شناسهٔ خبر: 14683949 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

السفیر بررسی کرد؛

آیا ائتلاف جیش‌الفتح بر اثر شکست در حلب متلاشی می‌شود؟

«جبهة النصرة» و «أحرار الشام» که برجسته ترین گروه‌های حاضر در ائتلاف جیش‌الفتح هستند دچار اختلافات بسیاری شده‌اند و کشورهای منطقه‌ای نیز قصد داشتند عملیات اشغال حلب فقط منحصر به این ائتلاف باشد که ایستادگی نیروهای مقاومت همه معادلات را بر هم زد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین‌الملل دفاع پرس، ارتش سوریه در حالی به عملیات ترمیم حلقه محاصره حلب ادامه می‌دهد که گروه‌های تروریستی سعی دارند اختلافاتی را که در ائتلاف جیش‌الفتح ایجاد شده از بین ببرند؛ شکافی که معلول شکست‌های میدانی در حلب است.

روزنامه «السفیر» در گزارشی به گمانه‌زنی‌های موجود درباره تجزیه و چندپاره شدن جیش‌الفتح پرداخت و نوشت: ائتلاف جیش‌الفتح، ائتلافی از گروه جبهه‌النصره، احرار‌الشام، الحزب الترکستانی و 19 گروه دیگر است که تا قبل از حمله به جنوب حلب، مجموعا شش گروه بود و مهم‌ترین گروه، جبهة النصره است که بر دیگر گروه‌ها مسلط است.

در کنار این اختلافات، گروه‌های تروریستی «جبهه‌النصره» و«أحرار الشام» که برجسته‌ترین گروه‌های حاضر در ائتلاف جیش‌الفتح هستند نیز دچار اختلافات بسیاری شده‌اند؛ این اختلافات نیز به‌دلیل موافقت ضمنی احرار الشام با مشارکت در روند سیاسی بر اساس قاعده احیا قانون اساسی 1950 سوریه است که بر اساس آن نظام پارلمانی نظام حاکم بر این کشور می‌شود.

در واقع نبرد اخیر حلب، بنیان تشکیل ائتلاف جیش‌الفتح را زیر سوال برد؛ تشکیل این ائتلاف بر این ایده استوار بود که اتحاد گروه‌های بزرگ تروریستی و فعالیت در زیر چتر حمایت نامحدود منطقه‌ای یقینا به شکست ارتش سوریه منجر خواهد شد.

حامیان تروریست‌ها امیدوار بودند، بتوانند تجربه ادلب را در حلب پیاده کنند، ولی ایستادگی ارتش سوریه مرحله نخست عملیات تروریست‌ها برای شکست محاصره مناطق شرقی حلب را با شکست مواجه کرد و در نتیجه مراحل بعدی عملیات تروریست‌ها شکست خورد؛ این مسئله نیز ساختار این ائتلاف را متزلزل کرد.

یکی از اهداف فرعی جنگ حلب برای حامیان تروریست‌ها این بود که این گروه به تنهایی حلب را اشغال کند و بدین ترتیب کارآیی «اتاق عملیات فتح حلب» که گروه‌های وابسته به ارتش آزاد آن را اداره می‌کنند ملغی شود. از این روی حامیان منطقه‌ای جیش‌الفتح قصد داشتند حلب را از تأثیرات بین‌المللی جدا کنند؛ زیرا اشغال حلب توسط جیش‌الفتح به معنای محرومیت آمریکا از بازوهای نظامی آن و توانایی تأثیرگذاری این کشور در نبردهای سوریه است. این مسئله سال گذشته در ادلب رخ داد و گروه‌های وابسته به عربستان، قطر و ترکیه توانستند این استان را اشغال کنند.

ظاهرا ترکیه نیازمند تغییر در ساختار گروه‌های تروریستی است؛ این نیاز پس از آزادسازی منبج توسط نیروهای کُرد و قصد این گروه برای کنترل مناطق مرزی با ترکیه تا «اعزاز» که خط قرمز آنکاراست، مبرم‌تر شده‌است. مشکل ترکیه نیز این است، گروه‌های تروریستی که در مناطق مرزی این کشور حضور دارند به واشنگتن نیز تمایل دارند از این رو ترکیه نمی‌تواند در برخورد با مسئله کُردها به این گروه‌ها اعتماد کند. از این رو تکیه کردن بر جیش‌الفتح تنها گزینه پیش روی ترکیه است، ولی جیش‌الفتح هم نتوانسته در جبهه حلب موفقیتی داشته باشد.

علاوه بر شکست نظامی، اختلافات عقیدتی و سیاسی نیز در متزلزل کردن ساختار جیش‌الفتح مؤثر بوده و این ائتلاف را در ورطه تجزیه قرار داده است.

این اختلاف میان سرکرده‌های احرار الشام و جبهه النصره در واکنش به اظهارات «لبیب النحاس» رئیس روابط خارجی احرار رخ داده‌است. النحاس درباره دموکراسی و روند سیاسی در سوریه سخن گفته بود؛ زیرا گروهی از احرارالشام مسئله دموکراسی را در سطح مکانیزم قبول دارند نه شریعت، ولی مسئولان بلندپایه موسوم به شارعان احرارالشام دموکراسی را مساوی با کفر می‌دانند.

به هر حال، وجه غالب در احرار الشام، تکفیر دموکراسی است. البته در جبهه‌النصره نیز این اجماع وجود دارد که دموکراسی پذیرفته شده نیست. در همین راستا، «أبو عمار الشامی» سخنگوی رسمی جبهه النصره با حمله به النحاس وی را به خشنودسازی کشورهای همسایه متهم کرده‌بود؛ هر چند که الشامی درباره ایجاد راهکار سیاسی بحران سوریه نظری ندارد و فقط درباره حل و فصل نظامی سخن می‌گوید؛ لذ لبیب النحاس بر این باور است که النصره هیچ طرح سیاسی ندارد.

در کنار اختلاف سرکرده‌های احرار با مسئله دموکراسی، پذیرش قانون اساسی سال 1950 سوریه نیز عامل دیگر اختلاف میان این گروه تروریستی است، و النصره درباره گرایشات واقعی احرارالشام نسبت به این قانون شک دارد؛ خاصه اینکه عربستان سعودی به هیئت مذاکره کننده معارض تحمیل کرد که باید به قانون اساسی سال 1950 برای ساخت سوریه جدید متعهد باشند.

انتهای پیام/ 411