فرار از آقازادگی
در آغازاین برنامه، قسمتهایی از صحبتهای دکتر علی شریعتی پخش شد که در آن نظریۀ «هنر در خدمت هنر» را فریبی از جانب اشرافیت و قدرتهای مسلط بر بشریت میدانست تا با این حربه بتوانند هنرمند را در داخل کلاسهای درس دانشگاه محصور کنند و بشریت را از بزرگترین سرمایههای پیشرفت، رفاه و ترقی محروم نمایند.
سپس شهید العالم با توضیح وضعیت خانوادگی خود در کودکی، توضیحی دربارۀ اسم خود بیان کرد و گفت: والدینم افراد مشهور و شناختهشدهای در بنگلادش بودند.نام برادرم خالد منصور و نام من زاهد منصور بود. ما برای اینکه از شهرت والدین استفاده نکنیم،از همان کودکی تصمیم گرفتیم اسم خودمان را عوض کنیم و منبه «شهید العالم» تغییر نام دادم.
او در توضیح مهاجرتش به انگلیس برای تحصیل گفت: والدین من توانستند من را به انگلیس بفرستند؛ اما توانایی تأمین هزینههای من را نداشتند؛ بنابراین من مجبور بودم در آنجا کارگری کنم، توالت بشویم و حتی در مقطعی نگهبان کلوبهای شبانه بودم. با این مشکلات بالاخره توانستم دکترای بیوشیمی را از دانشگاه لندن انگلیس بگیرم.
دوربینی که ناخواسته وارد زندگی شد
این مدرس عکاسی در ادامه به اتفاقی پرداخت که موجب شد او به عکاسی روی بیاورد و گفت: وقتی که در انگلیس بودم، فرصتی پیش آمد که با هزینۀ کمی به آمریکا سفر کنم. یکی از دوستانم از من خواست تا از آمریکا دوربینی برای او بخرم. من آن دوربین را خریدم؛ ولی وقتی به انگلیس برگشتم، دوستم گفت که پول دوربین را ندارد و دوربین روی دستم ماند. من با دوربین عکاسی کردم و بعداً عکسهایم در مجلههای انگلیس چاپ شد.
عکاسی در کشوری که مردم سواد خواندن و نوشتن ندارند
بازگشت از انگلیس به بنگلادش و تصمیم برای انتخاب عکاسی به عنوان شغل، ادامۀ صحبتهای مهمان برنامۀ همقصه بود و با توضیح اینکه او با هدف رسیدن به جامعهای که برابری بیشتر، چه در سطح بینالمللی و چه در سطح کشور بنگلادش، در جریان باشد، به عکاسی روی آورده است، گفت: احساس کردم در کشوری که بیشتر مردم توانایی خواندن و نوشتن ندارند، تصویر و عکاسی بهترین ابزاری است که میتوانم برای مبارزه با بیعدالتی و نابرابری از آن استفاده کنم.
قسمتهای کوتاهی از مستندی که سعید فرجی، مستندساز ایرانی از زندگی شهید العالم در بنگلادش ساخته است، بخش دیگری برنامۀ همقصه بود که زندگی شهید العالم را در میان مردم طبقۀ محروم کشور بنگلادش را نشان میداد. در این مستند همچنین شهید العالم دیدگاههای خود را دربارۀ ابزار عکاسی برای مبارزه و وظیفۀ مبارزه برای از بین بردن ظلم بیان میکرد.
جشنواره برای طبقۀ محروم
در ادامۀ برنامه، شهید العالم به توضیح چند عکس از آثار خود و شاگردانش پرداخت. او در توضیح یکی از این عکسها که تصویر بازاری را در بنگلادش نشان میداد، گفت: ما در بنگلادش جشنوارهای به نام «چوبیملا» تأسیس کردیم که هنوز هم ادامه دارد؛ اما نمیخواستیم جشنوارۀ ما مانند بقیه جشنوارهها در گالریها باشد و فقط طبقۀ برخوردار جامعه عکسها را ببینند؛ بنابراین در هر دوره،نسخهای متحرک از جشنوارهداریم که به مدرسهها، زمینهای بازی و ... میروند. این عکس بازاری محلی است که مردم آن نهتنها به گالری نمیروند؛ بلکه رؤیای رفتن به گالری را هم ندارند. ما گالری را برای مردمی که به گالری نمیروند، بردهایم.
در بخش دیگری از برنامه، گزارشی پخش شد که در آن گزارشگر برنامه با تعدادی از جوانان هنرمند،دربارۀ وظایف هنرمند گفتوگو کرد و نظر آنها را دربارۀ هنرمندی جویا شد که بعد از رسیدن به شهرت و موفقیت، به مناطق محروم جامعه رفته است و به بچههای آنها آموزش میدهد.
این عکاس مسلماندر پایان برنامه با تشکر از اینکه او را به ایران دعوت کردهاند،این فعالیتها را موجب افزایش قدرت جهان اکثریت در مقابل غرب، که جهان اقلیت را تشکیل میدهند، دانست وگفت: ما اغلب اوقات برای الهام گرفتن به غرب نگاه میکنیم. اگر اسوه ما در غرب باشد پیروز نمیشویم. اینکه شما برای الهام گرفتن به بنگلادش نگاه کنید و اینکه من میتوانم برای الهام گرفتن و دوستی به ایران بیایم، قسمتی از روندی است که می تواند همبستگی ما را افزایش بدهند.