شناسهٔ خبر: 67615996 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

نقش عزاداری محرم در حفظ انسجام ملی

رحمت رمضانی

بررسی تاریخ صفویه و قاجاریه نشان می‌دهد پادشاهان این دو سلسله به تشیع اعتقاد داشتند و در این زمینه ریا نمی‌کردند و هم به دلیل اعتقادی و هم به علت شناخت قدرت تشیع، در حفظ انسجام ملی در ترویج آن می‌کوشیدند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا،در سرزمین‌های اسلامی و به خصوص ایران اولین باری که عزاداری برای امام سوم شیعیان مرسوم شد در سالگشت حادثه عاشورا در زمان حکومت خاندان آل بویه بود، آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است. خلیفه عباسی را ساقط کردند، آغاز شد، زیرا با برکناری خلیفه عباسی فضا برای شیعیان باز شد و عزاداری برای اباعبدالله(ع) به صورت آشکار صورت گرفت. البته این عزاداری‌ها صبغه سیاسی و اجتماعی هم داشتند و صرفاً عزاداری نبودند.

تا پیش از آن عصر شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آل بویه، شیعیان توانستند عزاداری علنی داشته باشد و معزالدوله دیلمی که پایه‌گذار آل بویۀ عراق، خوزستان و کرمان بود دستور داد در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند. از همین روز تاریخ نگاران معتقدند اولین دسته‌های عزاداری که به طور رسمی در خیابان‌ها با مرثیه خوانی و مقتل خوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتد. این نوع عزاداری تا پایان حکومت آل‌بویه مرسوم بود و با برآمدن سلجوقیان از تخت حکومت تقریباً ضعیف می‌شود.

پس از آن عزاداری در سالروز حادثه عاشورا از حالت رسمی و عمومی به خانه ها و قلوب شیعیان عقب نشینی کرد، تا اینکه حکومت قدر قدرت صفویان ظهور کرد.شانه تاثیرگذاری عاشورا در تحولات سیاسی و اجتماعی را می‌توان در دوره صفویه جستجو کرد. به نوعی دوره صفویه را می‌توان مبدأ این تأثیرگذاری دانست.
اما دوره صفویه از لحاظ گسترش و رشد تشیع و برگزاری مراسم عزاداری محرم، نقطه آغازین و شاخص تاریخ ایران بوده است. عثمانی‌ها در برخورد با صفویه و ایرانی‌ها، دو پیش‌شرط گذاشته بودند: کنار گذاشتن اسم ایران و بحث تشیع! آنها فقط به شرط قبول اینها، حاضر به مذاکره با صفویه بودند. 
استقلال ایران که با روی کار آمدن صفویه اعاده شده بود، یکسره از دست می‌رفت و از سوی دیگر هویت دینی ما در برابر خلافت عثمانی که جریان حاکم بر جهان اسلام بود، نابود می‌شد. به هر روی، هر دو پیش ‌شرط ادعاهای گزافی بودند و صفویه هم پاسخ منفی داد. در درگیری‌هایی که از این پس بین ایران و عثمانی پیش آمد، تأثیر عاشورا و نهضت سیدالشهدا(ع) کاملاً آشکار است. سپاه صفویه نه از نظر تعداد و نه از نظر تجهیزات، ابداً قابل مقایسه با سپاه عثمانی نبود، اما سپاهیان ایران تحت تأثیر نهضت عاشورا از پس حریف برآمدند و هر چند این درگیری‌ها دو سه قرن به طول انجامیدند، اما عثمانی‌ها نتوانستند بر ایران تسلط یابند.

پس از صفویان در دوره های زندیه و قاجار نیز برپایی مراسم دهه محرم و عاشورا همچنان پر رونق باقی ماند، به عنوان نمونه در دوره زندیه چون شخص کریم خان مقید به آداب و مراسم مذهبی بود و به تقلید از شاهان صفوی در ماه محرم دسته جات عزاداری را برپا می‌کرد در دوره قاجار نیز  که علمای بزرگ نفوذ فراوان داشتند و قاجاریه به تقلید از شاهان گذشته این مراسم گسترده شد، خصوصاً در عهد ناصری دهه اول محرم عزاداری و حرکت دسته‌ها در مساجد و تکایا و برگزاری مراسم دیگر به اوج خود رسید که عامل اصلی این امور علمای بزرگ شیعه بودند که در تهران و شهرستانها این آیین را همراه با اطعام و پذیرایی از عزاداران سیدالشهداء رواج دادند.

 فرق شاهان قاجار با صفویه، نادرشاه و پهلوی‌ها، این بود که آنها واقعاً به تشیع اعتقاد داشتند و نه تنها قصد نابودی آن را نداشتند، بلکه در صدد ترویج و گسترش آن هم بودند، چون تشیع غیر از جنبه اعتقادی، انسجام ملی را هم تضمین می‌کرد و می‌توانست موجب وحدت شود.
در واقع در سایه تشیع بود که کشور قدرت پایداری پیدا می کرد، به همین دلیل، هم به این مذهب باور داشتند و هم قدرت آن را در حفظ وحدت ملی می‌شناختند، بنابراین کارهایی را که برای ترویج تشیع انجام می‌دادند، به گمانم همه بر اساس باور دینی بوده است، و الا برای ریاکاری و استفاده ابزاری خیلی کارهای دیگر می‌شد انجام داد، مثلاً ضرورتی نداشت شاه‌عباس پای پیاده از اصفهان به مشهد سفر کند و او می‌توانست به شکل‌های دیگری تظاهر به مذهب کند!
بررسی تاریخ صفویه و قاجاریه نشان می‌دهد پادشاهان این دو سلسله به تشیع اعتقاد داشتند و در این زمینه ریا نمی‌کردند و هم به دلیل اعتقادی و هم به علت شناخت قدرت تشیع، در حفظ انسجام ملی در ترویج آن می‌کوشیدند. در دوره قاجار هم در جنگ‌های ایران و روس، سپاهیان ایران در اردوی خود مراسم عزاداری برپا می‌کردند و سپس به میدان جنگ می‌رفتند. نکته جالب این است که برخی از پیروزی‌های بزرگ ما همزمان با تاسوعا و عاشورا اتفاق می‌افتادند، از جمله بازپس‌گیری گنجه (زادگاه نظامی شاعر معروف که اکنون در جمهوری آذربایجان قرار دارد) از روس‌ها در روز عاشورا!

رضاشاه هم برای مدت کوتاهی تظاهر به دیندار بودن کرد، اما چندان طول نکشید. او در دو ـ سه سال اول حکومتش در ایام محرم به سرش گِل می‌مالید و جلوی دسته‌ای که راه می‌انداخت، راه می‌افتاد و قزاق‌ها را به قمه‌زنی وادار می‌کرد و خلاصه از چنین ظاهرسازی‌هایی کم نمی‌گذاشت، اما بعد از دو سه سال همه اینها را کنار گذاشت و رویه کاملاً متفاوتی را در پیش گرفت و نشان داد همه آن کارها فریبکاری محض بوده است و کوچک‌ترین اعتقادی به دین و شعائر دینی ندارد، در حالی که در دوره قاجار مطلقاً چنین رفتارهایی را مشاهده نمی‌کنیم. شاهان قاجار از اول تا آخر به شعائر دینی پایبند بودند و هرگز برای انحراف افکار، از دین استفاده ابزاری نکردند.  رضاخان در سال 1311 رسماً منع عزاداری را اعلام کرد و با کسانی که می‌خواستند مراسم عزاداری محرم و صفر را برگزار کنند، برخوردهای وحشیانه‌ای کرد.محمدرضا پهلوی هم، هر چند مثل پدرش رفتار نکرد، اما بر سر برگزاری این مراسم موانع زیادی را ایجاد و در بعضی از سال‌ها هم آن را تعطیل کرد. مثلاً در سال 1343، در سالگرد 15 خرداد که مقارن با تاسوعا و عاشورا بود، برای یکی دو سال عزاداری محدود و در سال 1343 به نظرم ممنوع شد. بعد هم که به هیئت‌ها اجازه فعالیت دادند، نظارت شدیدی بر آنها اعمال می‌شد تا جلوی هر نوع فعالیت سیاسی علیه رژیم گرفته شود.محمدرضا پهلوی هم ضدیت با شعائر دینی را دستور کار خود قرار داد، اما از شیوه‌های پنهانی‌تری استفاده کرد، از جمله اینها به‌ تدریج عرصه را برای فعالیت بهایی‌ها باز کرد، در حالی که در دوره قاجار، به‌ویژه در این زمینه هوشیاری خاصی از سوی شاهان قاجار، مخصوصاً ناصرالدین‌شاه می‌بینیم.
 انتهای پیام

نظر شما