بريتانيا در طول تاريخ حيات خود همواره با يك سوال عمده روبهرو بوده است كه آيا جزئي از قاره اروپا شناخته ميشود يا خير؟ سوالي كه در طول دههها و حتي سدهها نيز پاسخ روشني براي آن وجود نداشته است. حالا مردم بريتانيا امروز به پاي صندوق راي ميروند تا يكبار براي هميشه تكليف خود با اروپا را روشن كنند و به اين سوال پاسخ دهند كه آيا ميخواهند با اروپا باشند يا خير، حتي به اين قيمت كه تافتهاي جدا بافته از اين اتحاديه باشند. انتخاباتي كه شايد سرنوشت نه تنها يك نسل بلكه چندين نسل را مشخص ميكند و حتي مردمي كه در اين انتخابات شركت ميكنند براي نتيجهاي كه در اين رفراندوم رقم ميزنند به فرزندان و حتي نوادگان فارغ از نتيجه آن بايد پاسخگو باشند. شايد هيچ كس نداند كه در صبح روز 24ژوئن 2016 چه سرنوشتي در انتظار رابطه ميان بريتانيا و اتحاديه اروپا است اما نتيجه رفراندوم هرچه باشد روز 24 ژوئن روز متفاوتي خواهد بود.
مردم بريتانيا امروز به پاي صندوقهاي راي ميروند تا به دو گزينه راي بدهند. ماندن يا رفتن از اتحاديه اروپا؛ انتخاباتي تاريخ ساز كه تنها مردم بريتانيا هستند كه بايد براي آن تصميم بگيرند. در طول هفتهها و ماههاي گذشته نظرسنجيهاي مختلفي در خصوص اين رفراندوم انجام شده كه در آخرين نظرسنجي كه سايت تلگراف منتشر كرده شرايط به نفع ديويد كامرون براي ماندن در اتحاديه اروپاست. نتايج نشان ميدهد كه51درصد از شركتكنندگان در اين نظرسنجي قصد دارند كه در روز پنجشنبه به ماندن در اتحاديه اروپا راي دهند و 49درصد نيز تصميم به خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا گرفتهاند. نظرسنجي اميدواركننده براي حاميان ماندگاري در اتحاديه اروپا كه در طول ماههاي گذشته اين روند براي آنها اميدواركننده نبود زيرا تا ده روز پيش در نظرسنجياي كه نشريه اينديپندنت منتشر كرد نشان از اختلافي ده درصدي ميان دو طرف اين نظرسنجي به نفع طرفداران خروج از اتحاديه اروپا نشان ميداد اما متغيرهاي مختلف در روزهاي منتهي به رفراندوم معادله را به سود حاميان ماندگاري در اتحاديه اروپا تغيير داده است.
چرا رفراندوم؟
در حدود يك سال پيش و زماني كه ديويد كامرون در بحبوحه رقابتهاي انتخابات سراسري بريتانيا قرارداشت، براي جلوگيري از اوج گرفتن راست افراطي در بريتانيا و جذب راي هواداران آنها و كنار زدن موج جدايي طلبي از اتحاديه اروپا اين وعده را داد كه پس از پيروزي در انتخابات بلافاصله با اتحاديه اروپا وارد مذاكره ميشود و براي ماندن در اتحاديه اروپا رفراندوم برگزار كند. اما تصميم اوليه كامرون مبني بر برگزاري اين رفراندوم در سال 2017 بود اما شرايط به نحوي پيش رفت كه او تصميم به جلو انداختن اين رفراندوم گرفت. او پس از پيروزي قاطع خود در انتخابات مه 2015 از راي مردم تنها يك پيغام را دريافت كرد كه بايد براي كسب اختيارات بيشتر با اتحاديه اروپا وارد مذاكره شود و او بلافاصله دست به كار شد و جلسات فشردهاي را با سران اتحاديه اروپا آغاز كرد مذاكراتي كه گاهي ساعتها به طول انجاميد تا رهبران اتحاديه اروپا را متقاعد كند تا به خواستههاي بريتانيا براي ماندگاري در اين اتحاديه جواب مثبت دهند. او در نهايت توانست در فوريه 2016 در مذاكراتي شبانهروزي رهبران اروپا را به دادن امتيازات ويژه به بريتانيا متقاعد كند و ديويد كامرون به وعدهاي كه به رايدهندگان داده بود را عملي كرد.
توافق بريتانيا با اتحاديه اروپا
شايد بتوان گفت دستاوردهايي كه بريتانيا در مذاكرات با سران اتحاديه اروپا به دست آورد مخالفان را هم شوكه كرد. حتي مخالفان نيز انتظار آن را نداشتند كه اتحاديه اروپا چنين امتيازات گستردهاي را براي ماندگاري بريتانيا در اتحاديه اروپا بدهد. طبق اين توافق بريتانيا از امتيازات ويژهاي براي حضور در اتحاديه اروپا برخوردار خواهد بود. اين كشور واحد پول خود را از پوند به يورو تغيير نخواهد داد و هرگز در نجات بانكهاي حوزه يورو شركت نخواهد كرد. همچنين بريتانيا اين مجوز را خواهد داشت كه خدمات رفاهي اجتماعي براي شهروندان ساير كشورهاي اتحاديه اروپا كه ساكن بريتانيا شدهاند را محدود يا متوقف كند. از جمله اين خدمات قانون پرداخت كمكهزينه براي فرزندان است. بريتانيا خواستار آن بود كه كمكهزينه فرزندان شهروندان ساير كشورهاي اتحاديه اروپا را كه والدين آنها در بريتانيا شاغل هستند هماهنگ با هزينه محل سكونت آنها پرداخت كند. حال با موافقت اتحاديه اروپا اين تغيير ممكن خواهد بود. همچنين بريتانيا معتقدند كه اتحاديه اروپا بهطور مستمر نياز به اصلاحات عميق دارد و اگر بريتانيا در اين اتحاديه باقي بماند به صورت فعال در اين اصلاحات شركت خواهد كرد. اما اگرچه بسياري رسيدن به اين توافق را دستاوردي بزرگ براي ديويد كامرون ميدانند اما مخالفان معتقدند كه حتي اين دستاوردها ناچيز و ديرهنگام است و بريتانيا بايد از اتحاديه اروپا خارج شود.
مخالفان چه كساني هستند؟
مخالفان حضور بريتانيا را ميتوان بطور كلي به دو دسته عمده تقسيم كرد. گروهي در حزب محافظهكار بريتانيا كه مخالف ديدگاههاي ديويد كامرون هستند كه قصد دارند به هر نحو ممكن موضع او را تضعيف كنند تا بتوانند جايگاه كامرون را به خطر بيندازند و حتي جانشين وي شوند. اين گروه را بوريس جانسون، شهردار سابق لندن رهبري ميكند. او كه توانست در انتخابات سراسري بريتانيا در سال گذشته وارد مجلس عوام شود، سالها است سوداي نخستوزيري را در سر ميپروراند و با ورود به مجلس قصد داشت راه را براي رسيدن به رهبري حزب محافظهكار و رسيدن به پست نخستوزيري هموار كند. او حالا دست به يك قمار بزرگ زده است. او كه هشت سال شهردار لندن بود عطاي اين پست را به لقاي آن بخشيد و وارد رقابتهاي شهرداري نشد تا تمركز خود را بر روي رهبري كمپين خروج از اتحاديه اروپا بگذارد و شانس خود را براي رسيدن به روياي چندين ساله و رسيدن به پست نخستوزيري امتحان كند.
اما گروه دوم مخالفان حضور بريتانيا در اتحاديه اروپا را راستهاي افراطي تشكيل ميدهند كه رهبري اين گروه را نايجل فاراژ، رهبر حزب «يوكيپ» برعهده دارد. حزب راست افراطي يوكيپ كه موجوديت خود را از سال 2010 اعلام كرد بخش جدا شدهاي از حزب محافظهكار هستند كه عقايد افراطي نسبت به حضور مسلمانان در بريتانيا و عضويت در اتحاديه اروپا دارند. يوكيپ توانست به موفقيت خوبي در انتخابات سال 2014 پارلمان اروپا دست پيدا كند و نايجل فاراژ را راهي بروكسل و پارلمان اتحاديه اروپا كند. فاراژ اما انتظار داشت اين موفقيت در انتخابات سال 2015 مجدد تكرار شود، اما پس از اعلام نتايج مشخص شد كه ديگر خبري از موفقيت نيست و حتي خود فاراژ نيز نتوانست به پارلمان راه پيدا كند و سهم يوكيپ از مجلس عوام تنها دو كرسي بود كه اين نتيجه عملا حزب يوكيپ را از چرخه سياسي بريتانيا خارج كرد و فاراژ استعفا داد اما او نتوانست از حزبي كه خود تاسيس كرده از رياستش كنار برود و در نهايت در جايگاه خود ماندگار شد. حالا با مطرح شدن بحث رفراندوم خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا يك بار ديگر اين فرصت به وجود آمد تا يوكيپ در عرصه سياسي بريتانيا عرض اندام كند. اتفاقي كه ميتوان براي نايجل فاراژ و حزب يوكيپ تنها يا آخرين فرصت براي ادامه حيات سياسي آنها دانست.
موافقان چه كساني هستند؟
با نگاه به افراد موافق حضور بريتانيا در اتحاديه اروپا به ليست بلندبالايي از شخصيتها و گروههاي مختلف ميتوان رسيد كه شايد در حالت عادي هيچ كدام از آنها را نتوان در كنار يكديگر ديد. رهبري موافقان حضور در اتحاديه اروپا را ديويد كامرون، نخستوزير بريتانيا بر عهده دارد. او كه تمام قد از توافقي كه با اتحاديه اروپا رسيده دفاع ميكند، معتقد است كه بودن بريتانيا در اتحاديه اروپا اين كشور را ايمنتر و قويتر ميكند و اين كشور با لابي خود ميتواند نقش فعالتري را در اين اتحاديه ايفا كند. كامرون تاكيد ميكند كه بريتانيا ميتواند رهبري يك تغيير را در اتحاديه اروپا به دست گيرد. در طرف مقابل نيز جرمي كوربين، رهبر حزب كارگر نيز در كنار ديويد كامرون در حال دفاع از ماندگاري بريتانيا در اتحاديه اروپاست. او معتقد است كه حضور بريتانيا در اتحاديه اروپا به افزايش موقعيت شغلي، بهبود اقتصاد و شرايط رفاهي مردم كمك ميكند و خروج بريتانيا يعني از بين رفتن تمامي اين فرصتها است. اما بزرگترين متحد ديويد كامرون در اين مسير را برخلاف تصورها نميتوان يك هم حزبي دانست بلكه او رقيبي است كه به اقتضاي زمان در كنار كامرون قرار گرفته است. صادق خان، نخستين شهردار مسلمان لندن كه به تازگي در اين سمت قرار گرفته بهعنوان بزرگترين متحد ديويد كامرون به حساب ميآيد كه قصد دارد از خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا جلوگيري كند.
سهشنبه شب صادق خان، شهردار فعلي لندن و بوريس جانسون، شهردار سابق پايتخت در شبكه بيبيسي براي مناظره روبهروي يكديگر قرار گرفتند و صادق خان، جانسون را پيدرپي مورد حمله قرار داد. او خطاب به بوريس جانسون گفت كه شما با استفاده از ترس مردم از مهاجران يك پروژه «نفرتپراكني» را در كشور سازماندهي ميكنيد. با اين حال جانسون در پاسخ به اين موضوع گفت كه بريتانيا نياز به كنترل مهاجران دارد و اين موضوع تنها با ترك اتحاديه اروپا محقق ميشود و بايد در بريتانيا سيستمي مانند استراليا را براي پذيرش مهاجر پياده كند.
معضلي به نام پناهجويان
از سال 2015 اتحاديه اروپا با بحراني به نام بحران پناهجويان روبهرو شد. بحراني كه جمع كثيري از مهاجران به سمت مرزهاي اروپا هجوم آوردند كه اكثر آنها از ترس جان خود به قصد محلي امن از كشور خود خارج شدند بلكه بتوانند به اميد رويايي واهي به كشورهاي اروپايي پناه ببرند. اما حجم اين پناهجويان به جايي رسيد كه كشورهاي اروپايي نتوانستند آنها را كنترل كنند و از ترس اتفاقات ناگوار در داخل مرزهاي خود سعي كردند تا حجم اندكي از مهاجران را بپذيرند. در اين بين با توجه به فشار افكار عمومي و انتشار صحنههاي دلخراش وضعيت پناهجويان در مرزهاي مختلف اروپايي سران اتحاديه اروپا و به خصوص آلمان براي پذيرش بخشي از پناهجويان پيشقدم شد و سعي كرد تا بر كشورهاي ديگر فشار وارد كند تا مهاجران بيشتري را درون مرزهاي خود بپذيرند. بريتانيا از جمله كشورهايي بود كه چندان قصد پذيرش مهاجران را نداشت و در زمان اوج بحران مهاجرت تنها 216تن از آنها را پذيرفت كه با موج انتقادي شديد روبهرو شد و درنهايت كامرون وعده داد تا هزار پناهجوي ديگر را هم بپذيرد. حالا مهاجرت تبديل به حربهاي در دست مخالفان حضور بريتانيا در اتحاديه اروپا شده است. فراژ در كنار كاميوني عكس مياندازد كه سيل عظيمي از مهاجران را پشت مرزهاي اروپا نشان ميدهد و با شعار قطع اين مسير به سمت بريتانيا سرتاسر بريتانيا را ميچرخد تا اين ترس را در دل مردم بهوجود بياورد كه در صورت عدمخروج بريتانيا از اتحاديه اروپا اين كشور از سيل مهاجران و پناهجويان پر ميشود و خطر حضور تروريستها نيز در كشور افزايش مييابد و آنها به عنوان ناجي قصد دارند تا جلوي اين روند را بگيرند موضوعي كه جز هراسافكني در دل مردم هيچ هدف ديگري را دنبال نميكند.
يك ترور دلخراش اما تاثيرگذار
در دورهاي كه نايجل فاراژ و بوريس جانسون در حال تبليغ عليه پناهجويان و حضور مسلمانان در بريتانيا و هراسافكني در ميان مردم بودند به ناگاه يك اتفاق دلخراش تمامي معادلات آنها را برهم زد. يك هفته پيش از رفراندوم جو كاكس، نماينده جوان پارلمان بريتانيا توسط نه يك تروريست افراطي بلكه از سوي يك شهروند بريتانيايي با گرايش راستافراطي به وسيله اسلحه و چاقو به قتل رسيد. اتفاقي دلخراش كه جامعه بريتانيا را تكان داد. مرگ جو كاكس كه از فعالان ماندن بريتانيا در اتحاديه اروپا به شمار ميآمد، باعث شد تا اين زنگ خطر در جامعه بهوجود آيد كه راستهاي افراطي در بريتانيا شايد خطرناكتر از تروريستهاي افراطي در بريتانيا باشند. همين موضوع عملا باعث شد تا تبديل به يك نقطه عطف براي كمپين ماندن در اتحاديه اروپا شد كه به جاي آنها طرف مقابل پاسخگوي پرسشهايي در مورد مرگ جو كاكس شود و آنها را از موضع ضعف به لاك دفاعي در روزهاي منتهي به رفراندوم ببرد.
تاثير خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا
در ماده پنجاهم معاهده ليسبون شرايط خروج كشوري از اتحاديه اروپا را مشخص كرده است اما تاكنون هيچ يك از اعضا از اين بند معاهده استفاده نكردند و اگر اكثريت شهروندان بريتانيا به خروج اين كشور از اتحاديه اروپا راي مثبت بدهند آنگاه ديويد كامرون، نخستوزير بريتانيا بايد فورا شوراي اروپا را از برنامه خود در اين رابطه مطلع كند و سپس فرآيند مذاكره براي خروج آغاز ميشود تا نحوه دادوستد بريتانيا از اتحاديه اروپا چگونه خواهد بود. اما نكته اصلي در اين بين را ميتوان در تاثيرات اين خروج ديد. شايد به جرعت بتوان گفت كه هنوز رهبران جهان هيچ تمهيداتي براي خروج احتمالي بريتانيا در نظر نگرفتهاند زيرا سناريويي را پس از اين اتفاق در تصور خود نيز نميبينند. از جمله مهمترين تاثيرات اين موضوع را ميتوان در رابطه امريكا و بريتانيا ديد كه اوباما در سفر خود به اين كشور در خصوص اين موضوع هشدار داده بود. هدر كنلي از مركز مطالعات استراتژيك واشنگتن درخصوص آينده بريتانيا پس از خروج از اتحاديه اروپا به يورونيوز گفت: كاملا واضح است كه امريكا ميخواهد بريتانيا در اتحاديه اروپا بماند اما ايالاتمتحده خواهان يك بريتانياي بسيار فعال در اين اتحاديه است. متاسفانه اين همهپرسي يك انحراف بسيار بزرگ براي يكي از بزرگترين متحدان ما بود و ميتواند منجر به نگرانيهاي اقتصادي شود زيرا تصميم به ترك اتحاديه ميتواند اقتصاد جهاني را نيز تحتتاثير قرار دهد. وي ميافزايد: خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا ميتواند سبب بروز ناآراميهايي در اروپا شود و رهبران مخالف بيشتري خواستار برپايي همهپرسي مشابهي در كشورهاي خود شوند.
سناريوهاي پيشرو
پس از روز 23ژوئن بهطوركلي ميتوان دو سناريو را در نظر گرفت. محتملترين سناريو اين است كه مردم بريتانيا راي به ماندگاري در اتحاديه اروپا بدهند و اين يك پيام را ميرساند و آن هم حمايت از ديويد كامرون و دفاع از ماندگاري در اتحاديه اروپاست و شخص ديويد كامرون ميتواند با خيالي راحت چهار سال باقيمانده از دوره نخستوزيري خود را سپري كند و آنگونه كه قول داده بود ديگر نامزد پست نخستوزيري نخواهد شد و ميدان را به فرد ديگري واگذار ميكند. همچنين افرادي همچون بوريس جانسون را ميتوان تنها در قامت يك فعال اجتماعي مشاهده كرد تا يك مرد قدرتمند سياسي و نايجل فاراژ نيز به پايان عمر سياسي خود ميرسد. اما در سناريوي دوم زماني كه خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا رقم بخورد، مردم بريتانيا عملا سرنوشت خود را به دست افرادي ميسپارند كه اين كشور را به سمت آيندهاي مبهم سوق ميدهد. ديويد كامرون پس از اين رفراندوم يا استعفا ميدهد يا مجبور به استعفا ميشود تا بوريس جانسون يك گام ديگر به روياي ساليان خود نزديك شود و خون جديدي در رگهاي عمر سياسي نايجل فاراژ دميده ميشود و راستهايافراطي نيز به قدرتمندترين گروه سياسي بريتانيا تبديل ميشوند و بايد منتظر موج جديدي از جداييطلبي در بريتانيا باشيم. اما شواهد و نظرسنجيها نشان ميدهد كه ميتوان منتظر بود كه روز 24 ژوئن شاهد سناريوي اول باشيم.
∎