به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از همدان، ۳۰تیر چهلمین روز درگذشت آیت الله طهمحمدی امام جمعه فقید همدان بود و در ادامه دلنوشته یکی از همراهان مرحوم طهمحمدی به مناسبت همین ایام را با هم میخوانیم.
نزدیک به چهل روز است که از شوخیها و خندههایت دیگر خبری نیست، نمیدانم از کجا بگویم یا از کدام خاطره شیرین، اما مینویسم تا دلم آرام گیرد.
هیچ وقت اولین باری که شما را دیدم نمیدانستم دل کندن و دوریتان اینقدر برایم سخت باشد، با آن که از نظر سنی کوچکترین عضو دفتر بودم، اما شاید صمیمیترین رفتارها و برخوردها را با بنده داشتید، گفتوگوها و شوخیهایی که در مسیر جلسات مطرح میشد، گوش شنوایی که همیشه برای شنیدن درد و دلها و نظرات فرزند خود آماده بود و مصاحبهها و سفرها و حتی تحلیلهای سیاسی که در ماشین و در کنار شما فرا گرفتم، اما امروز همه آنها به خاطراتی تبدیل شده که با یادآوری آن تنها گریه آرامش بخش انسان است.
خاطرات شیرینی که هیچ وقت نمیتوانم فراموش کنم و تا همیشه همراهم هست، درسهای بزرگی که اگر بنا بر نوشتن باشد باید سطرها و صفحات را از آن پر کنم، از عالمی بزرگ، مردمی، مهربان و بسیار دلسوز که تأکیدش عمل به فرمایش رهبری و راهش حرکت در مسیر رهبری بود.
اگر سختی برایم به وجود میآمد اولین نفری که به ذهنم میرسید شما بودید و همیشه نیز آغوش بازتان پذیرای این فرزندتان بود.
از زندگی به دور از تجملات و سادهای که باورش برای خیلی از افراد قابل پذیرش نیست، از دستان پیری که خود عمامه و عبا را میشست و اجازه کمک کردن به کسی نمیداد، از آخرین خطبهای که تمام مسیر را اشک ریختیم و شما ما را دلداری میدادید، از شوخی با عصایتان و از روزهایی که دیر به سر کار میآمدم و شما به سراغم میآمدید، نمیدانم از کدام بگویم اما کاش میشد تا تک تک خاطرات شیرین آن ایام را منتشر کنم تا مردم بدانند امروز چه گوهری را از دست دادهاند، ای کاش بودید و بیشتر از وجودتان استفاده میکردیم، ای کاش...
مگر میشد کسی وارد دفتر شود و نا امید برگردد، مگر میشد فقیری به او مراجعه کند و دست خالی برگردد، با همه شوخی میکرد و با همه صمیمی بود، امام جمعهای که بسیاری از اهالی را با اسم کوچک صدا میزد و حتی خانواده آنها را میشناخت و حتی نه مردم همدان که مردم بسیاری از شهرهای کشور نیز با او ارتباطی صمیمانه داشتند، بهتر است بگویم امام هر روز هفتهای که از هر فرصتی برای بیان سیره پیامبر(ص) و تبلیغ و تبیین دین استفاده میکرد و با هر فردی متناسب با روحیهاش برخورد میکرد.
دلتنگت هستیم آقا و تا همیشه ممنون آن همه خاطره خوش خواهیم بود، البته امروز وجود نماینده عزیز رهبری در استان آیت الله شعبانی که الحق پدری بزرگوار و دلسوز هستند و فرزند عزیزتان حسن آقا آرامش بخش ماست و دعا میکنم سایه آنها از سرمان کم نشود و بتوانیم از نعمت آنها به نحو احسن استفاده کنیم.
آقا جان آن طرف هم هوای فرزند خودت را داشته باش.
انتهای پیام. /
نظر شما