حراست ۴۰ ساله ایران از کشور همسایه
ایران نگهبان ترکیه
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اگر محیط ژئوپلیتیک منطقه را تا چند صد سال پیش بررسی کنیم، به صراحت میشود ادعا کرد که تنها دو کشور ایران و ترکیه را میتوان کشورهای واقعی در بستر آنارشیک منطقه غرب آسیا قلمداد کرد. این دو کشور واقعی اما دارای رگههای از اختلاف، ستیز منافع و سیاستها هستند که بهویژه با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران و برآمدن الگوی حکمرانی ایرانی در جهان اسلام، شدت گرفت.
صاحبخبر - دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری خارجی فرآیندی است که ذینفعان آن را نمیتوان به طور کامل شناسایی کرد. یک سیاست دارای ذینفعان مشخصی است، اما بخشی از مزایای هر سیاست نصیب برخی بازیگران خارج از حلقه آن سیاست میشود. در چنین وضعیتی میتوان گفت: سیاست به نام یک بازیگر و به کام بازیگری دیگر است. ذینفعان یک سیاست، شامل برنده، بازنده (دو طرف اصلی بازی) و تعدادی بازیگران پیرامونی است که تماشاگرنما هستند اما در واقع بخشی از بازی بوده و از رقابت و دشمنی یا جنگ دیگران، سود کسب کرده و با توجه به محیط ژئوپلیتیک بازی، سیاست و تاکتیک خود را نیز تغییر و بازطراحی میکنند. رکن اصلی بازیگرانی که از سیاستگذاری خارجی دیگران کسب سود کرده و سیاست دیگران به کام آنهاست، سیاست نیرنگ است. اینگونه بازیگران در میان تقابلها، تنشها و جنگهای دیگران حضور داشته و گاه به هر دو طرف تنش و جنگ کمک کرده و آنان را بر ادامه ستیز تحریک و کمک میکنند تا در این چرخه رقابت و ستیز، منافع بیشتری نصیب خود کنند و سیاست جنگ دیگران را به کام خویش کنند. ترکیه ازجمله کشورهایی است که در چند دهه گذشته بهویژه از زمان پیوستن به ناتو (1952) از سیاست خارجی دیگران یا همان رقابت، دشمنی و جنگ سایر بازیگران نظام جهانی منافع بیشماری کسب کرده و در چارچوب سیاست نیرنگ توانسته است خود را میاندار روابط بین الملل معرفی کند. ترکیه که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و برآمدن جمهوری ترکیه، خود را پل میان دو بلوک شرق و غرب، جهان اسلام و جهان مسیحیت، ایران و غرب، اعراب و اسرائیل و ... معرفی کرده بود، نقشیابی خود در نظام بینالمللی را بر همین واسطهگرایی قرار داده و با هنر نیرنگ توانسته است منافع بسیاری را از سیاستهای دیگران کسب کند. اگر محیط ژئوپلیتیک منطقه را تا چند صد سال پیش بررسی کنیم، به صراحت میشود ادعا کرد که تنها دو کشور ایران و ترکیه را میتوان کشورهای واقعی در بستر آنارشیک منطقه غرب آسیا قلمداد کرد. این دو کشور واقعی اما دارای رگههای از اختلاف، ستیز منافع و سیاستها هستند که بهویژه با پیروزی انقلاب 1357 ایران و برآمدن الگوی حکمرانی ایرانی در جهان اسلام، شدت گرفت. ترکیه در 45 سال برسازی جمهوری اسلامی در ایران، همواره تلاش داشته است تا خود را میانجی ایران و غرب نشان داده و در این نقش علاوه بر کسب منافع بیشمار اقتصادی و تجاری، خود را یک بازیگر بزرگ منطقه در دیپلماسی نمایش داده و پرستیژ جهانی خویش را افزایش دهد. اما واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در 45 سال اخیر مانند یک نگهبان از تمامیت سرزمینی و بقای ترکیه در نظام منطقهای حراست کرده است. مؤلفههای حراست 45 ساله ایران از ترکیه در نظام منطقهای و جهانی را میتوان چنین برشمرد: یکم – دفاع در برابر امپراتوری صهیونیسم جهانی: انقلاب اسلامی ایران در 1357 با اصل بنیادین دفاع از مظلوم بهویژه برادران مسلمان در سراسر جهان، نظام جهانی را با چالشی بزرگ روبهرو ساخته، نظم جهانی و استاندارهای غربی و شرقی روابط بین الملل را نادیده انگاشت. این رویکرد نقش جهانی یا وظیفه دفاع از مظلومان و مسلمانان، در مسئله اسرائیل و اعراب کرد بارزی داشته و ایران به بازیگر سوم جنگ اعراب و اسرائیل تبدیل شد. دفاع مطلق و همهجانبه ایران از فلسطین و سپس ایجاد محور مقاومت و تبدیل این محور به جهان مقاومت با حضور برخی دولتها و گروههای سیاسی و نظامی مهم در منطقه و جهان، ایران را در جایگاه بازدارنده گسترشگرایی صهیونیسم به شرق قرار داد. این نقش ایران در مقابل دولت بزرگ صهیون، علاوه بر منافع بیشماری که نصیب دولتهای عربی کرده، مزایای فراوانی نیز برای ترکیه داشته است. ایران تنها دولت بزرگ منطقه است که در 5 دهه اخیر به تقابل آشکار با اسرائیل و اندیشه صهیونیسم مشغول بوده و مانع اصلی پیدایش امپراتوری صهیونیسم جهانی بوده است. انگاره ژئوپلیتیک امپراتوری صهیون که دولتی بزرگ از دریای مدیترانه تا مرزهای ایران (از بحر تا نهر) را برسازی کرده، هممرزی اسرائیل با ایران را نشان میدهد اما بر ترکیه به عنوان دروازه زمینی اسرائیل بزرگ به اروپا تأکید داشته است و بخشهایی از جنوب ترکیه را نیز باید به امپراتوری اسرئیل پیوست کند! ترکیه که اکنون همسایه دریایی اسرائیل در دریای مدیترانه محسوب میشود، یکی از بسترهای ژئوپلیتیک جهانشمول دولت اسرائیل بزرگ است که میتواند نقش پل میان شرق و غرب را به دولت بزرگ اسرائیل واگذار کند. با چنین محیط ژئوپلیتیکی است که ایران در 45 سال گذشته به عنوان نگهبان ترکیه در مقابل اسرائیل عمل کرده است. دوم – جهان مقاومت، کارت بازی ترکیه: اگر چه ایران و جهان مقاومت در چهل سال اخیر نقش پاسدار ترکیه در مقابل اسرائیل را داشتهاند، اما دولتهای ترکیه بهویژه دولت اردوغان از جهان مقاومت به عنوان ابزار بازی با اسرائیل نیز بهره بردهاند. دشمنی و ستیز اسرائیل با جهان مقاومت بهخصوص ایران، به کارت بازی اردوغان تبدیل شده است تا از این دشمنی دیرینه، منافع خود را تأمین کند. سیاست تقابل و جنگ میان ایران و اسرائیل، منافع اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... بسیاری سهمیه ترکیه کرده است. منافعی که ترکیه را در نقش میانجی جعلی برسازی کرده است. واسطهای که به نام جهان اسلام و برادران مسلمان خود در مقابل اسرائیل، لفاظی نمایشی دارد اما همزمان بیشترین روابط اقتصادی و تجاری را با اسرائیل برقرار و هم اکنون نیز ادامه میدهد. سیاست اعلامی دولت اردوغان که سیاستی جعلی است بر تحریم کامل و تهدید اسرائیل استوار است، اما سیاست اعمالی و حقیقی دولت اردوغان را میتوان در افزایش صادرات کالاهای خاص ترکیه به اسرائیل در یک سال اخیر و همزمان با جنگ غزه مشاهده کرد! افزایش 100 برابری صادرات فولاد ترکیه به اسرائیل که کمک بزرگی به صنایع نظامی و تسلیحات اسرائیل محسوب میشود، افزایش صادرات مواد شیمیایی، معدنی و ... به اسرائیل1 را میتوان ازجمله جلوههای بارز سیاست اعلامی جعلی و سیاست اعمالی حقیقی دولت اردوغان در یک سال اخیر در بستر جنگ ویرانگر غزه و پشتپرده واقعی لفاظیهای دروغین ترکیه در حمایت از غزه دانست. غزه، فلسطین، لبنان، حماس، سوریه، عراق، ایران و ... به مثابه کارت بازی اردوغان برای معامله با غرب و بلکه اسرائیل هستند تا بقای ترکیه در مقابل رقیبان و دشمنانی مانند اسرائیل، تضمین شود. * هر چند ایران و ترکیه دو قدرت واقعی غرب آسیا هستند که خود را ذینفعان برتر بازی قدرت در این منطقه میدانند، اما به صراحت میتوان ادعا کرد که بسیاری از سیاستهای منطقه به نام ایران اما به کام ترکیه بوده است! ذینفعان مسئله اعراب و اسرائیل با نقطه کانونی فلسطین که در یک سال اخیر بر غزه و کشتار شهروندان آن از سوی اسرائیل تمرکز دارند، بازیگرانی مانند: ایران، اسرائیل، ترکیه، دولتهای عربی، گروههای مقاومت در سراسر منطقه، اروپا و امریکا را شامل میشود که برخی از آنان منافع اصلی را نصیب خود مینمایند اما هیچ اقدام بنیادین ندارند. ترکیه در چهل سال گذشته و دولت اردوغان در بیست سال اخیر، ذینفعی بوده که بیشترین منافع را از مسئله اسرائیل و اعراب سهم خود کرده است. در سوی دیگر این مسئله، ایران و جهان مقاومت حضور دارند که تمام سیاست تقابل با اسرائیل با هزینه و به نام آنها اما به کام ترکیه است! نزدیکی ترکیه به اسرائیل (هممرزی دریایی) و انگاره موعودگرای دولت صهیون که باید انگاره اسرائیل از بحر تا نهر را عملی سازد، ترکیه را در برابر خطر تهاجم اسرائیل قرار داده و بخشی از جنوب ترکیه در نقشه اسرائیل بزرگ قرار دارد. ایران و جهان مقاومت بیش از چهل سال است که از مرزهای ترکیه در مقابل اسرائیل دفاع کردهاند. اگر تشکیل حزبالله لبنان در 1982، جهاد اسلامی فلسطین در 1981، حماس در 1987، تقویت همه گروهها و سازمانهای ضد اسرائیلی در منطقه از سوی ایران نبود، اکنون اسرائیل نهتنها در مرزهای ترکیه حضور داشته و همسایه زمینی ترکیه شده بود، بلکه بخشی از خاک ترکیه را اشغال و جنگ بزرگ منطقه میان اسرائیل و ترکیه برقرار بود. با چنین پیشینهای از بازیگری ترکیه در منطقه و ایستادگی ایران و جهان مقاومت در مقابل اسرائیل و انگاره دولت بزرگ صهیون است که پیشروی اسرائیل به سوی مرزهای ترکیه مسدود شده است. گویا ایران چهل سال است وظیفه نگهبانی از مرزها و حراست از بقای ترکیه در مقابل اسرائیل را بر عهده داشته است. منابع: 1- https://www.middleeasteye.net/news/turkish-exports-reach-israel-goods-palestine-skyrocke∎