به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، هفتهنامه مثلث گفت و گویی با علی صوفی وزیر دولت اصلاحات و از اعضای حزب اعتماد ملت انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
کمتر از هشت ماه به ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم باقی است. اصلاحطلبان چه تصمیمی برای حضور در این عرصه دارند؟
اصلاحطلبان فعالیتهای انتخاباتی مستمرشان ادامه دارد و بههرحال از هر انتخاباتی که فارغ میشوند بلافاصله سازوکار حضور در انتخابات بعدی و مشارکت حداکثری برای انتخابات بعدی را شروع میکنند. اصلاحطلبان درباره انتخابات شوراهای اسلامی شهروروستا و انتخابات ریاستجمهوری سال 96 هم به همین قاعده پیش میروند، منتها با تجربیاتی که از انتخابات گذشته مخصوصا تکثر کاندیدا در سال 84 و شکستی که خوردند و اجماع سال 92 و پیروزی که به دست آوردند و اجماعی که در سال 94 داشتند، توانستند به سازوکاری برسند و نهادی را به وجود بیاورند که شامل حضور همه اصلاحطلبان و تحقق استراتژی اجماع اصلاحطلبان شده و آن نهاد، نهاد شورای عالی سیاستگذاری است. شورای عالی سیاستگذاری بعد از فراغت از انتخابات مجلس شورای اسلامی به بررسی دستاوردهای فعالیت خود و ارزیابی عملکردش پرداخت و برای آن یک زمانی را مقرر کرد که بتواند در بین اعضا و همچنین در استانها نظرسنجی کند، یک ارزیابی از عملکردش داشته باشد و گزارشی را برای ارائه به جناب آقای خاتمی بهعنوان منشأ تشکیل این نهاد تهیه کند. در واقع شورای عالی سیاستگذاری بر مبنای تقاضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و موافقت آقای خاتمی تشکیل شد. به هر حال این ارزیابی صورت گرفت، نظرسنجی انجام شد و خوشبختانه تقریبا میتوان گفت در استانها هیچ مخالفتی با ادامه کار شورای عالی سیاستگذاری دیده نشد و در نظرسنجی که بین اعضای شورای عالی سیاستگذاری شد آنجا هم مخالفتی نبود. البته هستند احزابی که نظرشان این است که تمام فعالیتهای انتخاباتی باید منحصر در احزاب شود. در مقابل نظر دیگری وجود دارد که احزاب به دلیل شرایط سیاسی کشور و محدودیتهایی که برای فعالیت دارند و در گذشته نیز احزابی توانستند فراگیر شوند اما منحل شدند بنابراین احزاب پوشش لازم برای اینکه مرجع تصمیمگیری برای همه اصلاحطلبان باشند، نیستند و نمیشود جمع کثیری از اصلاحطلبان بیرون احزاب را که تاثیرگذار هم هستند نادیده گرفت، بر همین اساس آقای خاتمی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 زیر نظر شورای مشورتی، شورایی تحت عنوان شورای راهبردی تشکیل داد، آقای دکتر عارف هم یک سازمان انتخاباتی مستقلی خودشان تشکیل داده بود به هر حال این شورای عالی سیاستگذاری در واقع تجمیع شورای راهبردی، سازمان انتخاباتی دکتر عارف و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بود و فعال شد و انتخابات مجلس دهم را پیش برد اما برای ادامه فعالیت خودش نیاز به بررسیهایی داشت چون این شورا در مقطعی تشکیل شد که انتخابات مجلس قرار بود برگزار شود و حالا دستورکارش میخواهد تغییر کند، بنابراین بعد از ارزیابی عملکرد دوشنبه 25 مرداد گزارشی خدمت آقای خاتمی داده شد. بعد از ارائه گزارش نقطهنظرات، انتقادها و پیشنهادهایی برای ادامه کار این شورا مطرح شد و اینکه لازم است اصلاحات و تجدیدنظر در برخی ارکان شورا انجام شود و اینها در آنجا مطرح و به بحث گذاشته شد، نهایتا نتیجه نظرسنجی انجام شده ادامه کار شورای عالی سیاستگذاری بود، بنابراین آقای خاتمی هم عملکرد شورای عالی سیاستگذاری را مثبت ارزیابی کرد و فعالیت شورای عالی سیاستگذاری قطعی شد. البته مقرر کردند که شورای عالی سیاستگذاری با اصلاحاتی به کار خودش ادامه دهد و مأموریتش برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستای در سال 96 باشد بنابراین اصلاحطلبان در این مقطع به زودی فعالیت جدید شورای عالی سیاستگذاری را شروع خواهند کرد و در این نهاد، انتخابات شورا و انتخابات ریاستجمهوری را مورد بررسی قرار میدهند و سازوکار لازم را برای مشارکت حداکثری در این دو انتخابات به وجود میآورند.
ترکیب شورای عالی سیاستگذاری تغییری هم خواهد کرد؟ ترمیم و اصلاحی هم صورت میگیرد؟
آن ترکیب کلی که وجود دارد یعنی شورای راهبردی جبهه اصلاحات، سازمان انتخاباتی دکتر عارف و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بهعنوان محور کار خواهد بود اما ممکن است تعدادی از شخصیتهای حقیقی یا تعدادی از احزابی که بیرون ماندند به این شورا اضافه شوند و یک جرح و تعدیلی در اعضای حقیقی و احزاب شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان صورت بگیرد.
جرحش کجا خواهد بود؟ آیا حزب اعتدال و توسعه خارج خواهد شد؟
خیر، بیشتر جرحش ممکن است متوجه افراد حقیقی باشد.
مثلا شخصیتهایی که نماینده حزب نیستند؟
بله، چون آنجا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات داریم، تازه آنها نمایندگانی را میفرستند که آن نمایندگان هم تغییر میکنند. ممکن است در همین اعضای حقیقی شورای عالی سیاستگذاری، اصلاحاتی صورت گیرد، حالا ممکن است جرحی نباشد و فقط اضافه شوند. به هر حال قرار است این مساله مورد ارزیابی قرار گیرد.
تعداد اعضای شورای عالی سیاستگذاری به چند نفر میرسد؟
تعداد فعلی که 42 نفرند ولی ممکن است به 60 نفر هم برسند. البته عدد 60 را تقریبی گفتم.
به نظر شما اینکه تعداد زیادتر شود تصمیمگیری میخواهد روی حوزه انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا برود یا آنکه برای مصداق دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری نیز تصمیمگیری خواهد شد؟
برای ریاستجمهوری هم قطعا تصمیمگیری خواهد شد، منتها نحوه همکاری با آقای روحانی خواهد بود چون به هر حال اصلاحطلبان کاندیدایشان در سال 92 آقای روحانی بود و طبعا آقای روحانی برای دور بعد هم کاندیدا خواهد بود و در صورت کاندیداتوری او اصلاحطلبان در مقابلش کاندیدایی را معرفی نخواهند کرد و رقابت درونی صورت نخواهد گرفت. یعنی به هر حال کاری است که از گذشته اصلاحطلبان تجربه کردند و به آن رسیدند. البته همه این صحبتهایی که مطرح کردم نظر شخصی و تحلیل خودم است ولی اصلش را باید دید بعد از تشکیل شورای عالی سیاستگذاری، اصلاحطلبان آنجا به چه جمعبندی میرسند ولی نظرم این است که بعید است بخواهند به جمعبندی دیگری برسند، به عبارت بهتر بعید است که بخواهند از آقای روحانی عبور کنند یا تن به یک رقابت داخلی بدهند. این اتفاق خیلیخیلی بعید و تقریبا محال است اما به هر حال یک فرض هم این است که به دلایلی آقای روحانی نتواند در انتخابات بعدی حضور پیدا کند، آن وقت اصلاحطلبان باید بگردند ببینند چه گزینهای را میتوانند مطرح کنند.
یعنی احتمال اینکه آقای روحانی ردصلاحیت شود را در نظر میگیرید؟
این مورد و آنکه اصلا خود آقای روحانی نخواهد و جمعبندیاش این باشد که کاندیدا نشود یا شرایط بهگونهای باشد که اجازه ندهد او کاندیدا شود. به هر حال اینها فرض محال نیست. مفروض است، بالاخره انسان است و خدای نکرده شاید اتفاق دیگری پیش بیاید. به هر حال اصلاحطلبان آن وقت برای آن شرایط فوقالعاده و اضطراری تصمیم خاصی میگیرند.
وقتی ثبتنام نامزدها انجام و آقای روحانی ردصلاحیت شود دیگر اصلاحطلبان چطور میخواهند تصمیمگیری کنند وقتی موعد ثبتنام تمام شده است؟
تصمیمگیری با همه مفروضات است.
یعنی کاندیدای در سایه خواهند آورد؟
به هر حال احتیاط این را حکم میکند.
الان گزینههای مربوط به انتخاب «کاندیدای در سایه» مشخص هستند؟
خیر هنوز صحبتی نشده است.
یعنی حتی گزینههای احتمالی لیست نشده که از میان آنها به چند گزینه نهایی برسید؟ به عبارت دیگر درباره آقایان ظریف، جهانگیری و عارف هیچ صحبتی نشده است که یکی از آنها نقش کاندیدای در سایه را ایفا کند؟
خیر، ممکن است مصادیقی به ذهن کسی برسد ولی هیچ جا هیچ صحبتی و بحثی برای تصمیمگیری در این زمینه صورت نگرفته است. شورای عالی سیاستگذاری بعد از اینکه این مرحله را پشت سر گذاشت و برای انتخابات آینده آغاز به کار کرد، آن وقت در شورای عالی سیاستگذاری این بحثها صورت خواهد گرفت.
این کاندیدای در سایه که میخواهد در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 ثبتنام کند، هماهنگ با آقای روحانی است یعنی آقای روحانی میداند که یک نامزدی با نیتی روشن از جناح اصلاحات میخواهد برای انتخابات نام نویسی کند؟
بله، قطعا باید هماهنگ باشد.
یک نکتهای را بعضی اصلاحطلبان مطرح کردند درباره اینکه چک سفیدامضا به آقای روحانی نمیدهند و حتما برای او شرطگذاری میکنند، نظر شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات چیست؟ آیا شروطی هم برای حمایت از آقای روحانی میگذارد یا خیر؟
معمولا زمانی که انتخاباتی برگزار میشود با دو حالت مواجه میشویم، یکی آنکه انتخاباتی رقابتی باشد، دوم آنکه انتخابات از حالت رقابتی خارج شود. انتخابات رقابتی زمانی است که ما بتوانیم کاندیدای حداکثری خودمان را روی صحنه بیاوریم برای همین انتخابات سال 92 را انتخابات رقابتی نمیدانیم چون کاندیدای حداکثری ما آقای خاتمی بود که اجازه پیدا نکرد بیاید و بعد آقای هاشمی بود که آمد و ردصلاحیت شد، بنابراین در یک چنین وضعیتی که انتخابات از حالت رقابتی خارج میشود، شکل مبارزاتی به خود میگیرد. به این معنا که ما استراتژیمان این بود که اجازه ندهیم از جریان مقابل کسی بتواند دوباره حاکمیت را به دست گیرد یعنی به صورت سلبی عمل خواهیم کرد. کما اینکه در سال 92 نیز برای اینکه در صحنه بمانیم و بتوانیم کاندیدای رقیب را از صحنه خارج کنیم همچنان که آنها کاندیدای ما را از صحنه خارج کرده بودند، ما هم باید راه خود را ادامه میدادیم تا بتوانیم کاندیدای رقیب را از صحنه خارج کنیم. به هر حال سازوکاری فراهم شد و یک اجماع و اتفاق نظری به وجود آمد. همین حس در مردم دیده شد یعنی مردم با حس احساس خطر پای صندوقهای رای آمدند و ایفای نقش کردند. آقای روحانی اساسا اعلام کرد که من اصلاحطلب نیستم بنابراین اساسا اصلاحطلبان کاندیدایی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 نداشتند. آقای عارف که اصلاحطلب بود براساس تشخیص و درخواست شورای مشورتی و شخص آقای خاتمی به نفع آقای روحانی کنار رفت و انتخابات به این شکل درآمد. در سال 94 انتخابات مجلس شورای اسلامی هم همین حالت رخ داد. یعنی وقتی ردصلاحیتهای گسترده پیش آمد و تمام کاندیداهای حداکثری جریان اصلاحات حذف شدند فقط یک راه برای ما باقی ماند و آن اینکه اجازه ندهیم مجلس نهم تکرار شود و ترکیب مجلس هر طور شده تغییر کند و استراتژی نیز بر همین مبنا قرار گرفت. باز مردم با ما برای رقابت همراه شدند و ما لیستی که دادیم در آن افرادی که برای مردم شناخته شده باشند وجود نداشت اما از مردم خواستیم به لیست ائتلاف امید رای دهند تا آن لیست رقیب حذف شود، مردم هم آمدند و همین کار را انجام دادند. در انتخابات سال آینده ریاستجمهوری با این تخریبهایی که علیه آقای روحانی شروع شده و اهانتهایی که به او میشود و اینکه به هر حال میخواهند او را به این نتیجه برسانند که کاندیدا نشود یا اینکه اگر کاندیدا شد ردصلاحیت کنند، آن وقت صحنه انتخابات عوض خواهد شد و انگیزهای به وجود میآید برای اینکه به هر شکلی از آقای روحانی حمایت شود و دیگر قید و بند و شرطی نخواهد بود، اما اگر انتخابات در یک فضای آرام و رقابتی برگزار شود طبعا از آقای روحانی انتظاراتی خواهد بود، طبعا در جامعه هم این طور نخواهد بود که مردم بخواهند سلبی پای صندوقهای رای بروند. بلکه سعی میکنند ایجابی و با امید به آقای روحانی به صحنه بیایند و این امید را آقای روحانی باید ایجاد کند. اینجاست که پای شرط و شروط به میان میآید که آقای روحانی چطور میتواند امید ایجاد کند، چه طور میتواند با عقبه رای خودش تماس داشته باشد، چطور میتواند عقبه رای خودش را برای انتخابات سال آینده تجهیز به امید کند که در چهار سال آینده قرار است یک مدیریت قابلقبول، کابینه قابلقبول و یک عملکرد بهتر در پیش رو باشد. این سوالات قطعا مطرح خواهد شد و ممکن است در سطح سران اصلاحات مطرح شود یا ممکن است از طریق شورای عالی سیاستگذاری این شرط و شروط بیرون بیاید و به آقای روحانی منعکس شود.
حالا این شرط و شروط چه جنسی میتواند داشته باشد مثلا در بحث چینش کابینه است یا بحث گفتمانی؟ در چه قالبی خواهد بود؟
در بحث گفتمانی آقای روحانی مواضع خوبی داشت و مواضع او امیدوارکننده و مورد قبول عقبه رای او بود اما در تشکیل دولت و چینش کابینه این مقبولیت وجود ندارد ولی پذیرفته شد که مجلس نهم یک مانع بزرگی بر سر راه تشکیل دولت و تغییر مدیریت میانی دولت و اصلاحات لازم در خود دولت و دستگاههای دولتی بود اما بعد از اینکه مجلس نهم کنار گذاشته شد و مجلس دهم با ترکیبی که اکثریتش حامی و پشتیبان دولت هستند روی کار آمد، از آقای روحانی انتظار است کابینه را ترمیم کند. من خودم تحلیلم این است که مدیریت میانی دستگاههای دولتی همچنان دست نخورده از سابق باقی ماندند و استانها مخصوصا فرمانداران به هیچ وجه کارنامه قابلقبولی ندارند و مورد رضایت مردم نیستند، خیلی از استانداران هم ممکن است به همین وضع باشند. در زمینه معیشتی مردم هم به هر حال ما باید شاهد یک رونق اقتصادی باشیم که دولت به دلایلی هنوز نتوانسته به رونق اقتصادی برسد. به هر حال مجموعه عواملی که الان وجود دارند و باعث نارضایتی هستند باید برطرف شوند. حالا برخی از این نارضایتیها در اقشار پایین جامعه است که بیشتر جنبه معیشتی دارد. بخشی میآید در اقشار متوسط جامعه که آن وقت هم جنبه معیشتی و هم جنبه سیاسی دارد، بخشی هم در سطح نخبگان مطرح میشود که بیشتر جنبه گفتمانی ممکن است داشته باشد. به هر حال الان این انتظار از آقای روحانی وجود دارد. تحقق این انتظار از مطالباتی است که به آقای روحانی بار میشود. آقای روحانی باید به نوعی پاسخگوی این مطالبات باشد.
یعنی کابینه باید اصلاحطلبتر شود؟
حالا لزوما اصلاحطلبتر نه اما باید کابینه کارآمدتر شود، کابینهای باشد که هر یک از وزرا بتوانند عملکرد اجرایی وزارتخانه تحت مسئولیت خود را تغییر دهند و از این حالت دربیاورند. کابینهای باشد که نخواهد محافظهکارانه عمل کند و این شجاعت را داشته باشد که بتواند اصلاحات لازم را برای کسب رضایت مردم در بین مدیران میانی وزارتخانهها اعمال کند.
داســتـــان رفــــتن آقـــای موسویخوئینیها به خانه آقای روحانی و برای هشدار دادن به رئیسجمهور چه بود؟
من فقط این خبر را دیدم و در جریان جزئیاتش نیستم چون بعد آقای عبدالله ناصری مطالبی این را گفت بدون آنکه از آقای موسویخوئینیها نام ببرد و اعلام کرد که «برخی سران اصلاحطلب با آقای روحانی اتمام حجت کردند» اما من جزئیات این ماجرا را نشنیدم و حتی تاییدش را هم نگرفتم.
هرچند آقای ناصری از عنوان سران اصلاحات استفاده کرد اما بعد در خبرهای دیگر نام آقای موسویخوئینیها آمد. آیا این اقدام تصمیم تشکیلاتی بود یا خود آقای موسویخوئینیها براساس نظر شخصی پیش آقای روحانی رفت؟
چون اصلا جزئیات این دیدار را نمیدانم و تاییدش را نگرفتم بنابراین نمیتوانم دربارهاش اظهارنظر کنم.
صحبتی را آقای عطریانفر در مصاحبهای اعلام کرد و گفت که آقای عبدالله نوری الان در جریان اصلاحات فعال است و حتی محوریت دارد، آن معذوریتها و محدودیتهایی همچون ممنوعالتصویری و ممنوع البیانی که آقای خاتمی دارد آقای عبدالله نوری ندارد و میتواند نقش مکمل آقای خاتمی باشد و عرصههایی که آقای خاتمی نمیتواند حضور پیدا کند آقای نوری وارد شود، الان آقای عبدالله نوری کجای جریان اصلاحات است؟
آقای عبدالله نوری یکی از چهرههای برجسته اصلاحطلب و تاثیرگذار هم است، اما بحث رهبری اصلاحات یک تصمیم تشکیلاتی یا یک انتصاب از طرف یک مرجع نبوده و یک کاریزمایی است که شخص باید در جامعه پیدا کند بنابراین آقای خاتمی ممنوعالتصویر باشد یا نباشد، ممنوعالبیان باشد یا نباشد مهم این است که این ارتباط از طریق فضای مجازی با مردم برقرار است و این کاریزمایی که او دارد این تاثیر را در مردم به وجود میآورد. آقای نوری هم حوزه نفوذی دارد و قطعا در یک سطحی کاریزما دارد و در آن سطح میتواند فعال باشد، منتها در شرایط فعلی آقای خاتمی بدیلی ندارد.
الان چه طیفهایی به آقای عبدالله نوری نزدیک هستند. احساس میشود کارگزاران خیلی نزدیک به آقای نوری عمل میکند؟
آقایان عطریانفر، کرباسچی، نجفی و جهانگیری به آقای عبدالله نوری نزدیک هستند، در کل میتوان گفت خیلی از اعضای شورای مرکزی کارگزاران با آقای عبدالله نوری ارتباط دارند ولی این مساله فقط منحصر به آنها نیست. در بین نخبگان سیاسی، مدیران اجرایی ادوار کسانی هستند که در منزل آقای نوری جلسه دارند و با او رفت و آمد دارند و بهطور مرتب اوضاع را تحلیل و رصد میکنند.
این جمله آقای عطریانفر تصادفی بود یا واقعا پیشفرض و پیامی دارد؟ چون او یک زمانی گفت «آقای لاریجانی برای ریاست مجلس به آقای عارف ارجح است»، این حرف زمان انتخابات هیاترئیسه مجلس معنا پیدا کرد که گلایه آقای عارف و دوستانش را هم بهدنبال داشت، این صحبتی که آقای عطریانفر درباره آقای عبدالله نوری مطرح کرد تصادفی است یا پیام دارد؟
به هر حال آقای عطریانفر در گذشته هم این بحث را مطرح کرده بود یعنی بحث شورای رهبری اصلاحات مطرح شد. مثلثی را مطرح کرده بودند نامهای حتی به آقای خاتمی نوشته شده بود و آقای خاتمی همین جوابها را داد و گفت «من چه کارهام که بخواهم در این رابطه تصمیم بگیرم. هیچ جایی تصمیم گرفته نشده که رهبری اصلاحات تعیین شود که الان بخواهیم این را شورایی یا غیر شورایی کنیم».
این سه نفر که برای مثلث رهبری اصلاحات پیشنهاد شدند چه کسانی بودند؟
یک نفر آقای عبدالله نوری، یک نفر آقای خاتمی و نفر سوم یادم نیست ولی به هر حال این بحثها مطرح شد، کسان دیگری هم هستند که داعیه حضور در شورای رهبری جریان اصلاحات را دارند. به هر حال افرادی هستند که میگویند نباید رهبری اصلاحات فردی باشد و تحت این عناوین اعتراض خودشان را مطرح میکنند.
به نظر شما اگر آقای روحانی بیاید به صحنه و کارت ورود بگیرد و تک نامزد جریان اعتدال و اصلاحات باشد بالاتر از سال 92 رای میآورد یا کمتر؟
فکر میکنم که به هر حال با عملکردی که مخصوصا در عرصه بینالمللی داشت این میتواند یک امتیاز مثبتی برای او باشد و هجمهای که طرف مقابل خواهد کرد امتیاز مثبتی برای آقای روحانی خواهد بود. قطعی نمیتوان گفت ولی پیشبینی میشود که اگر اصلاحطلبان بیایند و اگر ما بتوانیم آن عقبه رای آقای روحانی را پای صندوقهای رای دوباره بیاوریم قطعا رای او بیشتر خواهد بود ولی در اینکه اگر آقای روحانی دست به تغییراتی نزند و اقدام جدی را انجام ندهد آیا میشود مردم را پای صندوقهای رای کشاند از نظر من محل تردید است چون به هر حال این نارضایتی وجود دارد، بهرغم اینکه آقای روحانی عملکرد قابل قبولی دارد ولی توقعات و انتظارات مردم بیش از اینها است و این البته در مدت آینده قابل ترمیم است. بستگی به اراده آقای روحانی دارد و همکاری که با فراکسیون امید در مجلس خواهد داشت و عزم و ارادهای که برای اصلاح ساختار موجود در دولت خواهد داشت. اگر این کار را بکند در این مدت هم میتواند این نارضایتی را تا حدی رفع کند ولی این نارضایتی که الان موجود است قابل تامل است.
شما بفرمایید اصلاحطلبان تا انتخابات انتظار دارند وزیر عوض شود یا تغییر استاندار و فرماندار کفایت میکند؟
استانداران و فرمانداران در بین همه مدیران نقش حاکمیتیشان بیشتر است. بعضی از وزارتخانهها هستند که مدیرانشان در مناطق بخشی، تخصصی و تولیدی عمل میکنند ولی فرمانداران و استانداران نقش حاکمیتی و اشراف بر دستگاههای اجرایی دارند و میتوانند تحولآفرین در منطقه شوند بنابراین قادر هستند امید زیادی در مردم و ارتباطات مردم ایجاد کنند. شاید بگوییم در سطح نخست بیشتر نگاه به این قشر از مدیران است در مرحله بعد باقی مدیران هستند که طبعا آنها هم تاثیرگذارند.
یعنی قبل از انتخابات ریاستجمهوری انتظار شما در سطح فرمانداران و استانداران اصلاحاتی اتفاق بیفتد؟
بله.
تا اینکه در ترکیب کابینه و وزرا بخواهد تغییر و جابهجایی اتفاق بیفتد؟
بله. همین طور است.
اگر این اتفاق نیفتد، اصلاحطلبان دیگر از آقای روحانی حمایت نمیکنند؟
اصلاحطلبان حمایت خواهند کرد اما اینکه قدرت آن را داشته باشند که مردم را پای صندوقهای رای بکشانند این قدرت ضعیف خواهد شد، اما ممکن است اصلاحطلبان مثل شورای عالی سیاستگذاری، سران اصلاحات و فراکسیون امید همه تصمیم بگیرند و اعلام کنند همه از آقای روحانی حمایت میکنیم اما مردم باید یک امیدی داشته باشند که پای صندوقهای رای بیایند یا یک خطر عظیمی مثل سال 92 و سال 94 را احساس کنند که پای صندوقهای رای بیایند.
آیا لیستی تهیه کردید که از نظر جبهه اصلاحات چند درصد یا چه تعداد فرماندار و استاندار باید عوض شوند؟ شما یک جایی گفتید ما میخواهیم با آقای روحانی مذاکره کنیم، میخواهید چه پیشنهادی به او بدهید؟ در واقع آیا میخواهید بگویید این تعداد فرماندار و این تعداد استاندار باید تغییر کنند تا اصلاحطلبان بتوانند بدنه رای خود را پر قدرت در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 پای صندوقهای رای بیاورند؟
این لیست موجود است و کاملا کارشناسی شده در دسترس است. ما هر موقع لازم شد میتوانیم این لیست را به آقای روحانی ارائه کنیم بنابراین امر پوشیدهای نیست و دسترسی به این لیست خیلی زحمت ندارد بنابراین فکر میکنم اگر لازم باشد و اگر آقای روحانی هم این احساس را داشته باشد که بخواهد این تغییر را به وجود آورد خیلی راحت و خیلی سریع میتوان این لیست را در اختیار او قرار داد.
شما صحبت از مذاکره با آقای روحانی کردید، پس نمیخواهید با او به گفتوگو بنشینید و این لیست و سایر پیشنهادهای خود را ارائه بدهید؟
من هیچ جا نگفتم من میخواهم با آقای روحانی مذاکره کنم.
اما گفتید آماده مذاکره هستیم؟
در شورای مشورتی آقای خاتمی چند نفر تعیین شدند که مستمرا با معاون اول رئیسجمهور در تماس هستند و این مسائل را منعکس میکنند.
پس حتما نباید یک هیأتی از اصلاحطلبان به ملاقات آقای روحانی برود، در حد انتقال مباحث به معاون اول رئیسجمهور کفایت میکند؟
بله، یعنی اگر اطلاعات بخواهند این اطلاعات داده میشود ولی آن اراده باید باشد. کما اینکه به هر حال شنیده شده بود که آقای روحانی اردیبهشت ماه قرار است یک تغییری در کابینه به وجود آورد بعد آن وزارتخانهها را به حالت سرپرستی اداره کند تا مقطع آغاز کار مجلس جدید، بعد وزرای خودش را معرفی کند اما این اتفاق نیفتاد و معنایش این نبود که خبر درست نبود. این خبر درست بود ولی در اراده و عزم او تغییری به وجود آمد. چرایی این اتفاق را ما نمیدانیم اما خبر کاملا موثق و تایید شده است.
در حال حاضر این عزم را در آقای روحانی میبینید که تغییر در حوزه استانداران و فرمانداران ایجاد کند؟
خیر نمیبینیم و همین نگرانکننده است.
این افرادی که دیدگاهها را از شورای مشورتی به آقای جهانگیری منتقل میکنند چه کسانی هستند؟
اسامی را دقیق نمیدانم ولی 5-4نفر از شورای مشورتی هستند که هر ماه مرتب با آقای جهانگیری جلسه دارند و این مسائل را منعکس میکنند.
مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است.
بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی
انتهای پیام/
∎