به گزارش خبرنگار ما ساعت 08:30 صبح روز سه‌شنبه، نهم شهريور بود كه مأموران كلانتري 153 شهرك ولي‌عصر قاضي مرادي‌، بازپرس ويژه قتل تهران را از قتل مردي ميانسال در خيابان گره‌‌گشا با خبر كردند. لحظاتي بعد كه بازپرس همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حاضر شد، مشخص شد كه جسد متعلق به مردي 55 ساله به نام عبدالرضا است كه با ضربه چاقو به گردنش كشته شده است. در تحقيقات بعدي معلوم شد كه عبدالرضا پشت فرمان خودروي پژو‌ آردي خود هدف قرار گرفته و بعد از پياده شدن از خودرو و طي مسافتي حدود سه متر نقش بر زمين شده و جان خود را از دست داده است.

كارآگاهان در تحقيقات ميداني متوجه شدند كه عبدالرضا از ساكنان محل است. خانواده وي بعد از حضور در صحنه جرم گفتند كه او مثل هر روز براي رفتن به سر كار خانه را ترك كرد، اما دقايقي بعد، از ماجراي قتل او با خبر شدند.
بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، كارآگاهان در بررسي بيشتر صحنه جرم متوجه شدند كه محل پارك خودروي مقتول كنار مغازه‌اي است كه بيرون آن هم مجهز به دوربين مداربسته است. بررسي تصاوير دوربين كافي بود تا عامل حادثه خيلي زودشناسايي شود. خانواده عبدالرضا بعد از ديدن تصاوير متوجه شدند كه قاتل كسي نيست جز برادر 40 ساله مقتول كه بعد از حادثه از محل فرار مي‌كند. يكي از اعضاي خانواده مقتول گفت محمد از سال‌ها قبل با عبدالرضا اختلاف داشت. البته او اعتياد شديدي هم به مصرف مواد دارد. خانواده مقتول گفتند محمد وضعيت رواني مناسبي ندارد. بارها مقابل خانه ما آمده و تهديد كرده بود، اما نمي‌دانستيم كه تهديد خودش را جدي مي‌كند.
 بعداز شناسايي محمد به عنوان قاتل، كارآگاهان موفق شدند مخفيگاه وي را در شهرك انقلاب در منطقه خاوران شناسايي كنند. وقتي مأموران پليس براي بازداشت محمد وارد محل شدند، او را در حال مصرف مواد مخدر دستگير كردند.

محمد در اولين تحقيقات به قتل برادرش اعتراف كرد. متهم گفت: من چند سالي است كه به مصرف مواد مخدر اعتياد دارم. مجرد هستم و به تنهايي زندگي مي‌كنم. وي مدعي شد، برادرم مرد خطرناكي بود. او با علوم غريبه ارتباط داشت و سحر و جادو مي‌دانست به خاطر همين تصميم به قتل او گرفتم. البته احكم‌الحاكمين به من فرمان قتل داده بود. روز حادثه چاقو برداشتم و براي اجراي فرمان قتل مقابل خانه برادرم رفتم.

متهم ادامه داد: من از اينكه برادرم را به قتل رسانده‌ام، پشيمان هستم، اما مي‌دانم كه جايگاه خوبي در جهان ديگر دارد و اين موضوع من را خوشحال مي‌كند. صبح روز حادثه وقتي پشت فرمان ماشينش نشست به خودروي او نزديك شدم. او شيشه ماشين را پايين داده بود. من هم با چاقويي كه همراه داشتم، ضربه‌اي به گردنش زدم كه خون فوران زد. بعد هم به سرعت از محل فرار كردم اما نمي‌دانستم كه به اين زودي دستگير مي‌شوم.
سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: تحقيقات بيشتر از متهم در جريان است.