خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی میپردازد. همچنین در این بسته، نیمنگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاهترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.
امروز پنجشنبه اول شهریور میتوانید با شماره ۱۶۲ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.
چهره هفته؛ محمدرضا مقدسیان
محمدرضا مقدسیان منتقد سینما چندی است که برنامه «سینما ملت» را در شبکه تهران اجرا میکند. مقدسیان سال هاست در عرصه سینما نقد میکند و هر از گاهی اجرای برنامههای تخصصی مرتبط با فیلم و سینما را بر عهده داشته است. او سال گذشته هم مجری ثابت نشستهای خبری فیلمهای اکران شده در برج میلاد بود.
مقدسیان چند هفتهای است که پنجشنبه ها اجرای «سینما ملت» را بر عهده دارد و میزبان اهالی سینماست. معمولاً حضور او در برنامههای سینمایی هم با تحلیلها و نقدهای درست و اصولی همراه بوده است. او پیش از این منتقد ثابت برنامه «نقد سینما» بود و حالا خودش به عنوان مجری یک برنامه سینمایی هفتگی در تلویزیون حضور دارد.
در این مدت هم گاه نقدها، کنایهها و تعریضهایی داشته است که در فضای مجازی به چشم آمده و حتی توسط چهرههای سینمایی در شبکههای اجتماعی بازتاب یافته است. نقدهایی که برخلاف خیلی از برنامههای تلویزیونی نه محافظه کارانه از کنار موضوع رد میشوند و نه تند و تیزی هیجانی دارند.
مقدسیان در ماجرای ساخت مجسمه برای بیتا فرهی و حواشی آن به ضرورت پاسداشت بزرگان سینما در جهان پرداخت و اشاره کرد که قرار نیست این تندیس ها بیش از چهره آن افراد زیبا باشد اما لازم ست که همان تصویری که از آنها به یادگار مانده را منتقل کنند.
او در زمان المپیک هم بعد از برد ورزشکارانمان به رویکرد سینما درباره قهرمانهای ورزشی اشاره کرد و از این گفت که چرا درباره ناهید کیانیها و دیگر ورزشکارانمان، فیلمهای درخور نمیسازیم که مردم قهرمانهایمان را روی پرده ببینند.
او همچنین در بخشی دیگر به فیلم هایی با سوژه های تکرار شده این سال ها اشاره و بیان کرد که «سینما تا کی می خواهد به این بپردازد که احتمالاً یک سری آدم قاچاقچیِ عصبانی ِمعتاد در خیابان با هم درگیر میشوند؟ یا تا کی قرار است یک سری کمدیهای بسیار بسیار معمولی این سینما را تغذیه کنند.»
برنامه «سینما ملت» هر پنجشنبه ساعت ۲۰ به تهیه کنندگی پیمان خزلی روی آنتن میرود و سعی دارد به موضوعات کلان سینمای ایران بپردازد و در این چند هفته باب بحث درباره موضوعات مختلفی را باز کرده است.
حاشیه هفته؛ خداداد عزیزی
این هفته ویدئوی عجیبی از خداداد عزیزی در شبکههای اجتماعی پخش شد که بالاتفاق در همه صفحات اجتماعی از هر طیفی هم نقد منفی گرفت. خداداد عزیزی بازیکن بازنشسته باسابقه و شناخته شده فوتبال است که همه او را با گل زنیاش در مسابقات مقدماتی جام جهانی سال ۱۹۹۸ میشناسند. خداداد عزیزی این چند وقت نه به دلیل حرفهای کارشناسانه بلکه به دلیل حضور حاشیه برانگیز و حرفهای شاذ و رفتارهای عجیبش بوده که هر بار در یک برنامه مورد توجه فضای مجازی قرار گرفته است.
مثلاً چندی پیش به دلیل ضربه روی گوشی برای امتیاز گرفتن از همستر روی آنتن با عوامل برنامه بحث کرد. یا در قسمتی دیگر از همان برنامه بحثی درباره ضرورت انتقام داشت و به صراحت بیان کرد اگر کسی او را بزند او هم میزند. اما رفتار عجیب و غریب او به برنامه اخیری که در شبکه نمایش خانگی عرضه شد برمی گردد. حضورش در برنامه «سرگیجه» و واکنشهای نامتعارف و ناهنجارش نسبت به صحبتهای هاشم بیک زاده دیگر فوتبالیست مهمان در آن برنامه و صدا درآوردن با دهانش در این چند روز بازتاب فراوانی در شبکههای مجازی داشت.
در این یکی دو روز برخی رسانهها ساترا را در پخش چنین اتفاقاتی مقصر دانستند. با این حال به زعم نگارنده اتفاقاً خوب است که گاهی هم این رفتارهای ضداخلاق از چهرهها دیده شود و همین بازتاب منفی جامعه خیلی وقتها میتواند به کنش اخلاقی درست جهت دهی داده و حکم کند. چه بسا نمایش برخی از این رفتارها به همان حکم همیشگی ادب از که آموختی از بی ادبان بیشتر منجر شود.
رصد هفته؛ این بازی گل شد یا پوچ
تاکنون چند قسمت از برنامه «گل یا پوچ» از شبکه نمایش خانگی عرضه شده است. برنامهای که مهران مدیری میزبانی اش را بر عهده دارد و به همان بازی کودکیهای خیلیهایمان یعنی «گل یا پوچ» میپردازد.
شاید ابتدا با یک انتظار متوسط و صرفاً نام مهران مدیری پای برنامه بنشینید. با این حال با یک رئالیتی شو یا گیم شو فراتر از انتظار مواجهید که حتماً یک نفر یا یک شخص در آن موثر نیست. حتی حضور مهران مدیری، ورودهای به موقع او، هشدارها و نکاتی که برای جذابیت بخشیدن به بازی میگوید همه میتواند بخشی از پازل طراحی خوب این بازی باشد.
طراحیای که از سکانس معرفی برنامه و انتخاب درست شرکتکنندهها گرفته تا موسیقی، تدوین، نمایش جذابیتهای یک بازی ساده ایرانی و دیگر موارد را در برمی گیرد. تیتراژ برنامه را هم که نگاه کنید، متوجه میشوید که برنامه هم با اتاق فکر همراه بوده و هم جمعی از نویسندگان و تیمی از افراد در این ترکیب سهم داشته اند.
تعلیق به موقع برخی از بخشها، کرُی خواندنهای شرکت کنندگان، سوئیچ های به موقع دوربین و کارگردانی تلویزیونی محمدرضا درخشان نیز در جذاب شدن «گل یا پوچ» حتماً بیتاثیر نیست.
هرچند این طراحی باید در هر قسمت تنوع داشته باشد و بعد از مواجهه اولیه با مسابقه ای که از تازگی و نو بودن برخوردار است، کار در قسمتهای بعد تا حدی هم افول میکند و دست بازی برای مخاطب رو می شود.
مهران مدیری در ابتدای برنامه درباره چرایی ساخت آن عنوان کرد: «گل یا پوچ بازی اصیل ایرانی است. این بازی کپی نیست و برای اولین بار برنامهای میسازیم که کپی نیست».
کپی نبودن مسابقه در میان این همه کپیهای تکثیر شده بسیار مغتنم است اما صرف بازی و تعلیق بخشیهایی از آن در همه قسمتها مخاطب را جذب نمیکند و حتی می تواند جذابیت بازی به کیفیت حضور شرکت کنندگان هم وابسته باشد.
علاوه بر اینها نکتهای که میتواند ضرب رسانهای برنامه را بگیرد استفاده از افرادی است که حضورشان بیشتر از اینکه برای برنامه برد داشته باشد آن را به حاشیه برده است. عجیب است که چطور از ابتدا کارگردانی برای ساخت برنامه انتخاب میشود که در ۲ سال گذشته سخنان خلاف هنجاری بیان کرده است اما بدون توجه به سابقه وی و حرفها و اظهارنظرهایی که داشته سکان کارگردانی برنامه به او سپرده میشود به ویژه که وی در طول این مدت اظهار نظری هم نداشته که نشان دهنده بازگشتش از مواضع قبلی باشد. البته بعداً به واسطه انتقادهایی که مطرح شد، نام وی از تیتراژ برنامه و تبلیغات شهری حذف شد اما در هر حال این حاشیهها میتواند بر توفیق برنامه سایه بیندازد و در اصل ماجرا هم تفاوتی ایجاد نکند.
مرور رادیو در هفته؛ نامی که کمتر شنیده شد
این هفته زهرا یساقی یکی از چهرههای رادیویی درگذشت و تازه با از دنیا رفتن او خیلیها این نویسنده و تهیه کننده پیشکسوت رادیو را شناختند. در یک هفته گذشته بسیاری از اهالی رادیو در صفحات مجازی خود از او یاد کردند و از متنهای زیبایش، مدیریت، تولید و تهیه کنندگی حرفهایاش و موارد دیگر گفتند که باعث حسرت بیشتر برای از دست دادنش شد.
شاید تلویزیونیها این شانس را بیشتر داشته باشند که حتی بعد از اینکه بازنشسته میشوند یا دیگر تمایل و توانی برای کار ندارند باز هم هر از گاهی و به بهانههای مختلفی از آنها یاد میشود اما رادیوییها همین امکان هم کمتر برایشان فراهم است و کاش حداقل مدیران رادیو شرایطی را مهیا کنند تا این سرمایهها به کل به فراموشی سپرده نشوند.
نظر شما