گروه سیاسی: عباس عبدی فعال سیاسی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به نظر شما خواننده عزیز؛ آیا روزی خواهد آمد که یک نامزد اصولگرا آن اندازه صادق باشد که هنگام انتخابات با شجاعت بیاید و بگوید من با فیلترینگ، گشت ارشاد، حجاببان، سانسور، تبعیض در استخدامها، سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، بیقانونی، شبه علم، قیمتگذاری دولتی، لباس شخصیها و… موافقم؟ آنان حتی حاضر نیستند که در زمان انتخابات از سیاستهای منطقهای و نیز فلسطین و کمکهای خارجی و شعارهای پرطمطراق خودشان در این موارد حرفی بزنند. در زمان انتخابات حرفی از نعمت بودن تحریم نمیزنند و وعده رفع تحریم را میدهند.
آنان سعی میکنند با سکوت یا تحریف همه این موارد را نادیده بگیرند تا پس از انتخابات؛ بلکه رای بیاورند و به ویژه اگر رای نیاورند دوباره پرچمدار چنین شعارهایی شوند و چوب و هزینه آنها را بر سر و روی مردم روانه کنند. به نظر میرسد که چنین روزی نخواهد آمد، زیرا آنها بهتر از هر کسی میدانند که اغلب مردم با عقاید و ارزشها و رفتار آنان موافق نیستند. ریشه و علت اصلی بیآیندگی آنان همین است.
بسیار عجیب است که چگونه امیدوارند که با این حد از ریاکاری سیاسی، امیدی به آینده داشته باشند؟ فقط یک راه برای بقای اجتماعی آنها قابل تصور است: بازسازی صادقانه عقایدشان بر اساس آرمانهای واقعی. در غیر این صورت باید به قدرت پناه بیاورند و به زور از موقعیت خودشان و ذهنیاتشان دفاع کنند و این کار نیز آنان را بیش از پیش مستهلک کرده و در مارپیچ مرگ سیاسی گرفتار میکند. انتخابات پیشرو فرصتی بیبدیل برای جناح حاکم است.
فرصتی برای تغییر ریل سیاست رسمی از انحصار به فراگیری و تکثر، از زور به انتخاب و احترام متقابل، از خرافات و شبهعلم به عقلانیت و علم و تجربه بشری، از اقدامات پرهزینه به اقدامات متعادل و گام به گام، از تنش به آرامش، از انسداد خبری به آزادی رسانهای، از تقدم دادن به منافع فردی و گروهی به سرلوحه قرار دادن منافع ملی، از دین به مثابه ابزاری برای اجبار و قهر و طرد اجتماعی، به دین به عنوان پیام رحمت للعالمین و… در این چند دهه دین بیش از سایر موضوعات دستمایه و ابزار سوءاستفاده افراد برای رسیدن به قدرت قرار گرفته و زیان دیده است. این انتخابات فرصتی است برای بازسازی همه ارزشهای خوبی که در بالا به آنها اشاره شد.
فرصتی است برای بازگرداندن پیام اخلاق و دین به متن جامعه و مردم. در دهههای گذشته پیامهای دینی چنان دستمایه و ابزار اهداف سیاسی و دینی شده که شنیدن پیامهای اخلاقی و عدالتمحور از سنت دینی برای آنان ملالآور شده است به همین دلیل هنوز هم با شرح و بیان گزارههای دکتر پزشکیان از نهجالبلاغه ارتباط برقرار نمیکنند و گویی نگرانند که مبادا اینبار نیز قرار است در تله فریبکاری قرار گیرند. ولی روشن است که صداقت پزشکیان در استناد به گزارههای اخلاقی و سیاسی و عدالتمحور نهجالبلاغه کمکم مورد پذیرش جامعه قرار میگیرد و در نقطه مقابل موجب انزجار رقبایش و طرفداران آنها شده است.
پس از حدود نیم قرن حکمرانی به نام دین جشنواره بزرگ غدیر راه میاندازند ولی از راه امام علی و نهجالبلاغه او خبری نیست و مهجور شده و طبیعی است که اگر کسی در این میان بخواهد آن را به متن بیاورد دچار غضب و انزجار میشود. آنان سرمستانه در این خیال باطل بودند که مردم را برای همیشه یا تا اطلاع ثانوی از صحنه سیاست ایران حذف کردهاند در نتیجه به راحتی منویاتشان را بیرون ریختند و شاید هم گمان میکردند که کسی متوجه رفتار آنان نمیشود.
واقعیت این است که مردم همه اینها را میبینند و دیدند. هنگامی که در این مورد خاص میگویم مردم منظورم همه و فراتر از جناحبندیهای رایج است. پس رویکردهای تحلیلی دو شقه کردن مردم در این موارد پاسخگو نیست، چون عامه مردم کمابیش درک مشترکی از امور دارند. به همین دلیل است که بخش قابل توجهی از آرای آقای پزشکیان رایدهندگان سنتی جناح اصولگرایان هستند.
آنان هم به وضوح متوجه قدرتطلبیهای مشمئزکننده میان جناح غالب شدهاند. ادعاهای فراوانی که از سالها پیش گفتند و دروغ بودن آن آشکار شد و اکنون در مناظره به شیوههای غیراخلاقی درصدد اتهامزنی و تخریب دیگران هستند که بسیار زیانبار است و همه اینها را افکار عمومی متوجه میشود.
تنها امید این است که اینبار درس خوبی از نتایج انتخابات بگیرند و برای همیشه این تصور را که میتوان مردم را از حیات سیاسی و اجتماعی حذف کرد از ذهن خود بیرون کنند، چون مردم حذف شدنی نیستند. این سیاستمداران مخالف مردم هستند که ناپدید خواهند شد. مردم رودخانه خروشانی است که جریان آب آن کم و زیاد میشود ولی هیچگاه خشک نخواهد شد. روزی که خشک شود خطر سیل در کمین خواهد بود.
∎
آنان سعی میکنند با سکوت یا تحریف همه این موارد را نادیده بگیرند تا پس از انتخابات؛ بلکه رای بیاورند و به ویژه اگر رای نیاورند دوباره پرچمدار چنین شعارهایی شوند و چوب و هزینه آنها را بر سر و روی مردم روانه کنند. به نظر میرسد که چنین روزی نخواهد آمد، زیرا آنها بهتر از هر کسی میدانند که اغلب مردم با عقاید و ارزشها و رفتار آنان موافق نیستند. ریشه و علت اصلی بیآیندگی آنان همین است.
بسیار عجیب است که چگونه امیدوارند که با این حد از ریاکاری سیاسی، امیدی به آینده داشته باشند؟ فقط یک راه برای بقای اجتماعی آنها قابل تصور است: بازسازی صادقانه عقایدشان بر اساس آرمانهای واقعی. در غیر این صورت باید به قدرت پناه بیاورند و به زور از موقعیت خودشان و ذهنیاتشان دفاع کنند و این کار نیز آنان را بیش از پیش مستهلک کرده و در مارپیچ مرگ سیاسی گرفتار میکند. انتخابات پیشرو فرصتی بیبدیل برای جناح حاکم است.
فرصتی برای تغییر ریل سیاست رسمی از انحصار به فراگیری و تکثر، از زور به انتخاب و احترام متقابل، از خرافات و شبهعلم به عقلانیت و علم و تجربه بشری، از اقدامات پرهزینه به اقدامات متعادل و گام به گام، از تنش به آرامش، از انسداد خبری به آزادی رسانهای، از تقدم دادن به منافع فردی و گروهی به سرلوحه قرار دادن منافع ملی، از دین به مثابه ابزاری برای اجبار و قهر و طرد اجتماعی، به دین به عنوان پیام رحمت للعالمین و… در این چند دهه دین بیش از سایر موضوعات دستمایه و ابزار سوءاستفاده افراد برای رسیدن به قدرت قرار گرفته و زیان دیده است. این انتخابات فرصتی است برای بازسازی همه ارزشهای خوبی که در بالا به آنها اشاره شد.
فرصتی است برای بازگرداندن پیام اخلاق و دین به متن جامعه و مردم. در دهههای گذشته پیامهای دینی چنان دستمایه و ابزار اهداف سیاسی و دینی شده که شنیدن پیامهای اخلاقی و عدالتمحور از سنت دینی برای آنان ملالآور شده است به همین دلیل هنوز هم با شرح و بیان گزارههای دکتر پزشکیان از نهجالبلاغه ارتباط برقرار نمیکنند و گویی نگرانند که مبادا اینبار نیز قرار است در تله فریبکاری قرار گیرند. ولی روشن است که صداقت پزشکیان در استناد به گزارههای اخلاقی و سیاسی و عدالتمحور نهجالبلاغه کمکم مورد پذیرش جامعه قرار میگیرد و در نقطه مقابل موجب انزجار رقبایش و طرفداران آنها شده است.
پس از حدود نیم قرن حکمرانی به نام دین جشنواره بزرگ غدیر راه میاندازند ولی از راه امام علی و نهجالبلاغه او خبری نیست و مهجور شده و طبیعی است که اگر کسی در این میان بخواهد آن را به متن بیاورد دچار غضب و انزجار میشود. آنان سرمستانه در این خیال باطل بودند که مردم را برای همیشه یا تا اطلاع ثانوی از صحنه سیاست ایران حذف کردهاند در نتیجه به راحتی منویاتشان را بیرون ریختند و شاید هم گمان میکردند که کسی متوجه رفتار آنان نمیشود.
واقعیت این است که مردم همه اینها را میبینند و دیدند. هنگامی که در این مورد خاص میگویم مردم منظورم همه و فراتر از جناحبندیهای رایج است. پس رویکردهای تحلیلی دو شقه کردن مردم در این موارد پاسخگو نیست، چون عامه مردم کمابیش درک مشترکی از امور دارند. به همین دلیل است که بخش قابل توجهی از آرای آقای پزشکیان رایدهندگان سنتی جناح اصولگرایان هستند.
آنان هم به وضوح متوجه قدرتطلبیهای مشمئزکننده میان جناح غالب شدهاند. ادعاهای فراوانی که از سالها پیش گفتند و دروغ بودن آن آشکار شد و اکنون در مناظره به شیوههای غیراخلاقی درصدد اتهامزنی و تخریب دیگران هستند که بسیار زیانبار است و همه اینها را افکار عمومی متوجه میشود.
تنها امید این است که اینبار درس خوبی از نتایج انتخابات بگیرند و برای همیشه این تصور را که میتوان مردم را از حیات سیاسی و اجتماعی حذف کرد از ذهن خود بیرون کنند، چون مردم حذف شدنی نیستند. این سیاستمداران مخالف مردم هستند که ناپدید خواهند شد. مردم رودخانه خروشانی است که جریان آب آن کم و زیاد میشود ولی هیچگاه خشک نخواهد شد. روزی که خشک شود خطر سیل در کمین خواهد بود.