غلامرضا خارکوهی تاریخنگار در گفتوگو با میزان به تاریخچه فرقه جنایتکار منافقین پرداخت و گفت: رژیم پهلوی در سال ۴۲ قیام ۱۵ خرداد را سرکوب کرد و تعداد زیادی از مبارزان انقلابی طرفدار امام خمینی (ره) و منتقدان را شهید و بازداشت کرد، بنابراین فضای سیاسی جامعه دچار خفقان شدید شد.
وی عملکرد ساواک را مورد بررسی قرار داد و افزود: در آن زمان ساواک به کوچکترین انتقاد و یا اعتراض واکنش شدید نشان میداد و افراد را دستگیر و مورد شکنجههای سخت قرار میداد به طوری که حضرت امام خمینی (ره) و یاران مبارز ایشان را تبعید کردند و در عین حال بسیاری از آنان را به شهادت رساندند.
خارکوهی نتایج بسته بودن فضای سیاسی را مورد بررسی قرار داد و افزود:، چون فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط رژیم پهلوی بسته شد، بنابراین مبارزات به صورت زیر زمینی ادامه پیدا کرد. البته این مبارزات به دو دسته تقسیم میشد. بخشی در حوزه کارهای فرهنگی به نشر محتوا، کتاب و اعلامیه پرداختند و بخش دیگر به تشکیل گروههای چریکی و شبه نظامی دست زدند.
وی به شکلگیری گروه مجاهدین خلق اشاره و بیان کرد: در سال ۱۳۴۴ گروهی چریکی و شبه نظامی شکل گرفت که نامشان را سازمان مجاهدین خلق گذاشتند. بنیانگذاران اولیه این گروه تعدادی از جوانان طرفدار نهضت آزادی و جبهه ملی بودند که پایبند به مذهب اسلام بودند.
این تاریخنگار اظهار کرد: در اوایل دهه ۵۰ بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق توسط رژیم پهلوی دستگیر و اعدام شدند، بعد از این واقعه سردمداران بعدی که در این سازمان روی کار آمدند، در سال ۵۴ با انتشار اطلاعیهای اعلام کردند که تغییر ایدئولوژی دادهاند و مارکسیسم را برگزیده و اسلام را کنار گذاشتهاند، بدین ترتیب در سال ۵۴ تقی شهرام، بهرام آرام و حسین روحانی خبر از تغییر اعتقادات این سازمان دادند.
خارکوهی بازخورد تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین در بین مردم را مورد بررسی قرار داد و افزود: از آنجا که بنیانگذاران این گروه همگی مسلمان بودند و بر پایه اصول اسلامی دست به مبارزه با رژیم طاغوت زده بودند، مورد تشویق و حمایت مردم، بازاریان و برخی روحانیان بودند تا جایی که کمکهای مالی زیادی نیز برای این گروه جمع آوری میشد، اما بعد از اعلام تغییر ایدئولوژی توسط این گروه نه تنها کمکهای مالی به آنان قطع شد، بلکه مذهبیها نیز از آنان فاصله گرفتند و طیف مذهبی جامعه حاضر به همکاری با آنان نشدند.
وی افزود: منافقین در پیروزی انقلاب اسلامی نقشی نداشتند و صرفاً با چند عملیات چریکی تلاش کردند تا جایگاهی در انقلاب برای خود پیدا کنند. این گروهک بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش زیادی کرد تا از انقلاب سهم خواهی کند. اما موفق نشدند.
این تاریخنگار به تحرکات فرقه منافقین پرداخت و افزود: سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۷ توسط مسعود رجوی با لطایف الحیل مصادره شد بدیت ترتیب او مقام ارشد و لیدری این گروه را بر عهده گرفت و با ریاکاری خود را به عنوان گروهی مذهبی در بین تودههای مردم جای دادند.
وی به دلایل قدرت گرفتن فرقه منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره و بیان کرد: چند عامل در این زمینه وجود داشت، ابتدا اینکه به صورت ریاکارانهای از الفاظ اسلامی، قرآنی و نکاتی از کتاب نهج البلاغه استفاده میکردند. آنان به دروغ خود را مرید مرحوم آیت الله طالقانی معرفی میکردند و به این منظور کتابها و خطبههای ایشان را منتشر میکردند، زیرا در آن زمان آیت الله طالقانی جایگاه خاص و مهمی در بین مردم داشت.
خارکوهی به شیوه جذب نیرو از سوی فرقه منافقین پرداخت و تاکید کرد:، چون در سالهای ۵۷ تا ۶۰ مردم عطش خاصی نسبت به آموزههای سیاسی و مذهبی داشتند فرقه منافقین از این آموزهها و ترکیب آن با برخی نکات مذهبی و مارکسیستی بهرهبرداری کرده و تعداد زیادی از جوانان دختر و پسر اعم از دانشآموز و دانشجو و کارمند و بازاری را جذب کردند.
وی فضای جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را مورد تحلیل قرار داد و افزود: فضای باز سیاسی در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی سبب شد تا بسیاری از گروهها از جمله منافقین و حتی مارکسیستها بتوانند به راحتی به فعالیت بپردازند و در جاهایی مانند دانشگاهها و مدارس به جذب نیرو اقدام کنند.
این تاریخنگار یک بار دیگر به ترفندهای جذب نیرو توسط منافقین اشاره و اظهار کرد: دورههای آموزش نظامی که در آن زمان از سوی فرقه منافقین برای جوانان برگزار میشد و در هیبت یک گروه با عنوان «میلیشیا» در همه استانها فعال بود، جذابیت خاصی را برای این رده سنی داشت که بسیاری از جوانان به آنان پیوستند. این فعالیتها به نوبه خود ویژه و خاص بود و توام با شستوشوی مغزی جوانان انجام میشد.
خارکوهی گفت: روزنامه مجاهد به عنوان بلندگوی این سازمان به انتشار اخبار و تحلیلهای غلط و انحرافی میپرداخت. اینگونه موارد زمینه را برای جذب تعدادی از جوانان و نوجوانان به این گروه هموار کرد.
وی افزود: منافقین به واسطه پروپاگاندا و انتشار اخبار غلط تلاش داشتند تا مسعود رجوی را مانند بت و یا فردی خاص معرفی کنند تا همه از او اطاعت کنند.
این تاریخنگار تصریح کرد: از آنجا که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تشکیلات امنیتی درستی شکل نگرفته بود و ملیگرایان نهضت آزادی، و افرادی مانند بنی صدر در قدرت اجرایی بودند آنها با عملکردشان سبب شدند برخی از منافقین در مراکز دولتی نفوذ کنند، از سوی دیگر در آن زمان درگیریهای جدایی طلبان در سیستان، کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا و برخی از مناطق دیگر شکل گرفته بود و همه از توطئههای منافقین غافل شده بودند، در ادامه، جنگ تحمیلی بین ایران و رژیم بعث عراق شکل گرفت و صدام به ایران حمله کرد که منافقین به جای دفاع از کشور، به دشمن کمک میکردند.
چرا مسعود رجوی نتوانست به عنوان نامزد در انتخابات سال ۵۸ شرکت کند؟
خارکوهی تاکید کرد: سازمان منافقین در همان ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاد. مسعود رجوی به قانون اساسی رای مثبت نداد. با این وجود او در سال ۵۸ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کاندیدای ریاست جمهوری شد، اما امام خمینی (ره) در مقابلش ایستاد، چون او حتی به قانون اساسی که وظایف او را تعریف میکرد، اعتقادی نداشت، پس نمیتوانست به عنوان رئیسجمهوری به فعالیت بپردازد.
وی به عملکرد و کارنامه سیاه فرقه جنایتکار منافقین اشاره و بیان کرد: این گروه پس از اینکه متوجه شدند نمیتوانند به اهداف پلیدشان برسند، به توطئه چینی علیه مردم ایران از جمله نفوذ در مراکز حساس و ترور و تخریب و جاسوسی برای صدام پرداختند. آنها در مقابل ایران ایستادند و سنگاندازیهای بسیاری در هشت سال دفاع مقدس کردند. آنان حتی به آموزههای قرآن و نهجالبلاغه که مدعی ترویج آن بودند، پایبند نبودند و به کشور و مردم هموطن خود خیانت میکردند.
این تاریخنگار با نگاهی به رویدادها و در عین حال اتفاقاتی که در داخل فرقه برای اعضا شکل گرفت، تصریح کرد: فرقه منافقین دچار رسواییهای جنسی زیادی بودند و اصول اخلاقی را زیرپا میگذاشتند و به تحکیم خانواده نیز اعتقادی نداشتند. به همین جهت اعضای فرقه را وادار به طلاق همسرانشان کردند و حتی کودکانشان را از آنها گرفتند و به خانوادههای اروپایی بخشیدند، اما خود رجوی برای خود حرمسرا داشت و غرق در فساد اخلاقی بود.
وی به جنایتهای متعدد منافقین اشاره و بیان کرد: به گواه تاریخ، فرقه جنایتکار منافقین در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ جنگ مسلحانه را علیه جمهوری اسلامی رسما و آشکارا به راه انداخت و برای ایجاد رعب و وحشت در دل مردم به خانههای آنها حمله میکردند و مردم را به شهادت میرساندند، به اتوبوسهای در حال حرکت که مملو از جمعیت بود حمله میکردند و همه چیز را به آتش میکشیدند. بدین ترتیب حدود ۱۲هزار نفر انسان بیگناه را ترور کردند. آنها حتی به بچههای ۳ _ ۴ ساله رحم نمیکردند.
خارکوهی بیان کرد: کتابخانهها یکی از مراکزی بود که فرقه جنایتکار منافقین آنها را در آتش کینههای خود میسوزاندند. گاهی افراد با ریش را در خیابان ترور میکردند و جرم او را انقلابی بودن میدانستند. اینگونه تخریبها و ترورها بود که سبب شد، سابقه این فرقه جنایتکار در تاریخ ماندگار شود. مردم نیز به حق به آنان لقب «منافق» دادند، زیرا آنان دورو و دروغگو بودند و از پشت به ملتشان خنجر میزدند. آنان از یک سو دم از خلق میزدند و از سوی دیگر خلق را ترور میکردند. آنها تروریستهایی هستند که لکه ننگ تاریخ بشریتاند. آنان از یک سو دم از قرآن و نهج البلاغه میزدند و از سوی دیگر عملاً احکام خدا را نادیده میگرفتند و مردان و زنان با ایمان را ترور میکردند.
این تاریخنگار به شرایط فعلی منافقین پرداخت و افزود: اکنون این گروهک جنایتکار و شکست خورده به بازیچهای در دست آمریکا و اروپا بدل شده و همچنان به ملت ایران خیانت میکند. این در حالی است که در ابتدای انقلاب آنها آمریکا را امپریالیسم درجه یک و جنایتکار معرفی میکردند و جنایتهای آمریکا را در ایران و شیلی و ویتنام و سایر جاها مورد تجزیه و تحلیل و افشاگری قرار میدادند و در مطبوعات و سخنرانیها و مصاحبهها و کتابهایشان با آب و تاب منتشر میکردند، اما امروز همین افراد به دامن آمریکا پناه بردهاند و جیرهخوار امپریالیسم شدهاند، لذا آنها جایگاهی در میان مردم ایران و ملتهای آزاده جهان و حتی مردم اروپا ندارد.
چرا قوه قضاییه دادگاههایی را علیه منافقین برگزار میکند؟
وی به پرونده قطور جنایات منافقین اشاره و بیان کرد: قوه قضاییه در اقدامی قابل توجه اقدام به برگزاری دادگاههایی در جهت محکومیت جنایات منافقین کرده است. چون آنها ۱۲ هزار نفر از مردم بیگناه ایران را به شهادت رساندهاند و این یعنی ۱۲ هزار خانواده مدعی و خواهان حق هستند. پس برگزاری این دادگاهها امری به حق است.
خارکوهی افزود: برخی از شهدا که توسط گروهک منافقین به شهادت رسیدند به صورت وحشیانهای زنده به گور شدند و یا با شکنجه به شهادت رسیده اند. علاوه بر این دهها هزار نفر از مردم توسط این گروهک مجروح و معلول شدهاند و خانوادههای بسیاری بیسرپرست شده اند. منافقین خسارات جانی و مالی و مادی و روانی زیادی به اموال مردم و دولت وارد نمودهاند و جنایتهای بسیاری توسط آنها صورت گرفته که بیشمار است و باید در داخل و خارج ایران مورد رسیدگی حقوقی قرار گیرد.
این تاریخنگار به شستوشوهای مغزی که در فرقه جنایت کار منافقین انجام میشد اشاره و بیان کرد: آنان حتی برخی از اعضای خود را تحریک میکردند تا افراد خانواده خود را به شهادت برسانند و این نشان دهنده عمق فجایعی است که این گروهک مرتکب میشد.
وی افزود: عملکرد فرقه جنایتکار منافقین سبب شده، خانوادههای بسیاری متلاشی شوند، کودکان بسیاری بیسرپرست و حتی خانه و کاشانه آنان نابود شود و اموال عمومی بسیاری به آتش کشیده شد.
خارکوهی تاکید کرد: کارنامه جنایات منافقین بسیار سنگین است، هیچ زبانی نمیتواند عمق جنایات آنها را بطور کامل تشریح کند، بنابراین بجاست که به صورت حقوقی و جامع و علمی به جنایتهای فرقه منافقین رسیدگی شود و این مهم حتی در عرصه بین المللی نیز دنبال شود.
انتهای پیام/
نظر شما