شناسهٔ خبر: 15026488 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

قاتل: قصد دفاع از خانواده‌ام را داشتم

روزنامه جوان

مرد جواني كه متهم است دو سال قبل مزاحم همسرش را در شهرستان ورامين به قتل رسانده، در جلسه محاكمه حادثه را شرح داد.

صاحب‌خبر -
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه پنجم ارديبهشت ماه سال 93 مأموران پليس ورامين از مرگ مشكوك مرد جواني در بيمارستان بعثت با خبر و در محل حاضر شدند. بررسي‌ها نشان داد كه رضا با ضربات متعدد چاقو كشته شده است. همچنين مشخص شد كه عامل حادثه كامران، يكي از دوستان مقتول است كه بعد از حادثه متواري شده است. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، بررسي‌ها براي بازداشت متهم به جريان افتاد تا اينكه ماه بعد از حادثه، او خودش را تسليم پليس كرد. كامران در بازجويي‌ها به جرمش اقرار كرد و گفت رضا مدام مزاحم همسرم مي‌شد. هر چند به او هشدار داده بودم، اما سرانجام وقتي متوجه شدم كه به حرفم توجه نمي‌كند، او را به قتل رساندم. كامران بعد از كامل شدن تحقيقات از سوي بازپرس مجرم شناخته شد و روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي پاي ميز محاكمه ايستاد.

بعد از اينكه اولياي دم گفتند كه خواسته‌شان قصاص است، كامران به درخواست قاضي در جايگاه قرار گرفت و گفت مدتي قبل از حادثه متوجه شدم كه رضا براي همسر و فرزندانم ايجاد مزاحمت مي‌كند. او نيمه‌هاي شب زنگ خانه‌مان را مي‌زد و فرار مي‌كرد. او شماره تلفن همراه همسرم را به دست آورده بود و مدام مزاحم مي‌شد. چندبار درباره كارهايي كه مي‌كرد به او تذكر دادم، اما به حرفم توجه نكرد. شب حادثه در حال رانندگي در محل بودم كه با خودروي خودش از مقابل آمد و با ماشين من آينه به آينه شد. البته او از قصد اين كار را كرد و كمي جلوتر توقف كرد. من هم ماشين را پارك كردم و به سراغش رفتم. ديدم كه به صندلي عقب رفته و دراز كشيده است. در ماشين را باز كردم و با هم درگير شديم. براي اينكه او را بترسانم تا دست از مزاحمت بردارد، چاقو كشيدم، اما فايده نداشت. بعد با چاقو چند ضربه به پايش زدم كه يكي از ضربه‌ها به سفيدرانش برخورد كرد و كشته شد. متهم گفت من اصلاً قصد كشتن او را نداشتم و نمي‌دانستم كه برخورد چاقو با سفيدران موجب مرگ فوري انسان مي‌شود.
قاضي سؤال كرد چرا عليه متهم شكايت نكردي؟

متهم گفت: خيلي پشيمانم. به‌جاي درگيري بايد از رضا شكايت مي‌كردم تا از طريق قانون مشكلم حل مي‌شد. با اينكه خيلي به زندگي‌ام علاقه داشتم، ولي اين اتفاق باعث شد همسرم را از دست بدهم. او سال پيش طلاق گرفت.

همسر سابق متهم نيز به دادگاه گفت: مقتول مسافربر بود. بعد از اينكه يك بار به عنوان مسافر سوار شدم، مزاحمت‌هاي او شروع شد. يك بار براي شكايت از او به كلانتري رفتم، اما در راه بازگشت متوجه شدم كه رضا من را تعقيب كرده است. او چادر را از سرم كشيد و به زور مرا سوار ماشينش كرد. به جاي خلوتي برد، تهديدم كرد و گفت: اگر از دستش شكايت كنم، دخترم را خواهد دزديد. از ترس به همسرم چيزي نگفتم و ديگر شكايت نكردم تا اينكه اين حادثه پيش آمد.
قاضي عبداللهي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم با اعضاي دادگاه وارد شور شد.

نظر شما