شناسهٔ خبر: 14915358 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

گزارش خبرگزاری دانشجو از نمایشگاه نوشت‌افزار ایرانی اسلامی؛

جناب خان، بهداد سلیمی، رستم و دیگران/ این نمایشگاه مردمی!

خانمی که با بچه‌ی ابتدایی‌اش برای خرید آمده بود، وقتی ما را دید؛ گفت: «آمده‌ام که اگر تولیدهای ایرانی با کیفیت باشند، خرید کنم. بچه‌ها هم که اکثرا در خرید این وسایل نظر مادرشان را گوش می‌کنند.»

صاحب‌خبر -
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ کلاه قرمزی و پسرخاله سوار بر بالنی از سقف آویزان شده بودند. رستم، سهراب و میرزا کوچک‌خان جنگلی، در گوشه‌های مختلف و با رنگ‌آمیزی زیبایی وجود داشتند. سمت دیگر طرح‌های برجسته‌ی شخصیت‌های انیمیشن دیرین دیرین و شکرستان هم توجه را جلب می‌کرد. گوشه‌ی سمت راست والیبالیست‌های تیم ملی صحنه را جذاب‌تر می‌کردند؛ سعید معروف پاسور محبوب در حالی که توپ را به موسوی دیگر والیبالیست تیم ملی کشورمان پاس داده و موسوی هم خیز برداشته تا توپ را با قدرت به زمین حریف بزند؛ سوژه‌ی طراح شده بود. کمی آن طرف‌تر از والیبالیست‌ها، ماهواره‌ی امید در حال پرواز کردن و شاهزاده‌ی روم هم در آن وسط در حال نگاه کردن به مردم بود. یک کلبه‌ی چوبی برجسته هم پست سر مجری قرار داشت. بادبادک‌ها با سه رنگ سبز، سفید و سرخ مثل پرچم ایران در بالای این تصاویر نصب شده بود. اینها همه روی سِن افتتاحیه‌ی چهارمین نمایشگاه نوشت‌افزار ایرانی اسلامی به چشم می‌آمد، نمایشگاهی که برای بچه‌های ایرانی، قهرمانانی ایرانی ساخته و می‌سازد. نمایشگاهی که از ۲ شهریور به مدت ده روز برپاست.
 
 
 
 
این نمایشگاه حرکتی خودجوش از عده‌ای افراد دغدغه‌مند جناح جبهه‌ی فرهنگی است که از سال ۹۱ و از صفر یعنی در حالی شروع شد که همه‌ی بازار لوازم التحریر در قبضه‌ی کالاها و تولیدکنندگان خارجی بود. کاری که ابتدا با دو برند شروع شده و اکنون ظرف چهار سال به بیش از پنجاه برند رسیده است و ۱۰ درصد حجم بازار مصرف داخل کشور را به خود اختصاص داده؛ آن هم بدون هیچ حمایت دولتی. به گفته‌ی مسئولین این کار چون کاملا خودجوش و مخاطبش هم مردم بودند؛ تا حدی موفق بوده است؛ به همین خاطر امسال هم از ۱۰۰ محصول جدید رونمایی شد. از جمله‌ی مهمترین محصولات جدید امسال، محصولاتی است که با طرح‌های جناب‌خان، شاهزاده‌ی روم، شهدای مدافع حرم، شهدای قواص سال گذشته و انیمیشن دیرین دیرین به بازار عرضه شدند. آنچه به نظر می‌رسید و البته که مسئولین هم می‌دانستند؛ مهمترین مسئله در این گونه زمینه‌ها این است که در داخل کشور با حجم وسیعی از محصولات فرهنگی خارجی روبه‌رو هستیم که پیوستِ رسانه‌ای دارند؛ ‌یعنی ما با مرد عنکبوتی یا بتمنی روبه‌رو هستیم که برنامه کودک‌ها و فیلم‌هایش از شبکه‌های داخلی و خارجی پخش می‌شود و اسباب بازی‌ها، بازی‌های کامپیوتری و لباس‌هایش در مغازه‌ها به راحتی در دسترس است. این در حالی است که فعلا در کشورمان، نوشت افزار ایرانی اسلامی نه صنف خاصی دارد و نه متولی مشخص. 
 
 
از محصولات جالبی که جلب توجه می‌کرد؛ دفترچه‌های خاکی رنگ و قرمزی بود که یک مصراع شعر روی جلد چوبیِ رنگ شده‌شان حکاکی شده است. یکی دو غرفه آن طرف‌تر لیوان‌هایی با طرح‌های خطی نستعلیق چشم نوازی می‌کرد. کیف‌های عرضه شده با تصاویر بهداد سلیمی، والیبالیست‌ها ایرانی، پهلوان تختی و برخی ورزشکاران مورد توجه کودکان دبستانی بود. در غرفه‌هایی که کوله پشتی عرضه شده بود، برندهای خارجی هم‌چنان به چشم می‌خورد. آقای موسوی؛ مسئول غرفه‌ای که با نام تجاری «فدک» کوله تولید می‌کرد؛ می‌گفت: «ما برای اینکه فروش داشته باشیم، این کار را می‌کنیم، مردم اگر بفهمند کوله پشتی‌ها ایرانی هستند؛ اکثرا از خریدشان منصرف می‌شوند؛ مردم ما و عوام مشتریان خارجی پسند شده‌اند.» در نمایشگاه برخی اجناس خارجی دیگری مثل ماشین‌حساب و مداد اتود هم بود؛ که البته به گفته‌ی مسئولین برای این به نمایشگاه آورده شده بودند که جنس مشابه تولید داخلی‌اش را نداشتند.
 
 
 
 
آقای حسینی مدیر عامل مجمع تولیدکنندگان نوشت‌افزار ایرانی اسلامی بود. او در مورد استفاده‌ی از مارک‌ها و برندهای خارجی روی اجناس ساخت داخل نمایشگاه فقط توانست تاسف بخورد و بعد از آن گفت: «این کار خودباختگی فرهنگی است که نه تنها در زمینه‌ی نوشت افزار بلکه در سایر حوزه‌های تولیدی شاهد آن هستیم. وقتی مردم ما تمایلشان به کالاهای خارجی زیاد است و از کالاهای داخلی رویگردان، ما ناچاریم این کار را کنیم.» وقتی از او پرسیدم: «سخنگوی وزارت ارشاد گفته از تولیدکنندگان نوشت افزارهای ایرانی اسلامی حمایت می‌کند؛ آیا تا به حال از شما حمایتی شده؟» در حالی که لحن صحبت کردنش عوض شد؛ گفت: «این صحبت‌ها فقط در حرف قشنگ است. ای کاش از آقای سخنگو می‌پرسیدیت که منظورش از حمایت چیست. ما حمایتی ندیدیم که هیچ، بلکه با مشکلات اساسی در حوزه‌ی نظارت که مشخصا به اداره‌ی چاپ در وزارت ارشاد برمی‌گردد روبه‌رو هستیم؛ ما در این زمینه شاهد ولنگاری کامل هستیم. البته این ولنگاری فقط مربوط به این دوره نیست؛ بلکه ۱۵ سال است که وضعیت این است. مسئولان ما الان درگیر مسائل دیگری مثل برگزاری کنسرت‌ها هستند.» به نظر می‌رسید اکثر مسئولین و غرفه‌داران نمایشگاه از سخنان چند روز پیش سخنگوی وزارت ارشاد ناراحت بودند. هر کدام‌شان این ناراحتی را به زبانی بیان می‌کردند؛ یکی با کنایه، یکی با شعر و دیگری هم صریح. یکی از غرفه‌داران در حالی که ملچ ملوچش درآمد در جواب ما با خنده گفت: «آقا لطفا بحث را سیاسی نکن.» یکی دیگر هم گفت: «دولت، سنگ اندازی نکند کافی است؛ ما نیازی به حمایتش نداریم؛ ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان.» دیگری هم گفت: «اصولا دولتی‌ها به هر کاری وارد شوند، آن کار را خراب می‌کنند؛ کار باید مردمی باشد نه دولتی.»
 
 
پس از آن آقایان حامد جعفری و هادی محمدیان از عوامل اصلی تولیدکننده‌ی انیمیشن شاهزاده‌ی روم به روی سِن آمدند. شاهزاده‌ی روم، فیلم انیمیشنی بود که طی ۱۵ ماه تولید و در جشنواره‌ی فیلم فجر اکران شد. پس از آن بود که در ایران به عنوان سومین فیلم پر مخاطب و چهارمین فیلم پر فروش سال ۹۴ شناخته شد. چندی بعد در لبنان با فروش خوبی روبه رو شد. این انیمیشن در آلمان، کانادا، عراق، کویت و ساحل‌عاج هم به نمایش درآمد که با استقبال مردم روبه رو شد. این فیلم به دفتر رهبر انقلاب ارسال و مورد توجه ایشان قرار گرفت. پس از رونمایی از محصولات نوشت افزاری و کیف مدرسه‌ای شاهزاده‌ روم، آقای جعفری گفت: «ما بررسی کردیم که شرکت دیزنی بیش از دو سوم سودش را از طریق محصولات جانبی‌اش به دست می‌آورد و از اینجا بود که فهمیدیم نباید منتظر کمک دولت بایستیم و خودمان باید کاری کنیم و روی پای خودمان بیاستیم.»
 
 
 
 
سردار آزادی که دیگر مهمان این افتتاحیه بود، بیشتر به نقش دولت برای انجام وظیفه‌اش در راستای این نمایشگاه پرداخت و گفت: «مهمترین حمایت دولت از این حرکت، جلوگیری یا محدود کردن واردات لوازم التحریری است که جنس مشابه‌اش در داخل تولید می‌شود.» سردار آزادی اعتقاد داشت که این کار از اقدامات عملیاتی در راستای کاهش وابستگی به نوشت‌افزارهای خارجی است. سردار آزادی می‌گفت: «ما در مجموعه‌ی بسیج، بخشی مخصوص برای کارهای پویا نمایی و کارهای انیمیشنی داریم، که آماده همکاری با هر کسی که در این گونه زمینه‌ها ایده، فیلم‌نامه و یا طرحی داشته باشد؛ هستیم.» 
 
 
بعد از این، نوبت به وهب همدانی رسید. وهب فرزند کسی بود که بیش از اینکه یک سردار نظامی باشد؛ یک سردار فرهنگی بود. یک سردارِ فرهنگی که نگاهش به خیلی از مسائل؛ حتی داعش و تروریسم نگاهی فرهنگی بود نه سیاسی. فرزند شهید همدانی پس از رونمایی از محصولات شهید همدانی؛ گفت: «ما باید از قهرمانان خود، هم در فضای فرهنگی و هم در فضای علمی الگو بسازیم. لازمه‌ی موفقیت در کارهای انقلابی، این است که خودمان را به انقلاب بدهکار بدانیم و نه طلبکار و سهم‌خواه انقلاب باشیم.»
 
 
خانمی که با بچه‌ی ابتدایی‌اش برای خرید آمده بود، وقتی ما را دید؛ گفت: «آمده‌ام که اگر تولیدهای ایرانی با کیفیت باشند، خرید کنم. بچه‌ها هم که اکثرا در خرید این وسایل نظر مادرشان را گوش می‌کنند.» یک خانم چادری وقتی میکروفن خبرگزاری را که یک طرفش نوشته بود «دکتر سلام» در دستم دید؛ با خنده و کنایه گفت: «ما را در فیلم نیاندازی و بعد فیلمان کنید و بهمان بخندید؟» بعد از آن به دوستش که کنارش ایستاده بود گفت: «والا به خدا، اینها همه چیز و همه کس را فیلم می‌کنند و بهش می‌خندند.»
 

 

 
 
یکی از فروشنده‌ها که چهره‌اش به حزب‌اللهی‌ها می‌خورد با سه بچه‌ی قد و نیم‌قدش گه‌گاهی بازی می‌کرد. او چهار فرزند داشت که از بین آنها فقط یکی‌شان به مدرسه می‌رفت. از صحبت‌هایش معلوم بود که فقط به خاطر وظیفه‌اش وارد تولید محصولات نوشت افزاری این‌چنینی شده. تولیدکننده‌ای که امیدش فقط به خدا بود و ذره‌ای روی وعده‌ و وعیدهای دولتی‌ها حساب نمی‌کرد.

نظر شما