به گزارش ایسکانیوز ترجمه این مقاله را در ادامه میخوانید.
ترکیه نیروهای خود را به سوریه اعزام می کند و با مسکو و دمشق به توافق می رسد. غرب بار دیگر فقط نظاره گر ماجرا است. این نشانه ای از تغییر مسیر احتمالی است که اروپا و آمریکا هنوز هم از پذیرفتن آن خودداری می کنند.
صحنه پیش رو، چشم اندازی است که باعث می شود برای مدتی گرمای طاقت فرسای تابستانی بیش از ٤٠ درجه به دست فراموشی سپرده شود. ساحل سرسبز فرات در این یکشنبه شب می درخشد. درختان بلند سرو مانند مجسمه های کلاسیک بین ساختمان های قدیمی یک روستا سر بر افراشته اند. باغ های زیتون بر روی تپه ها گسترده شده اند.
اما این صحنه قصیده مانند دروغین و فریبنده است. ناگهان سه انفجار کوتاه آرامش روستایی این منطقه شرقی ترکیه که در نزدیکی مرز با سوریه قرار دارد را بر هم می زند. در فواصل نامنظم، انفجارهای بیشتری رخ می دهند و ستون هایی از دود خاکستری و سفید در افق دیده می شوند. ناجی، کشاورزی که تمام عمر خود را در روستا به سر برده می گوید: "ارتش ترکیه مین ها را از بین می برد."
این مرد ٥٨ ساله با انگشت خود به سمت شهر جرابلس در سوریه که در مرز با ترکیه قرار دارد، اشاره می کند. این روستا هفته گذشته به دست نیروهای ویژه ترکیه و گروه های شورشی سوریه در یک عملیات مشترک از نیروهای شبه نظامی تروریستی دولت اسلامی (IS) باز پس گرفته شده است. داعش بیش از سه سال کنترل شهر جرابلس و مسیر مرزی آن را در دست داشت. هم اکنون متخصصان (خنثی کردن) بمب در ارتش ترکیه این محل را پاکسازی کرده و مین های به جا مانده جهادی ها را منفجر می کنند.
سیاست غربی مبنی بر نظاره از دور
عملیات "سپر فرات" نقطه عطفی در جنگ داخلی سوریه است که از سال ٢٠١١ درگیر آن می باشد. برای نخستین بار، ترکیه که از اعضای ناتو می باشد، آشکارا و به طور مستقیم در این جنگ مداخله کرده است. اگر چه در نتیجه این اقدام هیچ تغییری در این "هرج و مرج بزرگ و فاجعه انسانی هولناک" رخ نداده، همان طور که ولفگانگ ایشینگر، دیپلمات آلمانی این وضعیت را توصیف و تشریح می کند: "ما در سوریه با منافع بسیار پیچیده و متفاوتی روبرو هستیم. وضعیت کاملا نامشخص است، تقریبا همه جناح ها علیه یکدیگر می جنگند."
با این حال، از دیدگاه آمریکایی ها و اروپایی ها تغییراتی رخ داده است. نزدیک به شش سال است که آنها از دو اصل سیاست غربی نظاره در این جنگ داخلی پیروی می کنند. اصل اول: هیچ راه حل نظامی برای مشکل سوریه وجود ندارد. اصل دوم: دیکتاتور بشار اسد باید کنار برود. این دو اصل به عباراتی پوچ و بی مفهوم تبدیل شده و در غبار میدان جنگ سوریه دیگر از بین رفته اند.
اعلام بیهوده بودن مداخله خارجی، برای بار دوم از طریق مداخله ترکیه رد شده است. زیرا یک سال پیش، در ماه سپتامبر سال ٢٠١٥ روس ها وارد این جنگ شدند. هارولد کویات، بازرس کل سابق ارتش فدرال آلمان و رئیس کمیته نظامی ناتو در سال های ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٥ می گوید: "امکان دارد یک راه حل نظامی وجود داشته باشد،" اما به یک شرط: "برای دستیابی به هر گونه نتیجه ای در سوریه، به اعزام نیروهای زمینی نیاز است. اگر قصد اعزام نیروهای خودی وجود نداشته باشد، به متحدانی حاضر در محل نیاز است." این سخن به معنی تعامل با همراهانی شوم می باشد. روس ها با اسد توافق کرده اند. آیا ترک ها نیز چنین کاری را انجام داده اند؟
جبنه گرفتن در برابر تروریسم ولی تداوم پیروی از جهادی
رسما آنکارا از همکاری با ارتش آزاد سوریه (FSA) صحبت می کند. آنکارا حدود ٢ هزار نفر از مبارزان این گروه شبه نظامی را در روز قبل از حمله در پادگان های ترکیه ای گرد هم آورد تا آنها را از لحاظ تسلیحاتی تجهیز کرده و آنان سوگند (وفاداری) ایراد کنند. ارتش آزاد سوریه اولین اتحاد نظامی بزرگ و گسترده مخالف با رژیم اسد بود و خط مشی آن میانه رو به نظر می رسد. اما با این حال، در زیر گروه های متعددی که ر این جناح قرار دارند، دین و مذهب در اولویت بالاتری نسبت به جهت گیری طرفداری غرب یا حتی یک موضع دمکراتیک قرار دارد. به طور رسمی در جرابلس فقط یک سازمان اسلام گرای افراطی، یعنی گروه احرار الشام شرکت داشته است.
البته این سخنی است که احمد بری، رئیس دفتر ارتش آزاد سوریه در حال نوشیدن آب پرتقال سرد بر روی تراس استارباکس در غازی عینتاب، شهر مرزی ترکیه به زبان آورده و از آن اطمینان می دهد. بری گفت: "چرا که نه، آنها تروریست نیستند." البته او فراموش کرده خاطر نشان کند که گروه احرار الشام در سال ٢٠١١ توسط القاعده تاسیس شد. علاوه بر آن، این گروه در حال برنامه ریزی برای ادغام با همکاران القاعده ای جبهه النصره می باشد. به تازگی این گروه نام خود را به "ارتش مهاجمان" تغییر داده و از شبکه های تروریستی بین المللی دوری جسته، اما از لحاظ عقیدتی و آرمانی همچنان از خط مشی جهادی پیروی می کند.
رهبران ارتش ترکیه حتی از اعضای گروه نورالدین الزنکی برای این عملیات مشترک استفاده کردند - اگر چه این تیپ در ماه ژوئیه به خبر اول رسانه ها تبدیل شد، زیرا برخی از نیروهای شبه نظامی آن یک پسر ده ساله در حلب را در مقابل دوربین ها سر بریدند.
مبارزه با داعش به عنوان بهانه و توجیه
ژنرال آلمانی کویات می گوید ، هنگامی که با او از نیروهای میانه سخن به میان می آید، باور کردن مطالبی که گفته می شود برای وی غیر قابل باور است: "این یک دروغ محض است. نیروهای به اصطلاح میانه رو دیگر وجود ندارد، حتی اگر باور کنیم که در گذشته وجود داشته اند." رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در سوریه بر گروه النصره و القاعده در دراز مدت تکیه خواهد کرد. به عقیده کویات: "آنها متحدان وی هستند که با جهان بینی محافظه کارانه سنی وی نزدیک می باشند. او می خواهد نقش قابل توجهی به آنها ببخشد."
در کوتاه مدت، هدف اردوغان جنگ علیه کردها می باشد. جنگ با داعش احتمالا فقط بهانه ای برای شرکت در سوریه بوده است. شبه نظامیان تروریست تنها در حدود ٢٥٠ جنگنده مستقر در جرابلس دارند که اکثر آنها به سرعت فرار کردند. سرویس مخفی ترکیه پیش از این به اردوغان گزارش داده بود که نیروهای دمکراتیک سوریه (SDF) در آستانه فتح یک منطقه خودمختار منسجم در مرز با ترکیه هستند - بدترین وضعیت ممکن از دید آنکارا. اردوغان جلسه بحران تشکیل داد که در آن درباره به راه انداختن حمله ای به منظور جلوگیری از پیشروی نیروهای دمکراتیک سوریه توافق شد.
برای آنکارا، اتحاد نظامی چند قومی نیروهای دمکراتیک سوریه یک سازمان پوششی تروریستی به شمار می رود. زیرا شبه نظامیان کرد یگان های مدافع خلق (YPG) اکثر مبارزان نیروهای دمکراتیک سوریه را در کنار اعراب، آشوری ها و ترکمن ها تشکیل می دهند. یگان های مدافع خلق به عنوان یک گروه تروریستی طبقه بندی شده اند، زیرا آنها زیرشاخه حزب ممنوعه کارگران کردستان (PKK) محسوب می شوند که از سال ١٩٨٤ مبارزه مسلحانه خود را علیه دولت ترکیه ادامه می دهند.
هر کسی که با فرماندهان ارتش آزاد سوریه صحبت کرده باشد، این موضوع را تایید می کند. به این شورشیان دستور داده شده کردها را آن سوی ساحل شرقی فرات متوقف کنند. بری، رئیس دفتر ارتش آزاد سوریه می گوید: "اگر کردها سرپیچی کنند، ما با آنها خواهیم جنگید. به ما وعده حمایت نظامی آمریکا و ائتلاف در این زمینه داده شده است."
مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه نیز بر این موضوع تاکید کرد. او روز دوشنبه از مبارزان این گروه شبه نظامی کرد خواست تا "در اسرع وقت" به کرانه شرقی رود فرات عقب نشینی کنند. چاووش اوغلو گفت: "تا زمانی که آنها چنین اقدامی را انجام ندهند، برای ما یک هدف به شمار خواهند رفت."
وزیر خارجه ترکیه، شبه نظامیان کرد را به "پاکسازی قومی" در مناطق اشغالی خود متهم کرد. وی پس از ملاقات با برت کوندرز، همتای هلندی خود در آنکارا گفت یگان های مدافع خلق حتی کردها مخالف خود را بیرون می رانند. چاووش اوغلو به ویژه این شبه نظامیان را به تلاش برای جلوگیری از بازگشت ساکنان فراری عرب به شهر منبج که اخیرا از داعش باز پس گرفته شده، متهم کرده است.
ارتش آزاد سوریه خواستار استقرار دولت مرکزی قوی بر مبنای اسلام می باشد
تا زمان حمله ترکیه، آمریکایی ها و ائتلاف بین المللی تحت رهبری آنها از کردها حمایت می کردند. از منظر غرب، آنها موفق ترین گروه مبارز علیه داعش و در پی استقرار یک نظام فدرال و سکولار در سوریه بودند. از سوی دیگر آنها برای استقلال و خودمختاری نیز می جنگیدند، هدفی که تقریبا هیچ کدام از دولت های غربی و حتی ترکیه متحد با ناتو با آن موافق نبودند. همچنین کردهای سوریه به پ ک ک که که در ترکیه نیز یک گروه تروریستی در نظر گرفته می شود، نزدیک هستند.
با این حال این تردید وجود دارد که آیا تغییر جهت غرب از کردها به سمت ارتش آزاد سوریه تحت حمایت ترکیه برای دستیابی به هدف واقعی غرب یعنی مبارزه با تروریسم موثر و مفید است. زیرا در نهایت ارتش آزاد سوریه خواستار یک دولت قوی مرکزی بر اساس اسلام رادیکال می باشد.
اکنون ممکن است غرب دچار نگرانی های بیشتری در نتیجه تغییر مسیر دوباره اردوغان شود. چند روز پیش آنکارا دستورالعمل جدید سیاست خارجی خود را اعلام کرد. در این بیانیه حتی یک کلمه نیز درباره هدف همیشگی برکناری رژیم سوریه تحت حاکمیت اسد گفته نشد.
در عوض، اردوغان در حال حاضر با روسیه و ایران، دو متحد اصلی بشار اسد که چند ماه پیش در ترکیه به عنوان "قصاب مردم سوریه" نامیده می شد، همکاری می کند. اردوغان حتی حاضر به پذیرش اسد به عنوان بخشی از یک دولت انتقالی می باشد. این تصور به دست می آید که روسیه، ایران و ترکیه در حال همکاری برای طراحی آینده سوریه می باشند. غرب نیز همچنان مانند همیشه و از سال ٢٠١١ در این زمینه سکوت کرده است.
نمایندگان غرب به عنوان پهلوان پنبه
سیاست سوریه در ایالات متحده و اروپا مشابه داستان پهلوان پنبه است که طی سال های متمادی قتل عام مردم غیر نظامی به دست بشار اسد و گسترش گروه های تروریستی را تماشا کرده، اما هرگز اراده سیاسی کافی برای مداخله را نداشته و در نتیجه انفعال خود در فجایع انسانی حلب و بسیاری شهرهای دیگر از لحاظ اخلاقی شریک جرم است. ایشینگر، دیپلمات آلمانی می گوید، "سیاست غرب درباره سوریه پوچ و بی پایه می باشد. ما قویا درخواست کرده بودیم که اسد باید برود. اما عملا هیچ اقدامی برای دستیابی به این هدف راهبردی از طریق فشار سیاسی و نظامی انجام ندادیم." ایشینگر این امر را یک خطای اولیه سیاست خارجی می نامد. "کسی که در تبعیت از کلمات خود هیچ اقدامی نکرده و فقط اظهار وجود می کند، به اعتبار خود آسیب رسانده و موجب ظهور واکنش مستقیمی نسبت به آن می شود."
آشکارترین نمونه این امر در سال ٢٠١٢ رخ داد، زمانی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا خط قرمزی تعیین کرد و گفت در صورت استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی، با واکنش نظامی شدید روبرو خواد شد. به هنگامی که در ٢١ اوت ٢٠١٣، از گاز اعصاب سارین در حومه دمشق استفاده شد، او مجبور به اتخاذ تصمیمی در این باره گردید. اوباما برای حمله ای با موشک های کروز و حمایت دریایی برنامه ریزی کرده بود. اما سرویس اطلاعاتی انگلیس نمونه ای از گاز سارین استفاده شده را در اختیار داشت. تجزیه و تحلیل ها نشان داد که این نمونه با گاز سارین در اختیار رژیم سوریه همخوانی نداشته و متعلق به گروه النصره بوده است. اوباما برنامه خود را متوقف کرد.
دکترین آمریکایی عدم دخالت که در نتیجه سیاست شکست خورده عراق به وجود آمد، منجر به ایجاد خلاء قدرت سیاسی در سوریه شده است که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در ماه سپتامبر از آن بهره برداری کرد. او از یک راهبرد روشن در سوریه پیروی می کند. او در مرحله اول خواستار جلوگیری از نفوذ اسلام گرایان از شام به مناطق آسیب پذیر جنوبی روسیه، یعنی قفقاز جنوبی می باشد. در گام دوم، او می خواهد بندر طرطوس، مسیر دسترسی خود به دریای مدیترانه را حفظ کند. سپس در گام سوم، او در سوریه فرصتی برای تبدیل شدن دوباره به یک بازیگر جهانی هم تراز با آمریکا یافته است.
در مدت زمان کوتاهی روس ها موفق شدند ارتش دولت سوریه را که به رغم حمایت سپاه پاسداران و حزب الله در آستانه فروپاشی قرار داشت، به یک قدرت مبارزاتی منظم تبدیل کنند. از آن زمان نیروهای اسد به طور مداوم از دستاوردهای ارضی خود گزارش می دهند. پوتین برای شخص اسد اهمیتی قائل نیست، او به رژیمی علاقمند است که می تواند نفوذ مسکو در منطقه را به طور دائم تضمین کند. همچنین اردوغان ترک نیز به صراحت اعلام کرد که سوریه ای بدون اسد یا حداقل بدون حامیان آن تا اطلاع ثانوی وجود نخواهد داشت. به منظور ادامه مشارکت و حضور خود در این عرصه، او مسیر خود را اصلاح کرده و اکنون اسد را یک بازیگر بزرگ می خواند.
"ما هیچ کاری نکرده یا حداقل ممکن را انجام داده ایم"
ایشینگر می گوید: "من تغییر مسیر ترکیه درباره اسد را درک می کنم. همچنین بر این باورم که غرب باید از آن حمایت کند. این معضل بزرگ پیش روی ما است. حقایق بسیار ساده و روشن هستند. ما نمی توانیم این را نادیده بگیریم." ایشینگر می گوید این وضعیت از لحاظ اخلاقی و سیاسی بسیار تاسف آور می باشد. "زیرا اقدام درست آن است که با عامل و مسئول کشتارهای جمعی مقابله کرد. باید به واقع کاری در این باره انجام داد. ما هیچ کاری نکرده یا حداقل ممکن را انجام داده ایم. در نتیجه این طرح شکست خورده است."
پوتین فرمان هدایت را در دست داشته و اردوغان از او پیروی می کند. در مقابل، نفوذ غرب به گروه های مستقل مانند برخی نیروهای ترک بی ثبات و کردهای سرسخت و خودرای و همچنین مذاکرات صلح وین راه اندازی شده از سوی آمریکایی ها در پاسخ به تهاجم روسیه محدود شده است.
اما این مذاکرات پیشرفتی ندارند، روند دیپلماتیک به مراتب از حقایق ایجاد شده در میدان جنگ عقب مانده است. فرمانده کویات پیش بینی می کند: "اگر موفقیت های نظامی با این روند ادامه یابند، پس دیگر روند صلح اهمیتی نخواهد داشت." از این رو او نیز خواستار آن شده تا اروپایی ها - و سیاستمداران آلمانی - اعتراف کنند که خانه پوشالین سوریه بدون اسد فرو خواهد ریخت.
آمریکایی ها در حال حاضر دست به چنین اقدامی زده اند. اما آنها فقط زمانی علنا چنین سخنی را به زبان خواهند آورد که یک رئیس جمهور جدید انتخاب شود. به گفته ایشینگر، تنها در آن موقع ملاقات با پوتین ممکن خواهد بود تا "بر سر برخی اصول مهم راهبردی" توافق شود و سیاستی اتخاذ شود "که نه از طریق توهمات و برنامه های پر طمطراق هدایت شده، بلکه از بینش سیاسی واقعی برای دستیابی به نتیجه ای انکار پذیر پیروی کند." تاریخچه طولانی و خونین این جنگ نشان می دهد آنچه در سوریه امکان پذیر است، ارتباطی با خواسته های غرب ندارد.
300300
∎