شناسهٔ خبر: 12439766 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

«نرگس آبيار» در گفت‌و‌گو با دوچرخه:

روزهای فیلم‌برداری در بازار سخت گذشت

- زهرا عزیزمحمدى: «نرگس آبیار» برای علاقه‌مندان به ادبیات کودکان و نوجوانان، نام آشنایی است.

صاحب‌خبر -

او حالا با اولین فیلم بلند سینمایی‌اش، «اشیا از آن‌چه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» میهمان بخش «نگاه نو»‌ جشنواره‌ی فیلم فجر است تا بعد از 10 سال کارگردانی فیلم‌های کوتاه و مستند، به‌عنوان یک کارگردان در سینمای داستانی هم شناخته شود و ایده‌هایش را نه تنها در کتاب‌ها که در فیلم‌های خودش هم پیاده کند. او در گفت‌و‌گو با «دوچرخه» از همین حال و هوا می‌گوید.

حدود هفت سال است که فیلم می‌سازم. وقتی فیلم «لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند» ساخته‌ی «بهمن قبادی» را دیدم، احساس کردم زبان سینما و تصویر، بسیار جهانی‌تر و بین‌المللی‌تر است. من آن فیلم را خیلی دوست داشتم و چندین‌بار تماشایش کردم. حالا بیش‌تر از 10 فیلم کوتاه و مستند ساخته‌ام. با این حال، ادبیات را هم کنار نگذاشته‌ام و هم‌چنان در کنار سینما به نوشتن ادامه می‌دهم.

به نظرم ادبیات، زبان عمیق‌تر و غنی‌تری دارد، اما در سینما همه‌ی داده‌ها و یک‌سری گزینه‌های اطلاعاتی را از طریق تصاویر تخت باید به مخاطب انتقال بدهیم. ادبیات کارکرد تخیل دارد و مخاطب وقتی داستانی می‌خواند، می‌تواند اتفاقات و آدم‌های آن را بازسازی کند. با این حال زبان تصویر، جهانی‌تر است. من هم در حال حاضر هردوی آن‌ها را به موازات هم ادامه می‌دهم.

چون پیش از این، کار مستند داستانی انجام داده بودم با سختی‌های فیلم‌سازی آشنا بودم و برایم تازگی نداشت. اما حدود 40درصد از فیلم‌برداری ما در این کار در فضای بیرونی بازار انجام شد؛ جایی‌که حتی به‌طور عادی راه رفتن هم سخت است. روزهای فیلم‌برداری در بازار واقعاً سخت گذشت.

فیلم ما درمورد یک اتفاق کوچک است که در زندگی یک شخصیت می‌افتد و او را تحت تأثیرقرار می‌دهد. این باعث توجه بیش‌تر او به جزئیات اطرافش می‌شود و بعد از آن با دقت بیش‌تری به شخصیت‌های اطرافش نگاه می‌کند. در واقع نقطه‌ی اشتراک این جمله و این فیلم، این است که آدم‌ها و وقایع خیلی نزدیک‌تر از آن چیزی هستند که ما فکر می‌کنیم. در واقع یک جور تلنگر یا هشدار با خود به همراه دارد.

برای یکی از دوستانم اتفاقی مشابه اتفاقی که در فیلم می‌افتد، افتاد و من فکر کردم قابلیت تبدیل شدن به چنین داستانی را دارد. بنابراین با اضافه کردن کاراکتر‌ها و موقعیت‌های جدید، فیلم‌نامه‌اش را نوشتم.

همان‌طور که می‌دانید بخش «نگاه نو» فقط یک سیمرغ دارد و با توجه به اخبار و شنیده‌هایی که درمورد این بخش وجود دارد، به نظر می‌آید فیلم‌های خوبی هم در این بخش شرکت کرده‌اند. بنابراین نمی‌دانم امسال چه‌قدر می‌توانم امیدوار باشم. نمی‌توانم بگویم سیمرغ برایم مهم نیست و همین که در جشنواره شرکت کرده‌ام، برایم کافی است. چون گرفتن سیمرغ علاوه بر به وجود آوردن انگیزه‌های شخصی، باعث می‌شود تهیه‌کنند‌ه‌ها هم بعد از این بیش‌تر به فیلم‌ساز اعتمادکنند.

راستش راحت‌ترم درباره‌ی نوجوان و برای بزرگسالان فیلم بسازم. در عرصه‌ی نوشتن، فضاهایی که تجربه کرده‌ام، بیش‌تر فانتزی بوده و دست من برای نوشتن در آن‌ها بازتر بوده است. از آن جایی که غیر از کار اخیرم که برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نوشته‌ام، خیلی کار رئال برای نوجوانان انجام نداده‌ام، فکر می‌کنم ساختن فیلم برای آن‌ها در فضای رئال، کمی برایم سخت باشد.

فضای این فیلم کاملاً بزرگسالانه است. روایت آن مینی‌مال است با پس‌پرداختی که به فضای مستند نزدیک‌تر است. نمی‌دانم چه‌قدر می‌تواند نوجوان‌ها را جذب کند، اما تا به حال کسانی که فیلم مرا دیده‌اند، با آن ارتباط برقرار کرده‌اند.

همشهرى، دوچرخه‌ى شماره‌ى 685

«اشیا از آن‌چه در آینه مى‌بینید، به شما نزدیک‌ترند»/ عکس: آتنا بخارایى

نظر شما