روزنامه هم میهن نوشت: ستاد کل نیروهای مسلح، گزارش اولیه هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد حامل رئیسجمهور را منتشر کرد. گزارش مقدماتی است که نشان میدهد ارادهای برای پیگیری وجود دارد و طبعاً انتظار میرود در ادامه تمام زوایای سقوط بالگرد مورد توجه هیئت محترم خواهد بود.
برخی از این روایت را اینجا یادآوری میکنیم. این زوایا باید در روزهای آینده و پیش از انتخابات اخیر روشن و اعلام شود چون هیچ چیز پیچیدهای نیستند، و نیاز به زمان ندارند.
واقعیت این است که عدهای گمان میکنند که رسیدگی به این اتفاقات فقط برای مچگیری از افرادی است که در اجرای وظایف یا رعایت مقررات اداری کوتاهی کردهاند.
البته این نکته هدف مهمی است و باید هم انجام شود ولی در کنار آن، هدف مهمتر پیشگیری از تکرار اینگونه رخدادهای زیانبار در آینده است. یکی از علل تکرار بیش از حد متعارف این نوع رخدادها بهویژه در ایران همین تعلل در تدوین و درسآموزی از گزارشهای دقیق پس از حادثه است.
تاکنون سه احتمال برای این رخداد در فضای کلی و عمومی بهصورت غیررسمی مطرح شده است. اقدامات بیگانگان با، یا بدون همکاری مزدوران داخلی؛ توطئه داخلی؛ و بالاخره عدم رعایت ضوابط چنین سفرهایی از طرف مدیریتهای مربوط است.
به نظر میرسد که دو احتمال اول بیشتر جذابیتهای سیاسی دارند و در ذیل نظریات توطئه قرار میگیرند که بازتاب و فراگیری اولیه آنها زیاد است و در ادامه کمرنگ خواهند شد و تاکنون نیز شواهدی حداقلی هم در تایید آنها دیده یا منتشر نشده است.
هدف از طرح آنها معطوف به بهرهبرداری سیاسی و تضعیف ساختار یا در منگنه قرار دادن آن است. حتی ممکن است با هدف غفلت و فراموش کردن احتمال سوم باشد. چون احتمال سوم شاید ناظر به عملکردهای کسانی است که ممکن است در پی بهرهبرداری از این رخداد تاسفبار باشند و ما هم با این احتمال سوم کار داریم.
چون نمیشود که چنین سقوطی را شاهد باشیم و هیچکس بهعنوان مسئول شناخته نشود و به قول معروف پس از پایان ماجرا به این نتیجه برسیم که؛ «نه خانی آمده و نه خانی رفته.»
از اینرو ستاد کل نیروهای مسلح در کنار بررسی هر گزینه هرچند کممحتمل باید به ابعاد و پرسشهای جدیتر این سقوط اشاره کند. در اینجا به چند مورد آن که صرفاً مربوط به مدیریت داخلی و ناظر به احتمال سوم است اشاره میشود.
*مدیریت صفر تا صد این سفر به عهده کدام مرجع بوده است؟ رئیس دفتر؟ یا معاونت اجرایی؟ یا ستادی متشکل از نهادهای گوناگون؟
*چرا و براساس چه ضرورتی این سفر مستقیماً به پارسآباد انجام نشده است؟ تا نیازی به استفاده از بالگرد نباشد.
*آیا بالگردها بهویژه بالگرد آقای رئیسی برای حرکت در چنین ارتفاعی با مسافرانی در این حد مجاز بوده است؟ حتما توجه دارند که سطح رعایت ضوابط امنیتی برای افراد گوناگون تفاوت دارد.
*آیا گزارش سازمان هواشناسی نسبت به اعلان هشدار نارنجی؛ مورد بحث مسئولین سفر قرار گرفته بود؟ مرجع صلاحیتدار برای اینکه سفر با این بالگرد(گویا مدل بِل ۲۱۲) در چنین آب و هوایی را برای رئیسجمهور مجاز بداند کیست و نظرش چه بوده است؟ آیا این بالگرد متناسب با این تعداد مسافر با حضور رئیسجمهور بوده است؟
*مسئله بسیار مهم امکانات ایمنی بالگرد است که ظاهراً دستگاههای ارسال امواج برای شناسایی محل سقوط احتمالی کار نمیکرده. آیا درست است؟
*نکته مهم دیگر وجود پروتکل امنیتی برای مسیر حرکت بالگرد مقامات به موازات جاده اصلی است؟ آیا چنین پروتکلی هست؟ اگر بلی چرا رعایت نشده است؟ آیا این پروتکل اجازه میدهد که مقامات بالای کشور در ۲۰ کیلومتری نوار مرزی کشور سوار بالگرد شوند؟
*مسئله پیگیری لاشه و محل سقوط باید دقیقاً روشن شود. مسئولین مربوط که در همانجا بودند و از ساعتها زودتر حضور داشتند و امکانات کافی هم در اختیارشان بوده، چرا عدهای دیگر اعم از موتورسوار یا خبرنگار خارجی پس از گذشت ۵ ساعت اقدام به گشتزنی کردهاند؛ زودتر از مسئولین مربوط در محل سقوط حاضر شدند و توانستند اولین فیلمها را مخابره کنند؟ آیا همین مورد نشانه ناتوانی مدیریت امور نیست؟
*چرا اقدامی برای نوسازی بالگردها نشده بود. دقیق توضیح داده شود. در دولت قبل مقرر شده که ۵ بالگرد جدید خریداری شود و اقدامات اولیه انجام و نوع آن نیز تعیین شده بود چرا به سرانجام نرسیده بود؟
*دستگاه تلفن همراه خلبان نزد آقای آلهاشم چه میکرده است؟
*دقیقاً در چه ساعتی درخواست لوکیشن از مسئولین مخابراتی شده؟ اگر این کار با چند ساعت تاخیر باشد مسئولیت متوجه کیست؟
*اصولاً چرا از طریق ارتباط تلفن همراه نتوانستند در کوتاهترین زمان محل لاشه را پیدا کنند؟ ظاهراً این کار از نظر کارشناسان مخابراتی به سرعت عملی بوده است.
*تعارضات سخنان افراد از جمله معاون وزارت خارجه، وزیر راه، رئیس دفتر رئیسجمهور، معاون اجرایی و... چگونه قابل تحلیل و رفع است و کدام درست میگویند؟
و انواع پرسشهای دیگر...
∎
نظر شما