ميرود كه در زير طبقه دومي است كه اتاق خوابش در آن قرار دارد. نزديكترين دوستانش ميگويند كه او در آن جا حدود چهار تا پنج ساعت را تنها ميگذراند. او بعد از شام و در دفتر كار خصوصياش روي سخنرانيهايش كار ميكند. او خلاصه گزارشهاي شوراي امنيت ملي را ميخواند كه هر روز ساعت 8 شب برايش فرستاده ميشود. 10 نامه از مردم امريكا را كه توسط كاركنان دفترش انتخاب شدهاند ميخواند. در شب 13 ژوئن، ليز اوكانر، يك معلم طبقه متوسط در كنتيكات، در نامهاش به اوباما نوشته بود: «چطور ما ميتوانيم به شهروندان اجازه بدهيم كه اسلحههاي خودكار بخرند؟ آنها سلاحهاي جنگي هستند. » رييسجمهور همچنين شبكه كابلي اياسپيان را نگاه ميكند كه نتايج دقيقهبهدقيقه رقابتهاي ورزشي را پوشش ميدهد، داستان ميخواند يا با دوستانش روي آيپد خود «كلمات با دوستان» را بازي ميكند. ميشل اوباما گاهي ظاهر ميشود اما قبل از رييسجمهوري به رختخواب ميرود كه خيلي دير و به ندرت بيش از پنج ساعت در روز ميخوابد. براي اوباما زمان تنهايي بسيار مهم شده است. رام امانوئل، رييس دفتر اوباما ميگويد كه در طول روز سر رييسجمهور بسيار شلوغ است و تعداد كساني كه ميخواهند او را ببينند خيلي زياد است بنابراين در زمانهاي شب او فرصتي براي تمركز دارد. جورج دبليو بوش، رييسجمهوري قبلي، ساعت 10 شب به رختخواب ميرفت. بيل كلينتون مانند اوباما دير ميخوابيد اما زمان را با مكالمات بيانتها با دوستان و متحدان سياسياش ميگذارند.
كوه عظيمي از كاغذ
وقتي كه اوباما براي نخستين بار وارد كاخ سفيد شد، برنامه بعد از شامش حوالي 7:15 عصر در اتاق بازي كه در طبقه سوم ساختمان محل اقامتش بود شروع شد. آن جا، اوباما با سرپرست امور شخصي آن موقع خانواده رييسجمهور، حدود 45 دقيقه بيليارد بازي كردند. در آن زمان او با دخترانش نيز قبل از خواب بيليارد بازي ميكرد. اين روزها كه دخترهايش وارد سن نوجواني شدهاند اوباما مستقيم به «اتاق قراردادها» ميرود كه بسياري از توافقنامههاي تاريخي در آن جا امضا شده است؛ مثل توافق پايان جنگ امريكا و اسپانيا در سال 1898 ميلادي. امانوئل ميگويد: «كانال ورزشي روشن است. تصوير همهگير اتاق در تلويزيون بزرگ صفحهتخت ورزش است كه در پيشزمينه با صداي كم ديده ميشود. تا ساعت هشت شب، كارتابل بزرگ جلدچرمي رييسجمهور براي او آورده ميشود كه كوهي از كاغذها در قالب نامه و گزارش و درخواست، در ميان پوشههاي آن به چشم ميخورد. او يا روي صندلي چرمي خود پشت ميز چوبي قديمي مينشيند يا روي كاناپهاي كه گوشه اتاق است. تام دونيلون، مشاور امنيت ملي اوباما بين سالهاي 2010 تا 2013، ميگويد كه رييسجمهور همه برگهها را نگاه مياندازد، صبح همه نتايج را ميتوان روي آنها ديد؛ سوالات، نكتهها و تصميمات را.
هفت دانه بادام
اوباما براي بيدار ماندن سراغ كافئين نميرود. او به ندرت قهوه يا چاي مينوشد و اغلب يك بطري آب جلوي وي است. دوستانش ميگويند كه تنها هلههوله او در شبها هفت دانه بادام كمي شور است. كاس ميگويد: «ميشل اوباما و من هميشه يك جوك در اين باره ميگوييم: نه شش دانه، نه هشت دانه؛ هميشه هفت دانه بادام.»برخي اوقات كارهاي موقع روز اوباما با زمان شب او تداخل پيدا ميكند. يك عكس كه در سال 2011 گرفته شده، اوباما را نشان ميدهد كه در اتاق قراردادها همراه مكدونو كه آن زمان معاون مشاور امنيت ملي بود و جان برنان، رييس واحد ضدتروريسم وقت اوباما و رييس كنوني سازمان سيآياي نشسته است و تماسي با نخستوزير ژاپن، نائوتو كان، كمي بعد از وقوع زلزله موحشي با بزرگي 9 ريشتري در اين كشور تماس گرفته است. شرح عكس ميگويد: «اين تماس نزديك نيمهشب برقرار شد.» اما اغلب اوقات، زمان اوباما در اتاق قراردادها متعلق به خودش است.
در سال 2009، اوباما به سردبير مجله نيوزويك گفت: «من معمولا تا حدود 11:30 شب گزارشهاي خلاصهشده را ميخوانم، نامههاي اداري را پاسخ ميدهم يا چيزهايي مينويسم و آن موقع اغلب قبل از اينكه به رختخواب بروم در حدود نيم ساعت كتاب ميخوانم تا ساعت حدود 12:30 بشود و گاهي هم كمي ديرتر ميشود.» اوباما در سال 2014 به دو خبرنگار شبكه ايبيسي در «برنامه زنده با كلي و ميخاييل» گفت كه او حتي ديرتر هم بيدار ميماند - «تا ساعت 2 نيمه شب، چكيده گزارشها را ميخوانم و كار ميكنم»- و اضافه كرد كه «سر ساعت معقولي بيدار ميشوم؛ معمولا حدود 7.»
امشب برميگردي؟
طولانيترين شبهاي اوباما كه معمولا تا حوالي صبح طول ميكشد معمولا زماني است كه او درگير سخنرانيهايش است. در يكي از شبهاي ژوئن گذشته، كدي كينان، نويسنده نطقهاي رييسجمهور، ساعت 9 شب از سر كار به خانه برگشته بود و يك پيتزا سفارش داده بود كه از رييسجمهور شنيد: «ميتوني امشب برگردي؟» كينان اوباما را در دفتر خصوصياش در طبقه اول محل اقامت خانوادهاش ملاقات كرد؛ جايي كه تا حوالي 11 شب با هم روي سخنراني رييسجمهور درباره شليك مرگبار به 9 امريكايي آفريقاييتبار در يك كليساي متوديست آفريقايي در واشنگتن، كار ميكردند. سه ماه قبلتر، كينان مجبور شده بود شب به كاخ سفيد برگردد وقتي كه در نيمههاي شب اوباما به او خبر داده بود ميخواهد سخنرانياش را كه بنا بود در آلاباما درباره پنجاهمين سالگرد «يكشنبه خونين» ارايه شود، تغيير دهد؛ يكشنبه خونين روزي بود كه شركتكنندگان در تظاهرات بهطور وحشيانهاي توسط پليس كتك خورده بودند. كينان حرفهاي اوباما را درباره شب اين طور تكرار ميكند: «توي شب چيزهايي هست. شب كوچكتر است. به تو اجازه ميدهد كه فكر كني.»جان فاوريو، نويسنده نطقهاي رييسجمهور قبل از كينان، در سال 2009 به اوباما پيشنويس سخنراني پذيرش جايزه صلح نوبل را شبي كه ميخواستند طبق برنامه واشنگتن را به مقصد اسلو ترك كنند تحويل داد. اوباما آن شب تا چهار صبح سخنراني را بازبيني ميكرد و صبح روز بعد، پيشنويس 11 صفحهاي سخنراني را به فاوريو تحويل داد. توي هواپيما به سمت نروژ نيز اوباما، فاوريو و دو دستيارش تقريبا همه مسير به كار كردن روي سخنراني ادامه دادند. وقتي كه اوباما نطقش را ارايه كرد، به فاوريوي دربوداغان در هتل تلفن زد. فاوريو آن روز را به خاطر ميآورد: «او گفت «هي، فكر ميكند درست از كار درآمد.» گفتم بله و او گفت «بگذار ديگر هيچوقت دوباره اين كار را نكنيم.»
كمي وقت براي بازي
همه كارهايي كه در اتاق قراردادها انجام ميشود كار نيست. علاوه بر بازي «كلمات با دوستان» روي آيپد كه يك گيم آنلاين شبيه به بازي با كلمات به وسيله حروف است، اوباما صداي تلويزيون را براي ديدن رقابتهاي بزرگ ورزشي بلند ميكند. رگي لاو، يكي از بازيكنان تيم بسكتبال كه در سه سال اول رياستجمهوري اوباما دستيار شخصياش بود، ميگويد: «اگر او يك مسابقه را تماشا ميكند، بعدش يك پيامك ميفرستد؛ مثلا «تيم داك نبايد آن مسابقه را ميبرد» يا چيزي شبيه به اين.» رييسجمهور همچنين از زمانش استفاده ميكند براي اينكه اخبار را دنبال كند، روي آيپدش نگاهي اجمالي به نيويوركتايمز، واشنگتنپست و والاستريت ژورنال مياندازد يا شبكه تلويزيون كابلي را ميبيند. رگي لاو به ياد ميآورد كه يك شب بعد از ساعت يك بامداد ايميلي از اوباما دريافت كرده بود؛ وقتي كه گزارشي را از تلويزيون ديده بود درباره دانشآموزاني كه فهرستي از خواستههايشان را عنوان ميكردند كه شامل ملاقات با رييسجمهور بود. اوباما از لاو پرسيده بود كه چرا او آنها را ملاقات نكرده است. لاو به خاطر ميآورد: «من جواب دادم يكي تصميم گرفته كه اين ملاقات ايده خوبي نيست. او هم جواب داد «خوب، من رييسجمهورم و فكر ميكنم كه ايده خوبي باشد.»»اوباما و همسرش همچنين طرفدار سريالهاي خانوادگي تلويزيونهاي كابلي مثل «براودواك ايمپاير»، «گيم آو ترونز» و «بريكنيگ بد» هستند. جمعهشبها كه شبهاي فيلم در كاخ سفيد است، اوباما و خانوادهاش اغلب به سينماي خانگي ميروند كه يك سينماي كوچك با 40 صندلي است در طبقه اول بال شرقي كاخ سفيد و فيلمهاي دستاولي را تماشا ميكنند كه انتخاب كردهاند و از انجمن تصاوير متحرك امريكا گرفتهاند. همچنين زمانهايي نيز براي خيالبافي اوباما باقي ميماند درباره اينكه زندگي خارج از كاخ سفيد چطور ميتواند باشد. امانوئل كه اكنون شهردار شيكاگو است اما دوست نزديك رييسجمهور باقي مانده، ميگويد كه او و اوباما يك بار تصور كردند كه به هاوايي رفتهاند و يك مغازه تيشرتفروشي به راه انداختهاند كه يك سايز (مديوم) و يك رنگ (سفيد) را ميفروشد. روياي آنها طوري بود كه تا مدتها ديگر نميتوانستند تصميم بگيرند. طي جلسات سخت كاخ سفيد كه تصميم درست به نظر غيرممكن است، امانوئل گاهي به سوي اوباما رو ميكند و ميگويد: «سفيد» و اوباما هم در عوض ميگويد: «مديوم.»حالا اوباما كه شش ماه تا ترك انزواي آخر شبها در اتاق قراردادها وقت دارد، به نظر ميرسد به انتها نگاه ميكند. او يك بار در ماه مارس سر صبحانهاي كه در اتاق غذاخوري دولتي ميخورد، گفت: «من سه چهار ماه جايي خواهم رفت كه فقط بخوابم.»