شناسهٔ خبر: 67533987 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

با ترجمه امیر سعیدالهی به چاپ چهارم رسید؛

واپسین وارث تخت و تاج قاجار چه کسی بود؟/ معجونی از شمایل یک ایرانی با منش انگلیسی

محمد حسن میرزا برادر احمد شاه و خاندانش پس از برکناری از سلطنت، یک سره از پرتو نورافکن‌های تاریخ ایران خارج شدند و تا سال ۱۳۲۰ خبر و نشانه‌ای از آنها نبود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا کتاب «واپسین وارث تخت و تاج قاجار» سلطان حمید میرزا قاجار به کوشش حبیب لاجوردی و ترجمه امیر سعیدالهی از سوی نشر ثالث به چاپ چهارم رسید.

امیرسعید الهی می‌گوید: کتاب حاضر متن گفت و شنود حبیب لاجوردی، مبتکر و مبدع طرح تاریخ شفاهی مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد آمریکاست. مصاحبه سال ۱۳۶۰ در لندن انجام شده و اکنون پس از ۳۶ سال که مصاحبه شونده روی در نقاب خاک کشیده است به زبان فارسی ترجمه و در اختیار خوانندگان عزیز قرار می‌گیرد.

وی افزود: حمید میرزا پسر شاهزاده محمد حسن میرزا است که در زمان نشر این کتاب در ایران زنده نیست و سال‌ها از مرگ او می‌گذرد. محمد حسن میرزا برادر احمد شاه و خاندانش پس از برکناری از سلطنت، یک سره از پرتو نورافکن‌های تاریخ ایران خارج شدند و تا سال ۱۳۲۰ خبر و نشانه‌ای از آنها نبود. اما از آنجا که تاریخ همیشه در جریان و زنده در حال گذر و حرکت است، خواندن این خاطرات که توسط لاجوردی به وسیله مصاحبه تنظیم شده است، برای علاقه‌مندان به تاریخ معاصر کشور دور از لطف نیست.

حمید میرزا قاجار، پسر محمد حسن میرزا و همسرش محترم السلطنه رزاقی، در سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد و پس از سه یا چهار سال اقامت در تهران، ایران را ترک کرد. مدتی پیش جدش، محمد علی شاه قاجار مخلوع، در استانبول ماند و سپس همراه‌پدرش، محمد حسن میرزا در سن ریمو و پاریس زندگی کرد. وی در سال ۱۹۲۵ به اصرار پدرش، برای تحصیل روانه انگلستان شد و در آن‌جا زیر نظر سرپرسی هرون مکسول، که یکی از دوستان محمد حسن میرزا بود. حمید قاجار در مدرسه‌ای که خانم هرون-مکسول بنیاد نهاده بود با زبان انگلیسی آشنایی کامل یافت. فارسی هم اصلاً نمی‌دانست. پس میان حمید قاجار و پدرش زبان مشترکی وجود نداشت و در نتیجه طبیعی بود که خانواده پابرجای هرون-مکسول جانشین خانواده سرگردان سلطان‌حمید قاجار شد و هیچ چیز نیز مانع گسستن پیوندهای معنوی و عاطفی وی با فرهنگ ایرانی نشد.

حمید قاجار در انگلستان نام مستعار «دیوید (داود) دروماند» را برگزید. سرشت دیوید دروماند-حمید قاجار- ترکیب و معجونی بود از شمایل یک ایرانی با منش گرم دریانورد خوش‌خلق انگلیسی. در سال ۱۹۵۷، حمید قاجار به ایران برگشت و چهارده سال شغل‌های گوناگونی را در کنسرسیوم نفت به عهده گرفت. در این مدت، با خلقیات ایرانیان برای اولین بار آشنا شد. البته این خلقیات را دیوید دروماند شخصاً تجربه کرد.

آنچه چهره ایرانیان را در چشم او سیاه کرد، فساد بود، فساد همه‌گیر و بازکننده چشم و گوش هر آدم بی‌خبری که وی آن را در کلیه سطوح کنسرسیوم نفت مشاهده کرد. چون حمید میرزا در محیط باز و بی‌تعارف نیروی دریایی بریتانیا- به قول خودش-پرورش یافته بود، به رک‌گویی متمایل بود؛ بنابراین وی از اظهار آرا و عقاید تند خود با عبارات پوست‌کنده پرهیز نمی‌کرد. چنان‌که حتی گاهی درباره آلودگی محمدرضا پهلوی نیز بی‌پروا حرف‌هایی می‌زد.

ازاین‌رو است که در «اداره اطلاعات شهربانی» بازجویی شد. حمید میرزا تزویر و ریاکاری را از صفات بارز مقامات ایرانی می‌دانست. پس از بازگشت «سلطان حمید قاجار»، به ایران، وی با تعدادی از قوم و خویش‌های قاجاری خود، که در ایران مانده بودند، تماس پیدا کرد. او در این برخوردها، با آنان احساس بیگانگی می‌کرد. ندانستن فارسی هم بیشتر او را از آن‌ها جدا می‌ساخت. به قول او، «تقریباً همه آن‌ها مشغول کاری بودند که مردم آن را معمولاً در ایران انجام می‌دادند، در حالی که من با کنسرسیوم بین‌المللی به‌طور عادی همکاری می‌کردم».

از این‌جمله معلوم است که حمید میرزا به دو نوع کار قائل است: کار «ایرانی» و کار «فرنگی». کار ایرانی گویا غیرعادی است و همراه با فساد که با پارتی‌بازی و رشوه پیش می‌رود، در صورتی که‌کار فرنگی کاری است به هنجار که در محیط سالم با روش‌های صحیح و مصون از نفوذ افراد ذی‌نفوذ انجام می‌شود. شاید برای خواننده موجب تعجب باشد که دروماند قاجار محیط کار فاسد ایران را به مدت چهارده سال تحمل کرده و در تمام این مدت زبان فارسی را هم یاد نگرفته است.

کتاب «واپسین وارث تخت و تاج قاجار» سلطان حمید میرزا قاجار به کوشش حبیب لاجوردی و ترجمه امیر سعیدالهی با ۲۰۰ صفحه و بهای ۲۲۰ هزار تومان از سوی نشر ثالث به چاپ چهارم رسید.

نظر شما