[ امیرعلی عوضپور] به 6سال پیش و دقیقا به چنین روزی برمیگردیم. خیابانها در آن روز و در آن ساعات مثل روزهای خلوت تهران در ایام عید نوروز بود. بعضیها در خانههای خود و برخی هم در کافههای شهر و پاساژهای بزرگ حضور داشتند تا شاهد دیداری باشند که لحظهبهلحظهاش برای ما حکم مرگ و زندگی داشت؛ همان دیداری که لحظه خوشبختی و تیرهروزیاش تنها یک شوت بود، داریم درباره دیدار ایران و پرتغال در گروه B رقابتهای جام جهانی 2018روسیه حرف میزنیم.
در ذهن همه اماواگرهایی وجود داشت. ایران در آن جام جهانی همان تیمی بود که مراکش را در دقایق پایانی برد و مقابل اسپانیا در نهایت شایستگی شکست خورد و تنها یک بازی مانده بود؛ مصافی که میتوانست تابوی بزرگی را در ذهن ما نابود کند؛ حذف شدن در مرحله گروهی جام جهانی. با تمام این ابهامات داور بازی سوت این مصاف را به صدا درآورد و ما را در امید بسیار نزدیک اما دور رها کرد. همه از موجودی به نام کریستیانو رونالدو واهمه داشتند. کریستیانو، خیلی ترسناک و همان بازیکنی بود که یک ماه پیش از جام جهانی سومین قهرمانی متوالی را در لیگ قهرمانان اروپا تجربه کرده بود و در اوج آمادگی به سر میبرد و همه نگران این بودیم که نکند برای این بازیکن موقعیتی پیش بیاید و دروازه ایران را باز کند.
بازی آغاز شد و طبق معمول آن روزهای تیم ملی، با یک دفاع مستحکم از تیم ملی در این بازیها مواجه بودیم. این دفاع فقط با ضربههای پشت محوطه جریمه میتوانست دروازهاش باز شود و این را در بازیهای مختلفی دیده بودیم و همین اتفاق هم برای تیم ملی در اواخر نیمه اول بازی رخ داد و کوارشما؛ مرد ضربههای بیرون پا دروازه ما را باز کرد؛ ضربهای که از هزاران رونالدوی درون زمین هم برای ما ملالآورتر بود.
با آغاز نیمه دوم بازی، دلهای ایرانیان در یک دوراهی بزرگ بود؛ شکست آبرومندانه یا سنتشکنی بیسابقه. تعارف که نداریم. فکر میکردیم قرار نیست این بازی برای ما اتفاقات خوبی را رقم بزند و هرچقدر جلو رفتیم انگار این فکرِ مسموم بیشتر رنگ واقعیت بهخود میگرفت؛ داریم از صحنهای حرف میزنیم که رونالدو در محوطه جریمه تیم ملی به زمین افتاد و داور برای تشخیص این صحنه به سمت VAR رفت. بله اشاره داور به نشانه پنالتی برای پرتغال به قدری برای ما تلخ بود که برای جبران تلخیاش باید بادام تلخ میخوردیم. هنگام پنالتی رونالدو معلوم نبود چه پیش میآید. آیا در آن لحظه باید به «چطوری کریسِ؟» بیرانوند دل میبستیم یا ضربههای مهلک رونالدو را بهخاطر میآوردیم. همه اینها مثل پروانه در ذهنهای ما میچرخید. ما که هیچ، اما شاید خود توپ هم چنین فکری نمیکرد که قرار است وقتی با ضربه رونالدو به حرکت دربیاید، در دستان علیرضا بیرانوند آرام بگیرد.
هنوز فکر کردن به آن لحظه برای منِ بیننده هم جذاب است که یک ایرانی مقابل یکی از اساطیر فوتبال جهان موفق شده پنالتی بگیرد؛ چیزی که هنوز برای بهترین دروازهبانان جهان هم مسئلهای چالشبرانگیز به شمار میآید، اما علیرضا بیرانوند فقط پنالتی رونالدو را نگرفت، امید یک ایران را برگرداند. اتفاقی که باعث شد همهچیز به نفع ایران تغییر کند. بعد از آن میگفتیم باید صعود کنیم، باید بجنگیم تا رؤیای همیشگیمان را به واقعیت تبدیل کنیم.
در دقایق پایانی به گل رسیدیم. ما هم مثل پرتغال در VAR یک پنالتی نصیبمان شد و کریم انصاریفرد درس پنالتیزدن داد و سجده شکر کرد و به نیمه زمین خود برگشت تا آن تاریخسازی رقم بخورد. تا جایی که شد حمله کردیم و در آن دقایق همه رنگها برای ما بوی امید داشت، اما امان از آن لحظه؛ لحظهای که خاطرهاش به ذهن میآید، ترجیح میدهیم از آن عبور کنیم. همان توپی که در محوطه جریمه به مهدی طارمی رسید و گل نشد...
6سال از آن صحنه گذشته است و ویدئوی بازی را هنوز که هنوز است عقب و جلو میکنیم و حالتهای مختلف را درنظر میگیریم و میگوییم چرا موقعیت مهدی طارمی وارد دروازه پرتغال نشد؟ شاید هنوز هم برای این سؤال جواب مشخصی نداشته باشیم، اما مهدی طارمی چند سال بعد از این فرصت طلایی درباره این صحنه توضیح داد: «آن توپ پیچ زیادی داشت و در این موقعیت ضربه زدن بسیار سخت است و من حتی 2ثانیه مکس کردم که پیچ کمتر شود و بهخاطر همین ضربه من به این شکل رقم خورد و اگر توپ بدون پیچ بود، خیلی راحتتر میشد ضربه زد.»
آن بازی با تمام پَستی و بلندیهای خود، اشکها و لبخندهایی که داشت، تمام شد. آن بازی دقیقا حکم زندگی را داشت؛ روایت روزهایی از این کره خاکی است که میتوانستی بزرگترین شانسهایت را به بهترین اتفاقات زندگی گره بزنی اما به هر دلیل این شانس به ثمر نرسید و آن رؤیا و آن چیزی که فکرش را میکردی بر باد رفت. شب چهارم تیرماه سال 1397هم برای ایرانیان چنین حس و حالی داشت و متأسفانه بازهم آن را تجربه کردیم، اما هنوز مستطیل سبز به امید روزی است که دیگر حسرت موقعیتهای حساس را نخوریم.