بهرنگ ملک محمدي

تابستان 95 انگار نمي خواهد دست از سر سينما بردارد و حالا سراغ مفتش شش انگشتي هزار دستان هم رفته است. مفتشي که با پاي خودش به قتلگاه رفت تا تاوان کشتن شعبان بي مخ را بدهد.داود رشيدي متولد 1312 از خانواده اي اصيل و مازندراني در تهران متولد شد. پدربزرگش علامه حائري از مشروطه خواهان بنام بوده است. داود رشيدي پس از پايان تحصيلات در پاريس به ايران باز مي گردد و به استخدام وزارت فرهنگ و هنر  و سپس تلويزيون ملي ايران در مي آيد و آنگاه گروه تئاتر امروز را تاسيس مي کند که بزرگاني همچون پرويز فني زاده ، سياوش طهمورث ، مهدي هاشمي و سوسن تسليمي به عضويت آن در مي آيند . 

داود رشيدي تا سال 1350 که به دعوت دوستش جلال مقدم وارد سينما مي شود يک تئاتري اصيل و حرفه اي بود که اتفاقا تا پايان عمر 83 ساله به آن وفادار مي ماند. حاصل ورود او به سينما فيلمي است به نام «فرار از تله» که به عقيده نگارنده يکي از بهترين فيلم هاي پيش از انقلاب است. رشيدي اما علي رغم بازي در چند فيلم مهم پيش از انقلاب عمده فعاليت خود در سينما و تلويزيون را پس از انقلاب اسلامي انجام مي دهد. او در کنار بازيگري، مترجمي توانا بود که به واسطه آشنايي با زبان فرانسه آثار با ارزشي در اين زمينه از خود به يادگار گذاشته است.شيلات و خانه عنکبوت دو فيلم مهم در سال هاي اوليه انقلاب است که به طور مستقيم به موضوع پيروزي انقلاب مي پردازد. خوجه ممد در شيلات يکي از نقش هاي ماندگار اين فيلم و سينماي ايران تا هم اکنون است. بي بي چلچله هم يکي از فيلم هاي به ياد ماندني رشيدي است که در آن نقش راننده کاميون تنهايي به نام جواد آقا را دارد که با پسر بچه اي از خانه گريزان و مانند خودش تنها دوست مي شود. اين فيلم يکي از نقاط اوج بازيگري داود رشيدي در دهه 60 است. داود رشيدي در بسياري از سريال هاي تاريخي سه دهه گذشته تلويزيون نقش هاي ماندگاري ايفا مي کند. سريال هايي همچون کلاه پهلوي، مختار نامه، معصوميت از دست رفته و ولايت عشق که در همه اين مجموعه ها نقش او خاص و تکرار نشدني است.داود رشيدي از نسل بازيگراني بود که براي رسيدن به يک نقش با توجه به آموزه هاي تئاتري خود زمان و انرژي زيادي صرف مي کرد و بدون شک يکي از 5 ستاره تکرارنشدني بازيگري در ايران خواهد بود. ستاره ها و اساتيدي همچون عزت الله انتظامي ،علي نصيريان ، جمشيد مشايخي و محمد علي کشاورز که شاهد رفتن دوست ديرينه شان به سوي آرامش ابدي هستند.حالا سينما ، تلويزيون و تئاتر ايران انگار نقشي بزرگ، کم دارند. نقشي از جنس آق حسيني در کندو ، مفتش شش انگشتي در هزار دستان و جواد آقاي مهربان بي بي چلچله که وقتي در انتهاي فيلم با کاميونش زير قطار رفت همه ما در کودکي گريستيم. گريه اي که حالا در بزرگسالي تکرار مي شود براي اين پيرمرد دوست داشتني هنر ايران؛ داود رشيدي. روحش شاد.