شناسهٔ خبر: 69857669 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

قرارگاه ترک بی حجابی یعنی چه؟ / ما به توسعه نمی‌رسیم؟

خاویر میلی رئیس جمهور آرژانتین،که یکسال پیش با به‌دست گرفتن سکان ریاست‌جمهوری آرژانتین و تعطیلی نیمی از وزارتخانه‌های این کشور و کاستن از بسیاری هزینه‌های بی‌فایده‌ی دستگاه بوروکراسی و قطع بسیاری از یارانه‌ها، ماه گذشته، توانست نرخ تورم ماهانه‌ی آرژانتین را بالاخره بعد از یکسال به کم‌ترین میزان سه‌سال اخیر آن برساند. ما اما به یاد می‌آوریم تعداد قرارگاه‌ها و کمیته‌ها و ستادهای بی‌حاصلی را که در این چندسال مانند قرارگراه ترک بی حجابی و...  ساخته‌ایم .

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا خجسته رحیمی، در سرمقاله  اندیشه پویا شماره ۹۳  به موانع توسعه کشور، از ابتدای انقلاب تا کنون اشاره کرده و این که موانع توسعه، منتهی به چه فجایعی شده است.  این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد:

***

در خبرها آمده بود که مریم فربودی اقتصاددان جوان ایرانی که فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است و اکنون استاد دانشگاه ام‌آی‌تی، برنده‌ی یک جایزه‌ی مهم پژوهشی بین‌المللی در اقتصاد شده است. مانند فربودی کم نیستند نخبگان ایرانی که جلای وطن می‌کنند یا در مملکت خویش اگر بمانند هیچ‌گاه از درهای گزینش و انتخاب رد نمی‌شوند. با آغاز انتصابات در دولت، بسیار از گرایشات جناحی مدیران منتخب و غلظت و حدتِ اصلاح‌طلبی یا اصولگرایی مواضع آن‌ها صحبت شد. انتقادهایی شد که چرا برخی گزینه‌های منصوب‌شده به اندازه‌ی کافی اصلاح‌طلب نیستند یا اصول‌گرایند. اما از شناسنامه‌ی اصلاح‌طلب یا اصول‌گرای مدیران مهم‌تر، ساختار گزینش در کشور، ساختاری نهادینه‌شده پس از انقلاب فرهنگیِ سال ۱۳۵۹، است که پیشاپیش دست و پای سیاست‌گذار را در تصمیم‌گیری و استفاده از بسیاری نخبگانِ بیرون از ساختار می‌بندد؛ و همواره بخش قابل توجهی از سرمایه‌های علمی و اجرایی کشور را بیرون از حلقه‌ی بسته‌ی گزینش‌شدگان می‌گذارد.

ما هاضمه‌ی ساختار حاکمیتی‌مان را آن‌قدری ضعیف کرده‌ایم که نه‌تنها توان جذب و هضم نخبگان و مشاورانی از ملیت‌های دیگر را ــ‌چنان‌که مسعود پزشکیان عادی‌اش می‌داندــ ندارد که بخش قابل توجهی از مردمان کشور خود را هم خلاف ذائقه‌ و هضم‌ناپذیر تشخیص می‌دهد. چیزی جز اعتماد عمومی و بازتاب افکار عمومی، پابند و دستبند سیاستمدار در گزینش همکارانش نباید باشد، ما اما با دستبندها و پابندهای قانونی و شبه‌قانونی، نوشته و نانوشته، با گزینش و استعلام‌های پیچیده و تودرتو، انتخاب بهترین متخصصان برای توسعه‌ی کشور، بر اساس عقل سلیم و نه بر اساس ایدئولوژی را به مطالبه‌ای ناممکن و ممتنع تبدیل کرده‌ایم. و با این امتناع، راه تصور آینده‌ای متفاوت را مسدود ساخته‌ایم؛ و با این انسداد کشورمان را در چشم‌انداز شهروندان، بی‌آینده کرده‌ایم.

وفاق و اصلاحات برآمده از آن، تصویری متفاوت از آینده را قابل‌تصور نمی‌سازد، مادامی که در ساختار رابطه‌مان با خارج و ساختار رابطه‌مان با داخل بازنگری نکرده باشیم؛ دو ساختاری که یکی از تسخیر سفارت امریکا بدین‌سو پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی و شبکه‌ای را در تعلیق فرو برده، و دیگری از انقلاب فرهنگی بدین‌سو، پیوند نهاد حکمرانی ما با تخصص‌گرایی و شایسته‌سالاری به اغما کشانده است. در غیاب چشم‌اندازی از پیوند با اقتصاد جهانی و شبکه‌ای، و در غیاب چشم‌اندازی از اتکای نهاد حکمرانیِ بر سرمایه‌های داخلی، دستگاه بوروکراسی ما جلسه پشت جلسه برگزار می‌کند: جلسات رفع فیلترینگ پس از جلسات فیلترینگ. جلسات آزادسازی واردات آیفون پس از جلسات ممنوعیت واردات آیفون. جلسات تشخیص دارویی بودن «قلم انسولین»، پس از جلسات تشخیصِ لوکس بودن «قلم انسولین»؛ جلساتی فرسایشی و گاه مستهلک‌کننده‌ صرفاً برای بازگرداندن کشور به مدیریت مبتنی بر عقل سلیم. و ما مشغول چنین تلاش‌های فرسوده‌کننده‌ای در بازگشت به عقل سلیم، از قطار توسعه جا مانده‌ایم؛ و تورمی شدن اقتصاد ایران همزمان به سرعت راه خود را ادامه می‌دهد.

تجربه‌ی اخیر آرژانتین در مبارزه با تورم را مرور ‌کنیم: خاویر میلی را که یکسال پیش با به‌دست گرفتن سکان ریاست‌جمهوری آرژانتین و تعطیلی نیمی از وزارتخانه‌های این کشور و کاستن از بسیاری هزینه‌های بی‌فایده‌ی دستگاه بوروکراسی و قطع بسیاری از یارانه‌ها، ماه گذشته، توانست نرخ تورم ماهانه‌ی آرژانتین را بالاخره بعد از یکسال به کم‌ترین میزان سه‌سال اخیر آن برساند. ما اما به یاد می‌آوریم تعداد قرارگاه‌ها و کمیته‌ها و ستادهای بی‌حاصلی را که در این چندساله‌ی اخیر برای گوشت و نان و لبنیات و چای و...  ساخته‌ایم و به اسم کنترل تورم، بودجه پای‌شان ریخته‌ایم؛ یک قلمِ آن: ۷۵ هزار میلیارد تومان فقط برای طرح هوشمندسازی یارانه‌ی آرد و نان؛ و دقت کنیم که این فاکتوری‌ست جدا از ریخت‌وپاش‌ها در توزیع یارانه‌ی آرد و نان! و توجه کنیم که این فقط یک قلم، داستان و ماجرای نان، است. و این‌که البته کناررفتگان از دولت، با پایان عضویت در ستادها و قرارگاه‌های نان و شیر و گوشت و ماست، احتمالاً با چشم طمع به بودجه‌های نهادهای موازی غیردولتی، با پیشنهاد قرارگاه‌ها و ستادها و کمیته‌های دیگری صف کشیده‌اند: «قرارگاه» مبارزه با سقط جنین، و برای اولین بار، «کلینیک ترک» بی‌حجابی.

۲۱۶۲۱۶