عیسی کلانتری درباره چالشهای پیش روی کشور و دورنمای کابینه چهاردهم سخن میگوید.
به گزارش اعتماد، در ادامه گزیده این گفتگو را میخوانید:
وقتی جریانی در کشور وجود دارد که ایران را به سمت تحریم، فقر، عدم توسعه یافتگی سوق میدهد، باید نسبت به این نوع تحرکات حساس بود.
ظاهرا اهداف مشترکی میان رادیکالهای ایرانی و دشمنان وجود دارد.
مسوولی که در ایران تصمیمی اتخاذ میکند که در اثر آن، ظرفیتهای آب زیرزمینی کشور از بین میرود در واقع به دشمنان کشور کمک میکند.
سیاستهای گسترش تحریم، سیاستهای گسترش فقر، افزایش آسیبهای اجتماعی و... همگی در راستای منویات دشمنان و بر خلاف منافع ملی ایران است.
برخی دانسته یا نادانسته در زمین دشمنان بازی میکنند.
متوسط سنی کابینه نباید بالای ۵۵ سال باشد. پزشکیان باید از آوردن بازنشستهها در جمع وزرا پرهیز کند.
کشور به اندازه کافی جوان باهوش، مدیر و کارآمد دارد و نباید به پیرمردها متوسل شد. البته این نیروهای با تجربه میتوانند در حوزه مشاوره فعالیت کنند، اما متوسط سنی کابینه و وزرا باید جوانان زیر ۵۵ سال باشند.
بر خلاف وزرا، معتقدم استانداران باید افراد با تجربه و توانمند باشند. تاثیرات استاندار به نظر من از نظر اجرایی و مدیریتی مهمتر از وزراست و ضرورت دارد افراد امتحان پس داده در استانداریها فعالیت کنند.
در واقع دولت باید هارمونی لازم در کابینه و استانداریها را ایجاد کند. وزرای جوان و استانداران با تجربه میتوانند ترکیب خوبی باشند.
ایران به اندازهای نیروی توانمند و کارآمد دارد که با تکیه آنها بتوان چرخهای توسعه را به حرکت در آورد.
وضعیت با سالهای ابتدای انقلاب که کشور ظرفیت مدیریتی محدودی داشت، تفاوت دارد، طی ۴۵ سال گذشته، الی ماشاءالله نیروی جوان و متخصص و کارآمد تربیت شده است.
۳۵ سال است پزشکیان را میشناسم. اوتظاهر نمیکند و پوپولیست نیست؛ ذات پزشکیان همینی است که مردم میبینند.
روز و روزگاری که پزشکیان جراحی قلب را با حقوق ۲۰۰ هزار تومانی انجام میداد، برخی پزشکان قلب برای هر عمل ۲۰۰ میلیون دستمزد میگرفتند.
او ایدهها و اعتقاداتی دارد و در هر پست و سمتی که باشد مبتنی بر این ایدهها و تعهدات کار میکند. مردم ایران هم نشان دادهاند، همواره نسبت به صداقت و پاکدستی واکنش مثبت نشان میدهند.
اگر ویژگیهای پزشکیان را یک طرف قرار بدهیم و خصایص مردم ایران را در سوی دیگر، متوجه میشویم که دورنمای روشنی پیش روی کشور خواهد بود. البته همه ارکان کشور و حاکمیت باید برای حل این چالشها گام بردارند.
دشمنان در سال ۵۹ یک جنگ ۸ ساله را به ایران تحمیل کردند که پیامدهای آن با گذشت ۴ دهه هنوز وجود دارد. درست است عدهای در جبههها جنگ میکنند، اما اثرات جنگها تا نسلها همه ایرانیان را درگیر میکند.
کاسبان جنگ و تحریم و محدودسازی با استفاده از ابزار تندروی به دنبال دریچهای برای تحقق منویات خود هستند.
با آمدن پزشکیان، سفره برخی افراد و جریانات فاسد، رانتخوار و ویژهخوار که از تحریم و فیلترینگ و تنش، سودهای کلانی کسب میکردند، برچیده خواهد شد.
این افراد ظرفیتهای ارتباطی و رسانهای فراوانی دارند. آنها وقتی متوجه شوند که دیگر از رانت و ارز ارزان و سودهای کلان خبری نخواهد بود، تلاش میکنند هم برای دولت حاشیه ایجاد کنند و هم کشور را به سمت تنش و خدای ناکرده جنگ سوق بدهند.
همه باید مراقب این کانونهای فساد و رانت باشند تا کشور را به سمت تنش و گرفتاری و تحریم سوق ندهند.
بزرگترین چالش کشور مسائل اکولوژیکی و آب است. اگر حاکمیت بخواهد سایر مسائل مانند مشکلات اقتصادی و... قابل حل است. اما معضل آب، غیر قابل بازگشت است.
ما با مشکل آب طوری برخورد میکنیم که چند سال آینده دیگر باید منتظر برهوت در کشور باشیم. در کنار این چالش، مشکلات رفاهی، تورم، کاهش قدرت خرید مردم، آسیبهای اجتماعی، مشکل سوءتغذیه نسلهای جوان، ناترازیهای انرژی، بودجهای و. از دیگر مشکلاتی است که باید حل و فصل شوند.
درآمد سرانه ایرانیان به نسبت سالهای ابتدایی انقلاب بسیار پایینتر است. با این شرایط مردم فقیرتر شده، کیک اقتصادی ما کوچکتر شده و شاخصهای اقتصادی نزول کردهتر میشوند.
در کنار معضل آب اگر قرار باشد یک خطر جدی و ویرانگر را برای ایران امروز و فردا نام ببرم، به خطر رادیکالیسم اشاره میکنم. تندروی در ایران بسیاری از منافع مردم را بر باد میدهد.