شناسهٔ خبر: 68274522 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

افشای راز جنایت در پاتوق مصرف مواد مخدر

جوان 22 ساله‌ای که در یک جنایت هولناک، مرد 37 ساله‌ای را به قتل رسانده بود، در اعترافاتی تکان‌دهنده راز سرقت سمی را نیز فاش کرد.

صاحب‌خبر -
افشای راز جنایت در پاتوق مصرف مواد مخدر
کد خبر: 671840
|
۱۴۰۳/۰۵/۳۰ ۰۸:۳۵:۰۹

جوان 22 ساله‌ای که در یک جنایت هولناک، مرد 37 ساله‌ای را به قتل رسانده بود، در اعترافاتی تکان‌دهنده راز سرقت سمی در چناران را نیز فاش کرد.

به گزارش روزنامه خراسان، هفدهم اردیبهشت گذشته،مالک یک منزل مسکونی در منطقه خواجه ربیع مشهد با پلیس 110 تماس گرفت و از وجود پیکر خون آلود مردی در طبقه اول ساختمان مسکونی خبر داد. با دریافت این خبر، بی‌درنگ نیروهای کلانتری خواجه ربیع عازم خیابان شهید یوسف زاده شدند و جسدی را مشاهده کردند که چند دقیقه بیشتر از مرگش نگذشته بود. زن صاحبخانه  به افسران تجسس کلانتری گفت:طبقه اول منزلم را به فردی به نام «امید»اجاره داده بودم اما همواره افراد دیگری هم به منزل او رفت و آمد داشتند. طولی نکشید که ماموران  انتظامی با حفظ صحنه جنایت،مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور قاضی«محمود عارفی راد» در ساختمان محل جنایت تحقیقات گسترده قضایی در حالی آغاز شد که گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی نیز در کنار مقام قضایی قرارگرفتند.

از سوی دیگر بررسی های نامحسوس کارآگاهان نشان داد که جوان 22 ساله ای با دستان خون‌آلود از منزل مسکونی خارج شده و رهگذران او را در حالی مشاهده کرده اند که دستان خون آلودش را با شیلنگ آب در کنار خیابان شست وشو داد. دقایقی بعد با شناسایی هویت جوان 22 ساله که «مهدی –ن» نام دارد،عملیات دستگیری وی وارد مرحله جدیدی شد و این جوان متهم به قتل به چنگ قانون افتاد . وی اگرچه داستان های گوناگونی را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازگو کرد اما درنهایت لب به اعتراف گشود و گفت: دایی‌ام که «امید»نام دارد، این منزل مسکونی را به طور مجردی اجاره کرده و آن را به پاتوق استعمال موادمخدر تبدیل کرده بود. من هم که به خاطر اعتیادم از خدمت سربازی فراری بودم، برای مصرف مواد به این جا می آمدم و همواره زنی به نام «ز»نیز در کنار ما بود. وی گفت: در این میان وحید(مرد37 ساله –مقتول)نیز که با دایی‌ام رفاقت داشت،برای مصرف موادمخدر به خانه دایی ام رفت و آمد می کرد ولی احساس کردم به من نظر سویی دارد که با یکدیگر درگیر شدیم و من او را هدف ضربات چاقو قراردادم.

به دنبال اعتراف متهم به جنایت، وی با دستور قاضی «عارفی راد» دراختیار کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی قرارگرفت تا زوایای پنهان  این جنایت مورد بررسی های تخصصی قرارگیرد. از سوی دیگر گروهی از کارآگاهان به سرپرستی  سروان آرمین منفرد(افسر پرونده)تحقیقات ویژه ای را برای دستگیری زن میان‌سال و دایی متهم(امید)آغاز کردند که از صحنه جنایت گریخته بودند.طولی نکشید که با استعلام های کارآگاهان مشخص شد هر دو متهم تحت تعقیب به اتهام سرقت به عنف با آبمیوه سمی روانه زندان شده اند. این گونه بود که با انتقال زن مذکور و امید به مقر انتظامی ،بازجویی های تخصصی از آنان با نظارت سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی)شروع شد و ابعاد دیگری از این جنایت وحشتناک مورد واکاوی های کارآگاهان قرارگرفت.

این بار مهدی(متهم به قتل)در حالی که با دستور قاضی وقت ویژه قتل عمد به صحنه جنایت هدایت شده بود،به تشریح جزئیاتی از این ماجرای تکان دهنده پرداخت و گفت:آن روز گوشی تلفن وحید(مقتول)در دست من بود و او پیگیر این بود که گوشی را از من بگیرد اما زمانی که وارد منزل اجاره ای دایی ام شد، «ز» در آشپزخانه حضور داشت و دایی ام نیز درون پذیرایی بود. باز هم احساس کردم که او موارد غیراخلاقی را مطرح می کند به همین خاطر  باهم درگیر شدیم که دایی ام نیز به کمک من آمد و چند ضربه با دست به او زد ولی «وحید»مرا به زمین انداخت و روی سینه ام نشست. در این شرایط من چاقو را از کمرم بیرون کشیدم و ضربه ای سطحی به او زدم .زمانی که به یک طرف خم شد ضربه دیگر را به پهلویش وارد کردم و دیدم خون بیرون زد. از ترس به داخل کوچه فرار کردم و افرادی را دیدم که مشغول شست وشوی مینی بوس هستند. نزد آن ها رفتم و با شیلنگ آب آن ها ،دستان خون آلودم را شستم . در همین حال با اعترافات «امید»متهم دیگر این پرونده ،ابعاد وحشتناکی  از ماجرای سرقت سمی در چناران فاش شد. چرا که «مهدی»(متهم به قتل) از سرقت  طلاهای یک پیرزن با شگرد خواستگاری پرده برداشته بود.

حالا دیگر متهمان با اسنادی که کارآگاهان در دست داشتند ،ناچار شدند به سرقت سمی اعتراف کنند. از سوی دیگر بررسی های کارآگاهان نشان داد:هر3 متهم مذکور به بهانه خواستگاری برای «مهدی» به منزل پیرزنی در چناران رفته اند و به او آبمیوه آلوده به قرص های خواب آور،خورانده اند اما پیرزن بیهوش نشده بود و آن ها با توسل به زور طلاهای  پیرزن را سرقت کرده بودند. بررسی های بیشتر دراین باره  ادامه دارد.

 

برچسب‌ها:

نظر شما