شناسهٔ خبر: 15028591 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

تهران به ویروس جهان مدرن مبتلاست

صاحب‌خبر -

امیرحسین جلالی روانپزشک

در مسائل روانی بخشی به ژنتیک افراد- ژنتیک آسیب‌پذیر اشخاص- بستگی دارد، البته سهم بسیار بزرگی را هم عوامل محیطی دارند. هرچه محیط، محیط پرتنش‌تر و نامناسب‌تری باشد، طبعا افراد بسیار مستعدتر می‌شوند. به‌هرحال عاملی تحت‌عنوان تعیین‌کننده‌های اجتماعی سلامت و سلامت روان سال‌هاست که مورد تأکید سازمان جهانی بهداشت قرار گرفته و رسمیت دارد، حتی ذکر می‌شود در جاهایی 70درصد متغیرهای تعیین‌کننده سلامت روان، اجتماعی هستند. مسائل اجتماعی دخیل عبارتند از آلودگی‌های زیست‌محیطی، آلودگی هوا ، احساس تبعیض در جامعه، قابل پیش‌بینی نبودن فرآیندهای اداری و اجتماعی، نابرابری، فساد و ناپایداری چه در روندهای اجتماعی و چه روندهای خانوادگی. درواقع عوامل اجتماعی متنوع و متعدد هستند. به عبارتی میکروب و ویروس جهان جدید و مدرن همین عوامل اجتماعی هستند؛ اطلاعات، روندهای اجتماعی و عواملی که در حقیقت تنش‌های روانی ایجاد می‌کنند. در روزگار جدید طاعون و وبا افراد را از پا درنمی‌آورد، بلکه این اطلاعات و تنش‌های اجتماعی و روانی هستند که به جان افراد افتاده‌اند. این روزها اشخاص زیادی به پزشک عمومی و متخصص‌های مختلف مراجعه می‌کنند و شکایت‌های خیلی مبهم و گنگی دارند. شکایت‌هایی مثل احساس خستگی، فرسودگی، اختلال در حافظه، بدخوابیدن، تنش دایمی، تنش نامتناسب در شرایطی که به‌طور معمول انتظار می‌رود اضطراب نداشته باشند و عصبانیت که خیلی شکایت رایجی است. از نظر پزشکی همه این افراد آزمایشات مختلفی را انجام داده‌اند و معمولا آزمایشات نرمال هستند. در بررسی‌های روانپزشکی نیز خیلی از این موارد جزو اختلالات روانی نیستند. افراد رنج می‌برند، این علایم خیلی رایج است. افراد اگر در خودشان مرور کنند ممکن است خیلی از این علایم را در یک‌ماه یا یک هفته گذشته تجربه کرده‌ باشند که معمولا بررسی‌های پزشکی و روانپزشکی چیزی را مشخص نمی‌کند و پاسخ آن کیفیت زندگی است. سلامتی حالت صفر و یک ندارد و می‌توانیم سالم باشیم اما یک سالم نزدیک به بیمار وقتی خوب زندگی نمی‌کنیم. حالا سوال این است که چه عواملی روی کیفیت زندگی اثر می‌گذارند. پاسخ این است که هرچیزی که باعث شود ورودی ذهن ما زیاد باشد و توان پردازش ذهن ما به آن اندازه نباشد، کیفیت زندگی ما تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. تغذیه، هوای سالم، ورزش‌کردن، خواب کافی و... عوامل غیرمستقیم بر ارتقای کیفیت زندگی هستند و می‌توانند فرد را در داشتن ذهن آرام و رسیدن به شادکامی یاری کنند. زمانی که این عوامل تأمین نشوند یا به‌طور ناقص از آنها برخوردار باشیم و در مقابل عوامل تحریک‌کننده افزایش بیابند و ورودی‌های ذهن‌مان از اطلاعاتی که از دنیای مجازی و غیرمجازی دریافت می‌کنیم تا اطلاعاتی که در زندگی شهری با آنها روبه‌رو هستیم، حالت صعودی بیابد، نتیجه چیزی می‌شود که ما امروزه در کلانشهر تهران با آن روبه‌رو هستیم. دیدن برج‌ها، صدای بوق‌ها، صدای دستفروش‌ها، صدای ماشین‌آلات ساختمانی و... داده‌هایی هستند که وارد ذهن ما می‌شوند و اصلا به این نیاز نیست که ما مداوم تلگرام و فیس‌بوک را چک کنیم یا تلویزیون ببینیم. همه این داده‌ها بار مضاعفی را به جسم و روان فرد وارد می‌کنند که دستمایه همه اینها این می‌شود که ما از لحاظ روانی احساس شادکامی نمی‌کنیم و حال بدن‌مان‌ هم خوب نیست؛ بد می‌خوابیم، احساس خستگی داریم و در مجموع احساس شادی و سرزندگی نمی‌کنیم. در مجموع همه این موارد یک بیماری نیستند که پزشکی درمان یا داروی مشخصی برای آن تجویز کند، درواقع قصه این است که ما نه سالم هستیم، نه بیمار فقط بد زندگی می‌کنیم و تنها راه پیش‌روی ما این است که خوب زندگی کنیم. واقعیت این است که تهران معدل خوبی ندارد و جای خوبی برای زیستن نیست .