روز شنبه دوازدهم دی ماه خبری تکان دهنده در رسانه های سعودی و سپس جهان منتشر شد. وزارت کشور عربستان در بیانیه ای اعلان کرد شیخ «نمر باقر النمر» فعال مدنی شیعی به همراه 46 نفر دیگر اعدام شده اند.
اعلان این خبر نه تنها قلب مسلمانان، بلکه همه کسانی را که دغدغه های انسانی دارند جریحه دار کرد و موجی از اعتراض را در میان مسلمانان جهان و به ویژه شیعیان برانگیخت. تکانه ناشی از این اقدام عربستان به اندازه ای بود که دامنه اعتراض ها نسبت به آن محدود به خاورمیانه و جهان اسلام نشد و در بسیاری از کشورهای غربی نیز مسلمانان و پشتیبانان حقوق بشر در واکنش به این اقدام عربستان در مقابل نمایندگی های سعودی دست به تجمع های اعتراض آمیز زدند.
اعدام شیخ نمر در ایران نیز بازتاب وسیعی داشت به گونه ای که اندک زمانی پس از اعلان این خبر، بسیاری مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد تجمع کردند و خشم خود را نسبت به این اقدام عربستان اعلام کردند. در این میان عده ای نیز به صورتی خودسرانه از وضعیت پیش آمده سوء استفاده کردند و به سفارت و کنسولگری عربستان حمله کردند. همین رخداد به بهانه ای تبدیل شد تا عربستان سعودی تمرکز رسانه ها، افکار عمومی و محافل سیاسی و مدنی را از محکومیت اعدام شیخ نمر به حمله به سفارتش در تهران تغییر جهت دهد. در همین راستا، وزیر امور خارجه عربستان دیروز اعلام کرد که روابط سیاسی کشورش را با ایران قطع می کند. به همین دلیل، دیپلمات های عربستان از تهران فراخوانده شدند و از سفیر ایران در عربستان نیز خواسته شده است خاک این کشور را ترک کند. امروز یعنی کوتاه زمانی پس از اعلان قطع روابط سیاسی ریاض با تهران، مقام های بحرینی نیز از قطع روابط با جمهوری اسلامی ایران خبر دادند.
بر کسی پوشیده نیست که حمله برخی نیروهای خودسر به سفارت عربستان اقدامی نادرست بود و در موضع گیری های صریح مقام های جمهوری اسلامی ایران از جمله رییس جمهوری و سخنگوی قوه قضاییه این رخداد غیرقانونی خوانده شده است. با این حال اقدام عربستان در قطع روابط سیاسی با ایران تصمیمی نابخردانه بود که می تواند دامنه تنش ها را گسترش دهد.
همانگونه که گفته شد، عربستان حمله به سفارتش را دستاویزی برای سرپوش گذاشتن بر پیامدهای اعدام شیخ نمر قرار داد. البته اعدام این چهره شاخص مدنی و شیعی رخدادی نیست که با چنین دستاویزهایی به حاشیه رانده شود و پیامدهای داخلی و منطقه ای آن در هر حال دامنگیر آل سعود خواهد شد. کمترین این پیامدها می تواند افزایش شکاف های درونی جامعه عربستان و تشدید قطب بندی های شیعی-سنی در این کشور باشد.
همچنان که گفته شد اقدام عربستان و بحرین در قطع روابط سیاسی با ایران نیز اشتباه دیگری بود که آل سعود و آل خلیفه پس از اعدام شیخ نمر انجام دادند؛ اشتباهی که پیامدهای منطقه ای بسیاری برای سیاست خارجی دولت های محافظه کار ریاض و منامه به دنبال خواهد داشت.
در این پیوند، اعلام قطع روابط سیاسی با ایران این گمان را در ذهن تقویت می کند که عربستان برای این اقدام، از پیش برنامه ریزی کرده و چون به خوبی می دانسته اعدام یک رهبر معنوی در سطح شیخ نمر به صورت قطعی واکنش هایی را در جامعه ایران در پی خواهد داشت، از پیش خود را برای بهره برداری از چنین فضایی آماده کرده است.
به همین دلیل، باید گفت حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران بهترین بهانه برای این کشور بود تا با قطع روابط سیاسی با تهران و فضاسازی رسانه ای علیه ایران در سطح جهان و منطقه، جمهوری اسلامی ایران را عامل تشدید تنش های فرقه ای معرفی کند و خود را برکنار از انتقادهایی بداند که از سیاست های فرقه ای و تفرقه افکنانه این کشور ریشه می گیرد.
در این میان، آن چه عربستان سعودی از آن غافل است این است که تنها تکیه بر یک رویداد و فرافکنی مسوولیت همه اقدام های خرابکارانه منطقه ای به سمت ایران راهکاری نیست که بتواند شوینده دست های آلوده عربستان از خون های ریخته شده ناشی از سیاست های این کشور در ایجاد و تشدید تنش های فرقه ای در جهان اسلام باشد.
در شرایطی که جهان اسلام بیش از هر زمانی به همگرایی کشورهای مسلمان نیاز دارد و باید نخبگان سیاسی و مذهبی دریچه گفت وگو را بیش از پیش باز نگه دارند، اقدام عربستان در اعدام یک روحانی سرشناس شیعه تنها دامن زننده به تنش های فرقه ای در جهان اسلام است و قطع روابط سیاسی با ایران –به عنوان یکی از تاثیرگذارترین کشورها در جهان اسلام- امیدها به بهبود اوضاع نابسامان جهان اسلام و پایان یافتن درگیری های کنونی منطقه را زیر تیغ قرار می دهد.
عربستان سعودی به خوبی می داند که حل بحران های کنونی منطقه نیازمند همکاری این کشور با ایران است و هرگونه تشدید تنش ها با تهران تنها به گسترش دامنه ناآرامی ها منطقه ای می انجامد؛ تنش هایی که خواه ناخواه دامن عربستان را نیز خواهد گرفت.
عرف معمول دیپلماتیک و راهبرد منطقی در شرایطی که بحران ها به شکل فزاینده ای گسترش می یابد و امنیت کل یک مجموعه منطقه ای را به خطر می اندازد این است که کشورهای اصلی این مجموعه منطقه ای بیش از هر زمان دیگری به گفت وگو و مذاکره روی آورند. در چنین شرایطی، هرگونه مانع در راه گفت وگوهای مستقیم فضا را برای سوء برداشت ها و افزایش تهدیدهای یک بحران بزرگ تر فراهم می سازد.
بنابراین، معقول و منطقی است که عربستان سعودی دست از تلاش های تفرقه افکنانه فرقه ای-مذهبی خود و سیاست های خصمانه علیه همسایگانش بردارد و به جای تمرکز بر سیاست های باخت-باخت، همکاری های مذهبی- منطقه ای و تنش زدایی را در دستورکار قرار دهد. سوار شدن بر موج پیش آمده و قطع روابط سیاسی با ایران در شرایطی که جهان اسلام در شوک ناشی از اقدام نابخردانه این کشور در اعدام شیخ نمر به سر می برد، چیزی جز باخت داخلی و منطقه ای برای این کشور و برخی متحدانش در پی نخواهد داشت. از این رو دستاویز آل سعود برای برونرفت از اوضاع کنونی از طریق قطع روابط سیاسی با ایران به طنابی خاردار می ماند که رهبران ریاض به آن چنگ افکنده اند.
*از:مهدی جوکار (گروه پژوهش و تحلیل خبری)
پژوهشم**9347** 9279**2054
قطع روابط ریاض با تهران؛ فرافکنی آل سعود
تهران- ایرنا- اقدام عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر عربی در قطع مناسبات سیاسی با ایران را می توان تلاشی فرافکنانه با هدف مدیریت فضای رسانه ای، افکار عمومی و فشارهای سیاسی ناشی از اعدام شیخ نمر دانست که بهانه آن را حمله به نمایندگی های دیپلماتیک سعودی در تهران و مشهد فراهم ساخت.
صاحبخبر -