گروه ديپلماسي
رابطه ايران و افغانستان در مسير صعودي قرار گرفته است. رفتوآمدها متعدد و حوزههاي همكاري متنوع شدهاند. از سوي ديگر بحرانهاي رنگارنگ افغانستان كه روايت ديروز و امروز نيست نيز هر روز ابعاد تازهتري را شامل ميشود. طالبان بر پيشرويهاي زميني خود ميافزايند و از سوي ديگر بحران داعش نيز به گره تازه امنيتي در اين كشور بدل شده است. در چنين شرايطي از چندهفته پيش نشانههايي از اختلاف ميان دو بازوي دولت وحدت ملي يعني اشرف غني و عبدالله عبدالله عيان شده است؛ اختلافي كه هرچند گفته ميشود مديريت شده است اما ميتواند بستري براي شكافهاي سياسي آتي باشد. در خصوص وضعيت دولت وحدت ملي، تاثير اين اختلافها بر مقوله امنيت در افغانستان و وضعيت داعش و طالبان در اين كشور گفتوگويي با علي مجتبي روزبهاني، رييس سابق ستاد افغانستان وزارت امور خارجه داشتيم كه به شرح زير است:
پس از دو سال، تنش ميان دو بازوي دولت وحدت ملي عبدالله عبدالله و اشرف غني عيان شده است. چه مسائلي باعث شد عبدالله پس از دو سال زبان به انتقادي چنين تند بگشايد؟
آقاي دكتر عبدالله و تيم همراه وي ميگويند كه جناح آقاي غني در اجراي توافقنامه سياسي تشكيل دولت وحدت ملي جدي نيست. آنها همچنين از بعضي از انتصابات اخير بدون مشورت و هماهنگي با رييس اجرايي ناراضي هستند. البته در بعضي از موارد ذكر شده در توافقنامه سياسي مانند تشكيل كابينه دولت وحدت ملي، تقسيم تقريبا مساوي پستهاي وزارتخانهها، استانها و... پيشرفتهايي حاصل آمده، اما در بسياري از موارد مانند ايجاد اصلاحات در قانون انتخابات، اصلاحات در نظام اداري، تعديل قانون اساسي، تشكيل لويهجرگه، تفويض اختيارات رييس اجرايي، صدور شناسنامههاي الكترونيكي و... ميزان پيشرفتها بسيار محدود است. اصولا آقاي دكتر عبدالله شخصيت نرمخو و معتدلي است و با وجود اعتراضات و انتقادات تند هوادارانش سعي كرد اختلافات و تنشهاي خود را با رييسجمهور غني در پشت درهاي بسته و از طريق گفتوگو و مذاكره حل و فصل كند اما ظاهرا اين راهكار نتيجه مطلوب و مورد نظرش را به همراه نداشته است. به نظر ميرسد فشار همتيميهايش نيز در اين موضعگيري رييس اجرايي بيتاثير نبوده است. آقاي اشرف غني خود را رييسجمهور منتخب و برآمده از آراي مردم ميداند اما دكتر عبدالله معتقد است كه مشروعيت دولت وحدت ملي نه از انتخابات، بلكه از توافقنامه سياسي است. تفسير و قرائت دو رهبر دولت وحدت ملي در اين زمينه متفاوت است.
پيش از اين گفته شده بود كه اشرف غني به آخرين تلاشهاي عبدالله براي جلسه مشترك با وي نه گفته است. جدال شكل گرفته چه تهديدهايي را متوجه وضعيت نابسامان افغانستان اين روزها ميكند؟
جلسه بين آقاي غني و آقاي دكتر عبدالله روز چهارشنبه 27 مرداد ماه برگزار شد. سخنگوي رياست اجرايي اعلام كرد در اين جلسه بيشتر آقاي عبدالله چالشهاي موجود و مطالبات خود را مطرح كرده و رييسجمهور افغانستان بيشتر شنونده بود. قرار شده كه جلسات بيشتري برگزار شده و موضع رييسجمهور در جلسات آينده بيان شود. قطعا مشكلات موجود در دولت وحدت ملي به نفع اين دولت و مردم افغانستان نخواهد بود. طالبان در فصل جنگ به اقدامات خود به ويژه در استانهاي هلمند در جنوب و بغلان و قندوز در شمال افزوده است. اختلافات موجود در داخل دولت وحدت ملي، روحيه سربازان در خطوط مقدم جبهه را تضعيف ميكند. همچنين افغانستان در آستانه شركت در اجلاس مهم بروكسل است. در اين نشست ميزان كمكهاي جامعه بينالمللي به افغانستان در سالهاي آينده مشخص ميشود. دولت نياز دارد تا با عقبه آرام و ثبات حداقلي در محيط سياسي داخلي و با قدرت و برنامه در اين نشست شركت كند تا جامعه جهاني را به ادامه كمك ترغيب كند.
وضعيت ناامني موجود تا چه اندازه نتيجه ناتواني دولت وحدت ملي است؟
فشار طالبان و ساير گروههاي مخالف دولت افغانستان در فصل جنگ امسال شديدتر شده است. اخيرا سخنگوي وزارت دفاع افغانستان اعلام كرده كه نيروهاي مسلح افغانستان مشغول جنگ در پانزده استان افغانستان هستند. فشار طالبان در استان جنوبي هلمند نيز زياد شده و برخي از كارشناسان افغان معتقدند كه طالبان تلاش دارد بخشي از شوراي رهبري خود موسوم به شوراي كويته را به داخل افغانستان و اين استان منتقل كند.بالاخره نيروهاي مسلح افغانستان در دو سال اخير مسووليت جنگ را راسا برعهده گرفتهاند. نبايد فراموش كرد قبلا اين مسووليت بر دوش يكصد و پنجاه هزار نيروي خارجي بود. با يك نگاه منصفانه، كارنامه ارتش و پليس افغانستان در سال گذشته و جاري قابل قبول بوده است. به نظر ميرسد طالبان در سال جاري با شروع جنگ در استانهاي مختلف تلاش دارد تا ارتش افغانستان را در سرتاسر خاك اين كشور مشغول و درگير كرده و نيروهاي زبده ارتش موسوم به كماندوهاي ويژه را خسته و فرسوده كند. به نظر من، استفاده از واژه خلأ امنيتي در حال حاضر موضوعيت ندارد اما واقعيت صحنه اين است كه نيروهاي مسلح افغانستان با چالش مواجه شدهاند. تاكنون طالبان توان حفظ شهرهاي متصرفشده را نداشته و در ضدحملات ارتش مجبور به عقبنشيني شده است اما در روستاها به خصوص در جنوب كشور مسلط است. براي پاسخ دقيق به سوال شما، فكر كنم بايد تا پايان فصل جنگ منتظر ماند تا به قضاوت درستتري برسيم.
مذاكرات چهارجانبه صلح با طالبان آخرين بار در ماه مه ميلادي گذشته انجام گرفت و از آن زمان در حالت اغما است. آيا بايد اين فرمول براي مذاكره با طالبان را شكستخورده خواند و فرمول ديگري براي اين مذاكرات تعريف كرد؟
اين فرمول از اول نيز فراگير نبوده و بسياري از كشورهاي مهم و تاثيرگذار منطقهاي بيرون مانده بودند و به ظرفيتها و توانمندي آنها در صلحسازي توجه نشده بود. بايد اشاره كرد كه در مورد اراده جدي بعضي از كشورهاي عضو اين مذاكرات نيز ترديدهاي جدي مطرح ميشد. در حال حاضر ميتوان گفت پنج دور مذاكره در چارچوب گروه چهار جانبه نهتنها نتوانست شعلههاي جنگ را در افغانستان خاموش يا حداقل بيفروغ كند، بلكه جنگ بهشدت و در وسعت بيشتري در سال جاري ادامه يافته است. كشته شدن ملا اختر محمد منصور، رهبر پيشين طالبان در اين زمينه تاثيرگذار بود. بايد ديد رهبر جديد طالبان آيا سياستهاي ملا منصور را كه نشانههايي از علاقه وي به مذاكره و مصالحه ديده ميشد ادامه ميدهد يا طالبان به دوره ملا عمر- كه بحث و گفتوگو در خصوص مذاكرات صلح براي آنها به مفهوم كفرگويي بود- برميگردد. به هر حال ميتوان گفت تاكنون گروه چهارجانبه دستاورد خاصي نداشته و حتي نتوانسته طالبان را به پاي ميز مذاكرات بكشاند.
اصليترين مطالبههاي طالبان براي حضور در مذاكرات صلح چيست؟
اولويت اصلي هيبتالله آخوندزاده، رهبر جديد طالبان ايجاد يكپارچگي و وحدت در درون گروه طالبان است. در اين مقطع زماني، به نظر ميرسد وي نميتواند روي موضوعاتي مانند صلح كه برخي جوانان پرشور و فرماندهان نظامي اين گروه مخالف آن هستند متمركز شود. مهمترين شرط گروه طالبان براي آغاز گفتوگوها، خروج نيروهاي خارجي است. موضوعي كه به نظر نميرسد افغانستان با امضاي پيمانهاي امنيتي با كشورهاي فرامنطقهاي بتواند به آن جامه عمل بپوشاند. از سوي ديگر، گروه طالبان يك گروه ايدئولوژيك بوده و بسياري از كارشناسان معتقدند اين گروه تماميت خواه بوده و به تقسيم قدرت رضايت نخواهد داد و به مابه ازايي به غير از كل حاكميت افغانستان تن نخواهد داد.
چرا طالبان اخيرا بر موج حملات خود افزوده است؟
تحليلهاي مختلفي در اين زمينه مطرح است. قبلا هم اشاره كردم كه طالبان قصد دارد با گرفتن جغرافيا، بخشي از شوراي كويته را به داخل افغانستان منتقل كند. البته رسانهها پيش از اين نيز نوشته بودند كه طرح ورود طالبان به داخل و داشتن آدرس مشخص از سوي برخي كشورها پيگيري ميشد كه در آن مقطع به جايي نرسيد. گروهي ديگر از كارشناسان معتقدند رهبر جديد طالبان با توسعه و گسترش جنگ تلاش دارد تا جايگاه خود را در داخل گروه تثبيت كند و رهبران رقيب و گروههاي انشعابي را مجددا جذب گروه مادر كند. در اين زمينه نيز موفقيتهايي داشته و اخيرا برخي از رهبران مهم ناراضي گروه طالبان مجددا به گروه اصلي پيوستهاند.
بالاخره اگر تصور كنيمكه رهبر جديد طالبان قصد مذاكره و مصالحه دارد بايد قبل از ورود به ميز مذاكرات، مواضع خود و ابزارهاي چانهزني را تقويت كند. گرفتن زمين و جغرافيا در افغانستان، به گروه طالبان در ميز مذاكرات نيز قدرت و قوت بيشتري ميدهد. از سوي ديگر، معمولا در اين فصل سال كه كم كم به طرف پاييز هم ميرويم شورشيان مسلح آخرين تلاشهاي خود را براي گرفتن زمين به كار ميبرند. بنا بر اين، احتمالا تا پايان شهريور شاهد اوجگيري جنگ و نزاع در افغانستان خواهيم بود.
اعزاز احمد چوهدري، معاون وزير امور خارجه پاكستان ميگويد كه هيچ يك از كشورهاي امريكا، چين، پاكستان و افغانستان در زمينه مذاكرات صلح افغانستان موفق نبودهاند اما پاكستان تلاشهاي خود را در اين خصوص ادامه ميدهد. اين در حالي است كه مشاور امنيت ملي رييسجمهور افغانستان در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد كرده كه اين پاكستانيها هستند كه به وظايف خود در قالب مذاكرات چهارجانبه عمل نكردهاند. تا چه اندازه پاكستان نقش منفي و تخريبي در اين مذاكرات بازي ميكند؟
از زمان شروع جهاد در افغانستان، نفوذ پاكستان در اين كشور توسعه و گسترش يافته است. اسلامآباد از شرايط بعد از حمله امريكا به افغانستان و سقوط رژيم طالبان ناراضي است. ورود و فعاليت گسترده هند در افغانستان، مراتب نارضايتي بيشتر پاكستانيها را فراهم كرد. همكاريهاي نزديك هند و افغانستان در حوزه امنيتي، به خصوص در دوران رياستجمهوري حامد كرزي، عصبانيت اسلامآباد را بيشتر كرد. به نظر ميرسد پاكستان مطالبات مشخصي مانند كاهش فعاليتهاي هند، قدرتگيري دولت دوست و همسو در كابل، تعيين تكليف مسائل مرزي و... دارد. در مقابل، افغانها ميگويند افغانستان كشور مستقلي بوده و سياست خارجي خود را رأسا هدايت ميكند و نگراني اسلامآباد را رد كرده و روابط كابل- دهلي نو را عليه كشور ثالثي نميدانند. برخي كارشناسان به ويژه در افغانستان ميگويند تا زماني كه پاكستان به اين خواستههاي خود نرسد همراهي لازم را با پروسه صلح نشان نخواهد داد. البته همان طوري كه گفته شد، مكانيزم چهارجانبه نيز مكانيزمي جامع و فراگير نبوده و داراي اشكالات فراواني است. نميتوان بهطور مشخص ناكامي كامل اين ترتيبات را به كشور خاصي نسبت داد اما به هر حال تمامي كشورهاي دخيل در اين ترتيبات به اندازهاي در شكست آن مقصرند.
ميزان حملات هوايي امريكاييها به مناطق مختلف به خصوص شرق افغانستان افزايش يافته و در اين ميان كشتار غيرنظاميان هم صورت گرفته و حالت صعودي پيدا كرده است. تداوم اين وضعيت تا چه اندازه ميتواند منجر به افزايش اعتراضهاي عمومي نسبت به اين عملياتها شود؟ چه جايگزيني براي از ميان بردن تروريستها اعم از طالبان و داعش نوظهور در افغانستان براي حملات هوايي امريكاييها وجود دارد؟
حملات پهپادهاي امريكايي كه متاسفانه آسيبهاي فراواني را به غيرنظاميان نيز وارد كرده، زمينه نارضايتي و اعتراضات مردمي به خصوص در مناطق پشتون نشين را فراهم كرد. شاهد بوديم كه بارها، حامد كرزي رييسجمهور پيشين نيز مراتب نارضايتي خود را از اين موضوع اعلام كرده و خواستار توقف حملات پهپادها شد. امريكا تحت فشار دولت قبل، مدتي از شمار اين حملات كاست و عملياتهاي شبانه خود را نيز متوقف كرد اما در دولت جديد دوباره اين حملات راهاندازي شد. گزارشاتي اخيرا منتشر شده كه حتي نيروي هوايي امريكا در جنگ عليه شورشيان مسلح، از بمب افكنهاي بي52 نيز استفاده كرده است. اصولا اين عملياتها با واكنش منفي در مناطق جنوبي و شرقي كه بيشتر مورد هدف قرار ميگيرند مواجه ميشود. در برخي حوادث، امريكاييها با دريافت اطلاعات نادرست از سوي مخبرين خود، وسيله تسويه حسابهاي قومي و گروهي نيز واقع ميشوند. اين عملياتها با ايجاد نارضايتي عمومي در بين پشتونها، به پروسه جذب و جلب نيرو از سوي طالبان كمك فراواني كرده است. جايگزين اين عملياتها، تقويت نيروهاي مسلح افغانستان و بومي كردن جنگ و تقويت نيروي هوايي اين كشور است. نيروي هوايي افغانستان در سال جاري توانست مقداري جنگ افزار و هواپيماهاي جديد به دست آورد اما در اين زمينه همچنان با كمبودهاي جدي مواجه است.
طالبان افغانستان با انتشار گزارشي در وبسايت رسمي خود اعلام كردند كه تلاش دولت افغانستان و كشورهاي غربي براي از بين بردن و متلاشي كردن اتحاد ميان طالبان با شكست مواجه ميشود. اين در حالي است كه دولت افغانستان ميگويد داعش در برخي مناطق از ميان طالبان عضوگيري كرده است و از سوي ديگر برخي از شاخههاي طالبان از مذاكره با دولت هم استقبال ميكنند. اين شكافها تا چه اندازه طالبان را تضعيف كرده است و تا چه اندازه ميتواند به روند مذاكرات صلح كمك كند؟
دولت افغانستان تلاش زيادي كرد با طالبان به صلح برسد اما توفيق چنداني در اين زمينه نداشته است. اخيرا خبري منتشر شده كه ملارسول، سركرده گروه انشعابي طالبان در پاكستان دستگير شده است. همانطوري كه قبلا اشاره كردم موفقيتهاي نظامي اخير طالبان در بازگرداندن وحدت و يكپارچگي در داخل گروه موثر بود. ملا هيبتالله خانواده ملاعمر را با خود همراه ساخته است. اخيرا گزارشاتي منتشر شده كه ملايعقوب، پسر ملاعمر را به سمت رياست كميسيون سياسي و رييس دفتر اين گروه در قطر منصوب كرده است. در صحنه نظامي نيز گروه اصلي طالبان در جنگ با شاخه انشعابي در استانهاي هرات و زابل موفقيتهاي نظامي به دست آورده و برخي از فرماندهان نظامي مهم گروه انشعابي در اين جنگها كشته شدند. منابع رسانهاي افغانستاني گفتهاند كه اكثر اعضاي شاخه به اصطلاح ولايت خراسان داعش از اعضاي سابق طالبان افغانستان و تحريك طالبان پاكستان بوده كه از مواضع گروههاي طالبان ناراضي بوده و به داعش پيوستند. اما بايد اذعان كرد همچنان مهمترين گروه نظامي مخالف دولت افغانستان، گروه طالبان بوده و امكانات، تعداد نيروها و سطح حضور داعش افغانستان با اين گروه به هيچوجه قابل مقايسه نيست. اخبار ايجاد انشقاق در داخل طالبان در ماههاي اخير كم رنگتر شده و به نظر ميرسد رهبر جديد طالبان در اين زمينه موفقيت نسبي داشته است.
در چندماه اخير شاهد سرعت گرفتن سفر مقامهاي ايراني و افغان به تهران و كابل هستيم؛ آيا سياست جديدي از سوي دو كشور براي تقويت رابطه دوجانبه اتخاذ شده است ؟
سياست جمهوري اسلامي ايران در افغانستان بر مبناي حمايت از دولت مركزي اين كشور استوار بوده و ما حفظ صلح، ثبات و امنيت در اين كشور را به نفع كشورهاي منطقه ميدانيم. در اين راستا سياست ما دولت محور، در چارچوب برد- برد و بر اساس احترام متقابل تعريف شده است. رفتوآمدهاي مقامات عالي دو كشور در سطوح مختلف در جريان بوده و در عرصه اقتصادي نيز گامهاي خوبي براي توسعه و گسترش روابط دو كشور برداشته شده است. جهت ارتقاي پيوندهاي منطقهاي، تفاهمنامه سه جانبه همكاريهاي ترانزيتي ميان ايران، هند و افغانستان به امضا رسيده و اميدهاي زيادي براي توسعه و شكوفايي اقتصادي شرق كشور ما، افغانستان و كل منطقه ايجاد كرده است.