رئیس دفتر رئیسجمهور:از آقای آل هاشم پرسیدم کجایید؟ گفت نمیدانم گفتم آدرس یا مشخصهای دارید تا سراغ شما بیاییم؟ گفت لابلای درختان هستم پرسیدم بقیه همراهان حالشان خوب است؟ آنها را می بینید؟ گفت من هیچ کس را نمی بینم و تنها هستم و متوجه نشده ام چه شده است کسی هم اطراف من نیست.
ایشان مشخصه جنگل و درختان را داد؛ بلافاصله برای ما مشخص شده که بالگرد رئیس جمهور دچار سانحه شده و آنجا مأموریت خودمان این تعریف کردیم که سریعا به محل سانحه برسانیم و اگر نیاز به امداد و نجات باشد، کار امداد و نجات را انجام دهیم؛ آنجا امکانات خوبی در معدن مس بود و خودروها و آمبولانس مناسب وجود داشت؛ کادر پزشکی را همراه خودمان کردیم و به سمت منطقه ای که برآورد میکردیم این سانحه رخ داده، رفتیم.
من ۳ یا ۴ بار با آقای آل هاشم صحبت کردم همکاران دیگرمان هم مکررا با ایشان در تماس بودند تا ۳ یا ۴ ساعت بعد از سانحه، آقای آل هاشم جواب تماس ها را می داد اما جواب دادن هایی که نشان می داد رمقی نداشتنند و فقط بیانگر حیات ایشان بود.
بعدا فهمیدیم که سایر سرنشینان بالگرد در دم جان باخته اند؛ اوضاع و شرایط پیکرها حکایت داشت که بلافاصله بعد از سانحه شهید شدهاند.
نظر شما