به گزارش «نسیم آنلاین»، متن یادداشت عبدالحمید شهرابی – مسئول بخش تحقیقات خانه آمریکای لاتین به مناسبت سفر وزیر امور خارجه به آمریکای لاتین به این شرح است:
همزمان با سفر یک هفتهای وزیر امور خارجه و هیات همراه به شش کشور آمریکای لاتین (کوبا، نیکاراگوئه، اکوادور، شیلی، بولیوی و ونزوئلا)، سخنگوی این وزارتخانه اظهار داشته که "توسعه همهجانبه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی نیز همیشه در دستورکار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است." مجید تختروانچی، معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه نیز در اظهاراتی دیگر به همین مناسبت تأکید نموده که اراده دستگاه دیپلماسی ایران مبنی بر بسط روابط ایران و کشورهای منطقه آمریکای لاتین میباشد. از آنجا که گسترش و تعمیق مناسبات ایران با کشورهای جهان و بالاخص با کشورهایی که در جبهه مقاومت ضداستکباری قرار دارند از الزامات حفظ و دفاع از منافع عالی انقلاب اسلامی میباشد، نیروهای انقلابی قاعدتا از شنیدن این قبیل از اظهارات مقامات وزارت خارجه خشنود میشوند. لکن، سوال این است که کارنامه دیپلماسی ایران در دولت یازدهم تا چه حد مطابقت ادعا و عمل در این اظهارات را تأیید میکند؟ در پاسخ به این سؤال بهتر است که به جای تحلیل نظری به آمار متوسل شویم.
ابتدا به یک سری آمار اقتصادی نگاه کنیم.آمار مندرج در جدول زیر که مربوط به حجم مبادلات صادرات و واردات ایران به میلیون دلار با کشورهای مورد بازید وزیر امور خارجه میباشد از پایگاه رسمی اطلاعرسانی وزارت صنعت، معدن و تجارت اخذ شده است. ترتیب ذکر کشورها بر اساس حروف الفبا میباشد.
در مورد آمار فوق چند نکته لازم به ذکر است. یکی این که در بانک اطلاعاتی مأخذ، آمار مربوط به بعضی مقاطع در دوره عملکرد دولت یازدهم – مثلا بعد از 6 ماهه سال 92 در مورد نیکاراگوئه - وجود ندارد. دیگر این که رقم کل صادرات ایران به 6 کشور مورد نظر در سال 1394 یعنی سومین سال از دوران فعالیت دولت یازدهم صرفا 7/2 میلیون دلار بوده که این میزان حاکی از کاهش بالغ بر 99% در ارزش ارزی صادرات ایران به این کشورها در قیاس با سال 1387 یعنی سومین سال دولت نهم میباشد. این میزان کاهش در صادرات اگر چه تا حدی ناشی از تشدید تحریمهای اقتصادی/بانکی ایران میباشد، لکن بیش از این که مؤید ادعای مقامات وزارت خارجه در مورد اراده دولت برای توسعه روابط اقتصادی با منطقه آمریکای لاتین باشد، تأییدی است بر اظهارات اخیر امیر تفرشی، دبیر اجرایی "خانه آمریکای لاتین" مبنی بر این که دولت آقای روحانی "فتیله روابط با آمریکای لاتین را تا حد ممکن پایین کشیده و سطح مبادلات اقتصادی با برخی کشورهای این منطقه را به «صفر» رساند." تفرشی همچنین به »ارزشزُدایی» دولت فعلی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی و هویت «شمالزده» این دولت اشاره میکند و این واقعیت را متذکر میشود که "در دوره اخیر، شاهد کاهش محسوس مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای حوزه جنوب یا اصطلاحا روابط »جنوب-جنوب» بودهایم."
پایین بودن سطح مبادلات اقتصادی ایران با کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه وقتی بیشتر نمایان میشود که رقم صادرات 7/2 میلیون دلاری ایران به این کشورها در سال 1394 با رقم واردات سالانه این کشورها که جمعا حدود 90 میلیارد دلار میباشد مقایسه شود. این قیاس ما را به رقمی کاملا قابل اغماض که بسیار نزدیک به صفر است میرساند. و این در حالی است که اولا ظرفیتهای بسیاری برای صادرات کالاهای صنعتی و خدمات مهندسی ایران به منطقه آمریکای لاتین وجود دارد و ثانیا اغلب کشورهای مورد بازدید وزیر امور خارجه نسبت به سیاستهای دیکته شده واشنگتن در خصوص تحریم و منع تجارت با ایران بی اعتنا هستند و بر پایه منافع ملی و اقتصاد بومی خود تصمیمگیری میکنند. این واقعیت و نیز اقتضائات اقتصاد مقاومتی که همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده است ایجاب میکند که سیاست دولت یازدهم که تا به حال در عمل به معنی نادیده گرفتن منطقه آمریکای لاتین بوده است، دگرگون شده و مناسبات ایران با کشورهای این منطقه نه به صورت شعاری بلکه به طور واقعی گسترش یافته و تحکیم یابد.
ضمنا، ارقام مندرج در جدول بالا اگر چه حاکی از بالاتر بودن سطح روابط اقتصادی ایران با کشورهای مورد اشاره، در دولت قبلی در قیاس با دولت فعلی میباشد، لکن این برتری دال بر مطلوب بودن شاخصهای مبادلات اقتصادی ایران با این کشورها در دولتهای گذشته نیست. چرا که ظرفیتها و امکانات موجود در این زمینه به مراتب بیشتر از آن چیزی است که تا به حال – شامل دو دوره مربوط به دولتهای نهم و دهم – مورد توجه و بهرهبرداری قرار گرفته است. با این حال، کاهش بیش از 99درصد در صادرات ایران به کشورهایی که هماکنون مورد بازدید وزیر امور خارجه قرار دارند در قیاس با عملکرد دولت قبلی قابل توجه است.
* مناسبات سیاسی- فرهنگی
ضعف مناسبات ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین فقط در روابط اقتصادی دیده نمیشود. وضع مناسبات سیاسی و فرهنگی نیز اگر چه در قیاس با سطح روابط نزدیک به صفر اقتصادی بهتر است، لکن از آنچه که باید باشد بسیار فاصله دارد. در همین مدت بیش از 3 سالی که از روی کار آمدن دولت "تدبیر و امید" میگذرد، کشورهای جبهه مقاومت در آمریکای لاتین مورد تهاجمات بیوقفه دولت آمریکا بودهاند. طی همین مدت آمریکا برنامه ایجاد بیثباتی در کشورهای جبهه مقاومت در آن منطقه را در دستور کار داشته و با توسل به فشارهای اقتصادی، جنگ نرم، تبلیغات مسموم رسانهای و حمایت از نیروهای ضدانقلابی و در رأس آنها الیگارشی مرتجع و وابسته به نظام نولیبرالیستی، موفق شده ضربات سنگینی را به مبارزات استقلالطلبانه مردم این کشورها بزند. از این جملهاند: نفوذ برنامهریزی شده و دخالت آشکار به نفع نیروهای الیگارشی ضدانقلابی در انتخابات آرژانتین که با کمک سازمان جاسوسی سیا صورت گرفت و منجر به برکناری رئیس جمهور ضد نظام سلطه در آن کشور شد و هم چنین اقدام مشابه دولت آمریکا در سازماندهی کودتای پارلمانی علیه دیلما روسف نماینده حزب کارگران و رئیسجمهور منتخب مردم برزیل. قبل از آن نیز دو کودتای پارلمانی دیگر در هندوراس و پاراگوئه با حمایت دولت ایالات متحده صورت گرفت که منجر به سقوط دولتهای استقلالطلب در این دو کشور شد و اکنون نیز نوک پیکان تهاجمات دولت آمریکا متوجه دولت ونزوئلا میباشد. چرا که این دولت تصمیم دارد پرچم آزادیخواهی مردم ونزوئلا و دیگر ملتهای آمریکای لاتین را که در دوران اخیر توسط مرحوم هوگو چاوز به اهتزاز درآمد همچنان برافراشته نگهدارد. دولتهای استقلالطلب در بولیوی و اکوادور نیز از حملات بیوقفه دولت آمریکا مصون نبودهاند و کوبای انقلابی هم همچنان با فشارهای ناشی از تحریم و دیگر تهاجمات "شیطان بزرگ" مواجه است. دولت یازدهم که اولویت خود را "تعامل" با ایالات متحده قرار داده و از هرگونه اقدام که ممکن است به این "تعامل" لطمه بزند پرهیز دارد، در محکوم کردن آشکار برخی از این تهاجمات کوتاهی کرده است. کسی صدای اعتراض دستگاه دیپلماسی ایران به کودتاهای سازماندهی شده پارلمانی نیروهای طرفدار نظام سرمایهداری جهانی در آرژانتین و برزیل را که جایی برای انکار آن نیست، نشنیده است. همچنان که کسی شاهد این نبوده است که مقامات عالی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی تلاش آمریکا در حمایت از نیروهای ضد انقلاب بولیواری را علنا و قاطعانه محکوم کنند. چنین عملکردی قطعا نه با سیاست استکبارستیزی انقلاب اسلامی مطابقت دارد و نه نشانهای از مشی رهبری این انقلاب در حمایت از مستضعفین جهان دارد. در برخی از این موارد سیاست دستگاه دیپلماسی دولت فعلی اعلام "بی طرفی" بوده و بدتر از آن این که بسیاری از مطبوعات و رسانههای حامی دولت برای پیروزی نیروهای ضدانقلاب و ضربه خوردن جبهه مقاومت در آمریکای لاتین هورا کشیدهاند!
کارنامه تعاملات فرهنگی دولت یازدهم با کشورهای آمریکای لاتین نیز همچون مناسبات اقتصادی و سیاسی نمره قبولی نمیآورد. چند فیلم معرف فرهنگ مبارزهجویی و ظلمستیزی انقلاب اسلامی با برنامهریزی و حمایت دولت در کشورهای آمریکای لاتین به نمایش گذاشته شده است و چند کتاب و جزوه در این زمینه به زبان اسپانیولی ترجمه شده و در این کشورها توزیع شده است؟ دولت برای پیشبرد دیپلماسی عمومی و فراهم کردن امکانات برای همکاری نزدیک مابین سازمانهای مردمنهاد در ایران و کشورهای آن منطقه کدام اقدام را انجام داده است؟
با توجه به ملاحظاتی که ذکر شد عملکرد دولت یازدهم در حوزه آمریکای لاتین ناموفق بوده است. با این حال، اگر این رویکرد اشتباه تصحیح شود و سفر اخیر وزیر امور خارجه قدمی در این راستا باشد، چنین تغییری را باید به فال نیک گرفت. لکن، با توجه به سیاستهای راهبردی دولت یازدهم نگاه واقعبینانه در این زمینه را دبیر اجرایی خانه آمریکای لاتین ارائه میدهد. وی، با اشاره به این سیاستها و عدم همخوانی آن با ظرفیتهای بالای همکاری بین ایران و جبهه مقاومت در منطقه آمریکای لاتین توصیه میکند:
"شاید منطقیتر این باشد که بهرهگیری از این ظرفیت مهم به نهادهای چابکتر و انقلابی سپرده شود که قادر به تأمین سیاستهای نظام و انقلاب اسلامی هستند و عملکرد موفق آنها در غرب آسیا از زبان دشمن نیز شنیده میشود.
این نهادها ضمن در بر داشتن ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از انسجام کافی در این زمینه برخوردارند و سیاستگذاری واحد و منسجم آنها تاثیر به سزایی در نیل به موفقیت خواهد داشت."
∎